فرهیختگان تاریخ معاصر

فهرست کتاب

سفرهای دعوتگری

سفرهای دعوتگری

امام ندوی در سال ۱۹۳۵م به منظور دعوت کردن دکتر أمبیدکر به دین اسلام، که رئیس پاریاها (طبقه‌ی نجس هند) است، عازم بمبئی گردید.

در سال ۱۹۳۹م به یک گشت و سفر تحقیقی و مطالعاتی به‌ مراکز دینی هند اقدام نمود.

در سال۱۹۴۷م به سفر حج رفت که‌ این، اولین سفر استاد به خارج از هند بود؛ او شش ماه در حجاز ماندگار شد و‌ در این فاصله‌ توانست که‌ رساله و پیام سفارشی‌ خود به نمایندگان کشورهای اسلامی را به چاپ برساند که‌ به‌ عنوان بهترین معرّف و شناسنامه‌ی نویسنده در حجاز قلمداد می‌شود.

در سال ۱۹۵۱م برای بار دوم به سفر حج مشرف گردید و در آنجا به‌ شکل خاصی با فرهنگیان و نویسندگان آشنا گردید و در رادیو جدّه حلقاتی از احادیث را تحت عنوان «فاصله‌ی جهان و جزیره العرب» پخش و تقدیم نمود، و با همان روال به کرّات از سرزمین و کشورهای عربی دیدار به عمل آورد.

در سال ۱۹۵۱م برای بار اول عازم مصر شد که قبل از رسیدنش، کتاب «ما ذا خسر العالم بانحطاط المسلمین» به دست محافل و طبقات علمی، دینی، تبلیغی و فرهنگی رسیده بود، که آن نیز بهترین شناسنامه و وسیله‌ی شناخت ایشان به حساب می‌آید. استاد حدود شش ماه در قاهره اقامت گزید، و مجموعه‌ای أحادیث و سخنرانی را‌ در کانون‌‌ها، مجامع و محافل مختلف علمی تقدیم کرد، طوری که با جوانان و طوایف و اقشار مختلف جدید و قدیم مصر به خوبی آشنا شد، و توجه و نظر آن‌ها را به خود جلب کرد، و در آنجا با علمای اعلام ملاقات و دیدار داشت. و از جمله مهم‌ترین حدیث‌هایش که در قالب سخنرانی تقدیم نموده است به شرح ذیل می‌باشد:

۱- سخنرانی دار الشبان مسلمین تحت عنوان «الاسلام علی مفترق الطرق».

۲- سخنرانی در جشنواره‌ای که دبیرکل جمعیات جوانان مسلمین به منظور تجلیل و اکرام از او آن را برگزار کرد، تحت عنوان «الدعوة الاسلامیة وتطوراتها فی الهند».

۳- سخنرانی درباره‌ی: «شعر اقبال و رسالتش» که در دانشگاه دارالعلوم تقدیم کرد.

۴- سخنرانی بعنوان: «الانسان الکامل فی نظر الدکتور محمد اقبال» که در دانشگاه «الفؤاد الاول» تقدیم نمود، اضافه‌ بر چندین سخنرانی دیگر که در شماری از مراکز تبلیغی و مجامع مختلف تقدیم کرده است. و در همان سفر مصر یکی از رساله‌هایش به عنوان «اسمعی یا مصر» منتشر گردید، که شهید اسلام سید قطب/بعد از مطالعه‌ی آن بر عنوانش چنین افزود و گفت: کتاب «اسمعی یا مصر» را خواندم و ای کاش اهل مصر آن را می‌شنیدند.

استاد ابوالحسن ندوی سپس اقدام به یک دوره گشت و گزار نمود و از بخش عمده‌ای از روستاها دیدار به عمل آورد که‌ از جمله‌ی آن‌ها روستاهای قناطر الخیریه، طنطا، بنها، حامول، حلوان، سنتریس، محله الکبری، نکله، عزیزیه، قویسنا و نبروه می‌باشند.

