(۲) کتاب (الخصال)
مؤلف آن محمدبن علیبن حسینبن بابویۀ قمی، مشهور به صدوق.
موسوی در (ص ٧۴) (حاشیۀ ۵۸) و همچنین در (ص ٧۶) از او نام برده است. و این مؤلف نیز همچون دوستش کلینی موافق آن همه منکرات و کفریات منقوله میباشد. مثل آنچه در رابطه با تحریف قرآن میآورد. در کتاب (الخصال) (ص ۸۳) (ایران ۱۳۰۲ ه) میگوید: محمدبن عمر حافظ بغدادی معروف به حصّانی از عبدالله بن بشر از حسن بن زبرقان مرادی و از ابوبکر بن عیّاش الأجلح از زبیر و از جابر روایت میکند که از پیامبر جشنیده است که فرموده (سه چیز در قیامت دست به شکایت برمیدارند، قرآن و مسجد و عترت؛ قرآن به خداوند میگوید یا رب آنها مرا سوزاندند و پاره نمودند ...) و همچنین روایات زیادی را در طعن به سادات و صحابه در صفحات (۸۰، ۸۱ و ۸۲) به کذب در کتابش ذکر مینماید.
او به علاوۀ این روایات مکذّبه مسألۀ دیگری را به نام (تقیّه) که از اصول دین تشیع است مطرح مینماید. همانطور که در رسالۀ (الاعتقادات) (باب التقِیّه) (ایران ۱۲٧۴) میگوید: «تقیّه واجب است و ترک آن به منزلۀ ترک نماز است ـ سپس میگوید ـ تقیّه واجب است و رفع آن به هیچ وجه جایز نیست مگر هنگامی که امام زمان ظهور کند، کسی که قبل از ظهور امام زمان تقیّه را ترک نماید در واقع از دین خداوند متعال و از دین امامیه خارج شده است. و با خداوند و پیامبر جو ائمۀ اطهار به مخالفت برخاسته است. از امام صادق÷سؤال نمودند در مورد این آیه: ﴿إِنَّ أَكۡرَمَكُمۡ عِندَ ٱللَّهِ أَتۡقَىٰكُمۡۚ﴾[الحجرات: ۱۳]. امام صادق÷فرمود داناترین شما به مسألۀ تقیّه است». نگاه کنید به این روایت دروغین که تقیّه را به منزلۀ نماز قرار داده و بلکه ترک آن را خروج از دین اسلام به کلی دانسته است. آیا این گفتار نشأت گرفته از اعتقادات فاسد و باطلی نیست که هیچکس بر آنها پیشی نگرفته است؟ و آیا این گشایش باب دروغپردازی نیست؟ سپس نگاه کنید به تحریفات بزرگی که آنها مطابق با هواهای نفسانی خویش بر تفسیر آیۀ مذکور نوشتهاند و ما به طور قطع کذب این روایت را بیان میداریم و امام جعفر صادق÷را بری از آن میدانیم.
و همینطور روایات مکذوبۀ دیگری را در طعن به شماری از صحابهشبیان میکند و لعن و نفرت را برای همیشه بر آنها میفرستند. نگاه کنید به «کتاب الخصال» (ص ۴۵۸-۴۵٩) و (ص ۴۸۵) و جاهایی دیگر.