(۶) (تنقیح المقال في أحوال الرجال)
مؤلف آن از شیوخ برجسته و معتبر شیعه، علاّمۀ دوم آیتالله مامقانی است. و کتاب وی نیز یکی از بزرگترین کتابهای شیعه در زمینۀ جرح و تعدیل است. و این کتاب نیز همچون کتابهای دیگر مملوّ از مطالب طعن و دشنام و بدگویی به اصحابۀ رسول جاست. این مؤلف از الکشی و غیر او نیز مطالب فراوانی را نقل نموده است. در این رابطه نگاه کنید به (۱/۱۴۸).
فراتر از این مطالب، مامقانی در مقدمۀ کتابش منهج و راه و روش خود و تمام علمای شیعه را در جرح و تعدیل بیان میدارد، و اساس آن چیزی که نویسندۀ شیعه را معتبر میدارد، و میزان ثقّه و اطمینان او را معیّن میکند. مقدار بغض و طعنی است که به ابوبکر و عمر خاصه و باقی صحابه به طور عموم روا میدارد. نویسندهای که بیشتر در سبّ ابوبکر و عمر شدیداللحن باشد، و بغض و کینۀ بیشتری را در مورد آنان به کار گیرد، و آنها را جبت (کسانی که به نام دین بر مردم ظلم میکنند) و طاغوت بنامد، میزان ثقّه و اعتبارش نزد علمای شیعه بیشتر و مقبولتر است. و بالعکس آن نویسنده مطعون و مردود بشمار میرود.
مامقانی در (۱/۲۰٧) (چاپخانۀ مرتضوی، نجف ۱۳۵۲ ه) روایتی را ذکر میکند از شیخ جلیل المحقق ـ در نزد شیعه ـ محمدبن ادریس الحلّی در آخر کتاب (السرائر)، و او هم از کتاب (مسائل الرجال و مکاتباتهم) نقل میکند، تا میرسد به مولانا ابیالحسن علیبن محمدبن علیبن موسی÷، در رابطه با پارهای سؤالات و پرسشهای محمدبن علیبن عیسی، که گفته است: «نامهای را به او نوشتم و از وی در مورد ناصب ـ کسی که تخم عداوت و دشمنی در برابر اهل بیت پیامبر میکارد ـ سؤال نمودم، که آیا اگر ابوبکر و عمر را بعنوان جبت و طاغوت به شمار نیاورد و به امامت آنها معتقد بود نیازی به سنجش عقیده و باور آن فرد هست؟ جواب آمد که: کسی که بر این عقیده باشد به تحقیق ناصبی است».
دربارۀ میزان و معیار و فاکتورهای سنجش اطمینان و موثّق بودن کتاب و نویسندهاش قبلاً اشاراتی داشتیم. اینکه اگر نویسنده هر چقدر در مذمت و سبّ اصحابه و ارسال لعنت بر آنها بیشتر همّت گمارد، بیشک نزد علمای شیعه مقبولتر، محبوبتر و موثّقتر است. به راستی اگر نویسندۀ شیعه مذهب قلمش را در جهت نوشتن منکرات مثل تحریف قرآن و غلوّ و بداء و غیره بیشتر به کار گیرد صحیح المذهبتر خواهد بود. همانطور که نجاشی ـ متکلم مشهور شیعه در رجالشناسی ـ در کتابش در رابطه با علیبن ابراهیم قمی به آن پرداخته است. و به هنگام بررسی تفسیر قمی ذکر آن گذشت. و غیر او نیز، مثل تقدیر و تشکر علمای شیعه از کلینی با اینکه کتابش مملوّ از اباطیل و هزلیات است.
اکنون به این نتیجه میرسیم که اساس اطمینان و معیار سنجش در روایات و منقولات میزان حب و بغض نویسنده است. هر چقدر نویسندهای مبغوضتر باشد و اهانت بیشتری را به صحابۀ رسولالله جروا دارد آن نویسنده ـ نزد شیعه ـ در گفتار و نوشتارش موثقتر و مورد اطمینانتر از نویسندهای است که تساهل را به خرج داده و با احتیاط عمل نماید.بیشک چنین فردی در نزد شیعه متهم به سستی و کمکاری در مورد صحابه میگردد. متهم به اینکه دو یار مکرّم پیامبر گرامی را ـ ابوبکر و عمر ـ مورد نفرین قرار نداده است. و همچنین در مورد امالمؤمنین عائشه و سایر صحابه و برگزیدگان اسلام راستین رضیالله تعالی علیهم اجمعین.
و این در حالی است که حضرت علیسحکم تکفیر هیچکسی را بر زبان نیاورده حتی کسانی که با وی نیز به جنگ و جدال پرداختند. همانند مردم شام و یا غیره ... زیرا حضرت امیرسدر مکتوبات خویش که به مردم شهرهای مختلف میفرستاد ماجرای میان اهل صفین و خویش را اینگونه بیان میداشت، همانطور که امام مشهور شیعه محمدالرضی در (نهجالبلاغه) (ص ۳۲۳) روایت نموده است. «ابتدای کار ما زد و خوردی بود که با اهل شام داشتیم. آنچه که معلوم است اینکه خدای ما یگانه است و دعوت ما به سوی اسلام هم یکی است، و ما در ایمان به خدا و تصدیق نبی گرامی ادعای زیادهخواهی نداریم و آنها نیز بر ما در این رابطه هیچ ادعایی ندارند. مسأله یکی است آنچه میان ما و آنها اختلاف بوجود آورده مسألۀ قتل عثمان است که به راستی ما از آن بری هستیم». این مطلبی است که معتبرترین کتاب اهل تشیع آن را نقل میکند. پس واقعاً جایگاه اهل تشیع در این میان کجاست؟!!
این مطالب زشت و توهینآمیزی که بیان داشتیم، برگرفته از کتابهایی بود که اهل تشیع از ما میخواهند به آنها اعتماد داشته باشیم.
آن همه توهین و مزخرفاتی که دربارۀ صحابۀ رسولالله جدر کتابهای آنها آمده، ما را دور میدارد که به آنها اعتماد نماییم.
و این در حالی است که تمام کتب اهل سنت فارغ و تهی از توهین به اهل بیت پیامبر جاست. بلکه سرشار از مدح و ثنای آنها و ابراز عشق و دوستی نسبت به اهل بیت هستند.
و بالاتر از اینها، احتجاج و استدلالی است که اهل سنت از شیعههای صادق و راستگو بیان میدارند ـ همانطور که بعداً خواهد آمد ـ و این مسألهای است که نظیر آن را در میان اهل تشیّع نخواهید یافت. پس کدامین گروه ـ شیعه و سنی ـ باانصافترند. آیا واقعاً اهل سنت منصفتر نیستند؟!!
رحمت و درود خداوند بر امام عبدالرحمن بن مهدی باد که فرموده است: اهل علم مینویسند هر آنچه را که برای آنان و بر ضد آنان است. و اهل جهل نمینویسند مگر آنچه را که در مورد آنان است.
والحمد لله اولاً وآخراً. وصلى الله على محمدٍ وآله وسلّم تسليماً كثيراً
۳ ربیع الأول ۱۴۱۱ ه
ابومریم بن محمدالأعظمی