پاسخهای کوبنده به کتاب مراجعات
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله ربّ العالمين، والصلاة والسّلام على المبعوث رحمةً للعالمين، محمدبن عبد الله سيّد الاولين والآخرين. وعلى آله وآصحابه الغرّ الميامين
و اما بعد ...
این کتاب را در نقد و بررسی و ردّ کتاب (المراجعات) در دو جلد نگاشتم.
جلد اول آن در (دارالنعمان) در شهر نجف چاپ شد، و اکنون چاپ ششم از جلد اول آن (سال ۱۳۸۴ ه) در دست چاپ است.
جلد دوم نیز در (مؤسسه الأعلمی) در بیروت چاپ نمودم، و اکنون چاپ بیستم آن در بازار وجود دارد. اما در مورد تاریخ آخرین چاپ جلد دوم خبر ندارم.
نسخۀ اول را به عنوان نسخۀ اصلی قرار دادهام و کارم را نیز بدان نسبت میدهم، به خاطر قدمت آن. و اگر اختلافی هم میان نسخهها به چشم بخورد در جایی معین به آن اشاره نمودهام.
و روشی را که برای تهیۀ این کتاب برگزیدهام این است که: تمام آنچه را که موسوی گفته است خط به خط و جمله به جمله دنبال نمیکنم چون کلام به درازا خواهد کشید. و ملالآور نیز خواهد بود. لذا به آنچه از گفتار وی که مستحق جواب و رد آن است اکتفا نمودهام، و بقیه را به شیوۀ مختصر بیان داشتهام.
بدین منوال از اعداد و ارقامی استفاده نمودهام، و نیز از برخی نقاط، که بدان وسیله محتوا را هر چه مختصرتر بیان کرده باشم. و با توجه به ارقام و حروف اختصار، مضامین آنها هم برای خواننده شناخته شده است. و این همان روشی است که در کتاب منسوب به شیخالازهر مرسوم است. مثلاً حروف (س) و (ش) دالّ بر اسم سلیم البشری (سنّی) و شرفالدین موسوی (شیعی) هستند. این هم جزء ابداعات، به کار رفته در کتاب المراجعات است. والله الموفق.
و سخن را در مورد (زندگینامۀ مؤلف) آغاز میکنم، مطلبی که شخصی معروف به مرتضی آل یاسین و ملقّب به آیهالله و علمالهدی نگاشته است.
و در همین آغاز کار روشن است که ما با کسانی رو در رو هستیم که شیفتۀ مغالات و زیادهروی و افراط در اسامی و خود و رجالشان هستند، و دوستدار الفاظ و اسامی قلمبه وسلمبه بوده و هستند.
در (زندگینامۀ مؤلف) دو نکته قابل ملاحظه است:
نکتۀ نخست:
... در (ص ۱۰) میگوید: «و اما احکامی که به این شیوه در کتاب آمده است، ناشی از توانایی مؤلف و چیرگی او بر فنون ادبی، و دوراندیشی در بحث، و سلامت ذوق در فن کتابت، و آسانکاری در روشن ساختن مشاکل و تحلیل مسائل است ...» این توصیفات در رابطه با کسی آمده است که هیچ دقتِ نظری در کتابش نداشته است. بلکه هیچگونه سهمی از دانش نبرده تا به وسیلۀ آن حقیقت آنچه را در کتابش آورده است تبیین نماید. چون به راستی کتابش دارای مطالبی ازهمگسیخته و معیوبی است که برای نقض آنچه که در بالا آمد کفایت میکند. ما در این صفحات به این مسائل نمیپردازیم، فقط خواستیم عدم صحت آنچه را که در توصیف مؤلف آورده بودند بیان کنیم. و قبلاً در این رابطه نیز مطالبی را ذکر نمودیم.
