پاسخ بر مراجعه (۴۲):
[بیان جواز] اطلاق لفظ جمع بر واحد [ولیکن] جز با قرینهی واضح و صحیح روانیست که این قرینه در این جا وجود ندارد.
۲- نقض نکاتی که [در اطلاق جمع بر واحد] ذکر کرده است.
در این مراجعه بر مسألهی جواز اطلاق لفظ جمع بر واحد سخن بیسودی ذکر نموده، و ما جواز و امکان آن را در لغت انکار نمیکنیم بلکه میگوئیم این امر بر خلاف ظاهر است و جز با قرینه بر آن دلالت نمینماید و گرنه اگر چنین اطلاقی بدون قرینه روا میبود نصوص فراوانی به تعطیلی میگرائیدند، و آن نصوص بر همان مبنایی که ذکر کردهایم نازل شدهاند و در آیه مذکور قرینهای بر تأیید سخن موسوی نیست و علاوه بر آن روایاتی که دربارهی سبب نزول [موهوم] آن نقل نموده است دروغ میباشند و ادعای او به دور از دلیل میباشد به تفصیل آن در ص ۱۴۴-۱۴۵ مراجعه شود.
و این اعتراض پایینترین اعتراضات اهل سنت بر دلیل شیعه است و اعتراضات دیگری وجود دارند که موسوی و اصحاب او هرگز یارای جوابگوئی به آن را ندارند به صفحات (۱۳۳-۱۴۵) مراجعه شود، و آنچه از تفسیر طبرسی و زمخشری نقل نموده است، حجتی بر اهل سنت ایجاد نمینمایند؛ زیرا آنان اهل سنت نبوده بلکه هردو در ضلالت و بدعتگذاری هم جهتاند اَوّلی شیعی و دیگری نیز معتزلی میباشد، و گمراهی و یاوه گوئیهای آنان به ما ربطی ندارد و آیا موسوی جز اینها کسی دیگر را نیافته است تا به او احتجاج نماید؟
آری، صاحب علم صحیحی را از کجا (میان شیعه) بیابند تا آنان را موفق گرداند؟
پس نکتهای که فکر گمراه موسوی به آن نایل گردیده در پاراگراف میگوید: رقبای علی، دشمنان بنی هاشم، منافقین حسودان و رقیبان نمیتوانند آن را با صیغهی مفرد بشنوند زیرا در این صورت مجالی برای فریب و طمع برای گمراه ساختن نمییابند، و قول او بدون دلیل و ادعای بدون ضابطه و تخیلات بدون استناد میباشد، و با این همه بطلان آن آشکار است زیرا مفهوم آن اینست که خداوند آیات خود را غیر واضح نازل نموده است، و میخواهد مردم را مخصوصاً در مسائل اعتقادی گمراه نماید و گویا خداوند کتاب خود نازل ننموده است تا بیانگر هر چیزی باشد و آن را هدایتگر شک و گمانهای درون قرار نداده است و کتاب خود را به حق نازل ننموده است تا میان مردم در مسائل مورد اختلاف خود بر آن حکم نمایند و به مردم امر ننموده است که مسائل مورد نزاع خود در میان خود را به کتاب و سنت ارجاع دهند و گویا پیامبر جنگفته است: شما را بر محجهی بیضاء رها نمودم شب آن همچون روز امت و جز گمراهان هلاک شده کسی از آن روی گردان نیست (روایت از امام احمد (حج / ۱۲۶ – ابن ماجه (۴۳)
و ادعای موسوی – که بعد از آن همواره نصوص به ولایت علیسمیپرداختند تا اینکه خداوند دین را به اکمال رساند – ادعای پوچ و باطلی است و این نصوص که به این مسأله اشاره مینمایند همان مسائلی اند که او در کتاب خود نقل نموده است، که به گمان خودشان حجتی برای آنان است و بر تمام آن به طور مفصل پاسخ دادهایم.