نکتۀ دوم:
... در (ص ۲۴) میگوید: (تألیفاتش همگی از نظر دقّت ملاحظهکاری، و گستردگی بررسی و کنجکاوی، و نیز بررسی عمیق آن، و صحت استنتاج و نهایت آرایش لفظی، و امانت در نقل احادیث و روایات و ارتباط اجزاء باهم، از امتیازات خاصی برخوردار است. و این امتیازات کتاب وی را از جراحیکاریهای ناقد منصف و یا کینهتوز امین داشته است».
انشاءالله بیان خواهم داشت که آنچه در این گفتار آمده است به جز مبالغه و کذب چیزی بیش نیست. چون خیلی کم در نقل روایات امین است، حدیثی را در کتاب معینی میآورد، حال آنکه صاحب کتاب آن حدیث را ضعیف اعلام داشته، ولی او ضعفیت آن را بیان نمیدارد. و احیاناً جسارت به خرج داده و آن را صحیح پنداشته است. و این به علاوۀ روش نامناسبی است که برای آوردن احادیث و آثار ـ گفتههای صحابه و تابعین ـ در نظر گرفته است. هرگز احادیث را از مصدر اصلی آن نقل نمیکند و یا احیاناً واسطهها را حذف مینماید، و این روش، روشی غلط و غیرمطبوع است. سپس از کتابهایی نقل قول مینماید که موافق با خواستهها و مذهبش است، و نیز ادعای غیر از این را هم دارد. انشاءالله در خلال صحبتها، سبک و روش او را به تفصیل روشن میسازیم. سپس به مقدمۀ کتاب میرویم، و آنجا هم در (ص ۳۴) میگوید: «با خط خویش جوابش را تقدیم نمودم، با شرایطی صحیح، جوابی که مطابق با عقل یا نقل صحیح نزد هردو فرقه ـ سنی و شیعه ـ باشد.
و باز در (ص ۳۵) میگوید: «و همیشه عنایت داشتهام به سنن صحیح و متون صریح». اما من گمان ندارم، که هر کس در متونی که وی در کتابش آورده است تحقیق نماید، حکم به بطلان این گفته را خواهد داد. و این گفتهها فقط مغالطهکاری در رابطه با کتاب است. بلکه گفتههای وی مرا به شک میاندازد که او شناخت درستی بر اسناد صحیح و شرایط آن ندارد. و این نکته را نیز در خلال صحبتهایم، آنجا که بحث دربارۀ کلام اهل علم در رابطه با حدیث و مدارکی که حدیث صحیح را از ناصحیح تمیز میدارد ـ بیان میکنم، آنچه را که ناقض این حرفها و روشنگر گفتار ناسرۀ اوست. و الحمدالله ربالعالمین.
و باز در (ص ۳۴-۳۵) گفته است: «من این ادعا را ندارم که تمام این کتاب محدود به همان متوفی است که آن هنگام در میان ما رد و بدل شده است، و نه اینکه چیزی و یا قسمتی از الفاظ این کتاب غیر از قلم بنده باشد، چون رویدادهایی که چاپ این کتاب را تا به امروز به تأخیر انداخت، نوع تألیف آن را دگرگون ساخت، ـ همانطوری که گفته شد ـ اما تمام داوریها و قضاوتی که دربارۀ مسائل گوناگون بیان داشتیم در این کتاب به همان شیوۀ اصلی موجود است. البته با حواشی و مطالب زائدی که مقتضی حال بود، آن هم در رابطه با نصیحت و ارشاد است. و همینطور ادامه دادهام، طوری که هیچگونه خللی را به مطالب اصلی و آنچه که در میان ما بر آن اتفاق داشتهایم وارد نیاید».
و من نیز در جواب آن میگویم: دقیقاً این همان چیزی است که اساساً مرا به گمان بیشتر در ارتباط با کتاب و مناظرات آنها وامیدارد. همانگونه که در مقدمۀ این کتاب از قول دکتر احمد محمد ترکمانی بیان داشتیم.
و این ابتدای شروع کتاب مراجعات است، که با استعانت از خداوند آغاز میکنیم.