در همان سفر دوره‌ای از کشورهای سودان، شام، قدس و اردن دیدار به عمل آورد؛ او در سودان با شماری از شخصیت‌ها و مشاهیر آنجا ملاقات داشت. در شام ۴۸ روز ماندگار شد که ۲۴ روز آن را در دمشق گذراند- و در بقیه از حمص، حماه، معرة النعمان، حلب و حارم دیدار به‌ عمل آورد؛ آری چنین سفری رخصت و فرصتی بود برای اتصال و پیوند امام ندوی از نزدیک با اصناف و اقشار مختلف علمی، دینی و فرهنگی آنجا، بویژه دیدار و مقابله با شخصیت‌های بزرگ و تبادل آراء با آن‌ها، از مؤسسات و مراکز مهم علمی و فرهنگی شام دیدار به عمل آورد. و در محل دانشگاه دمشق یک سخنرانی تحت عنوان «شهادت علم و تاریخ در قضیه‌ی فلسطین» تقدیم کرد.

در فلسطین به زیارت بیت المقدس رفت و به‌ زیارت مسجد الاقصی نایل آمد، که‌ روزهای پایانی رمضان و نماز عید فطر را در آنجا به سر برد، و همچنین به مهمانی شهر الخلیل و بیت اللحم رفت، که همه‌ی خاطرات و یاداشت‌‌هایش در آن سفر طولانی زیر عنوان «مذکرات سائح فی الشرق الاوسط» به چاپ رسیده است.

امام ندوی در سال ۱۹۵۶م برای بار دوم به عنوان استاد مهمان در دانشگاه شریعت دمشق از شام دیدار به عمل آورد، و در آنجا سه ماه ماندگار شد که پیوسته در این مدت علاقه و ارتباط خود را با دانشمندان، نویسندگان، متفکران و رهبران حرکت‌ها، منظمات و تشکل‌های اسلامی دمشقی نگسست، و همچنین او به استثنای سخنرانی‌های اساسی و مهمی که در دانشگاه در حول و حوش «اصلاح و نوسازی» و «مصلحین و نوسازان»، تقدیم کرد، نیز حلقاتی از احادیث و مواعظ عبرت انگیز دیگر از طریق امواج رادیو سوریه به گوش مردم جهان رسانید، که اولین حدیثش از طریق آن رادیو تحت عنوان: «بشنو ای سوریه!» و دیگر سخنرانیش در حلب با عنوان: «نیازمندی ما به ایمان جدید» و نیز خطابی در کنفرانس اسلامی دمشق با عنوان: «ارتباط قضیه‌ی فلسطین با بیداری اسلامی» و خطاب دیگرش در برابر مدرسین دینی در دانشگاه دمشق تقدیم کرد. و در سال ۱۹۶۴م برای بار سوم و نیز سال ۱۹۷۳م برای بار چهارم فقط به اندازه‌ی نصفی از شب به شام سفر کرد. در سفر سال ۱۹۵۶م به لبنان از بیروت، قلمون، طرابلس نیز دیدار به عمل آورد، همانطور که‌ در آن سفر با شخصیت‌های دینی و علمی و رهبران حرکت‌های دینی ملاقات و دیدار داشت، و در بیروت از مرکز عباد الرحمان و دانشکده‌ی شریعت دیدار کرد، و همچین در فضای ییلاقی و صحرایی ملک سعود- که محل اجتماعات و همایش‌ها است- یک سخنرانی را تحت عنوان: «ممکن نیست که ملتها بر اساس و مبنای فرهنگ و قوانین دنیوی با خرّمی زندگی کنند، بلکه زندگی سعادتمندانه‌ی آن‌ها بر اساس و مبنای رسالت آسمانی می‌باشد و همین رسالت است که روح و ویژگی‌های آن‌ها را تحکیم می‌بخشد»، عرضه‌ نمود. امام ندوی در طرابلس از مدرسه‌ی آموزش عالی، مرکز مولویه، مدرسه‌ی غزالی، مدرسه‌ی ابن خلدون و... دیدار به عمل آورد.

استاد در همان سفر (سال ۱۹۵۶م) مهمان ترکیه شد و دو هفته در آنجا ماندگار شد که یادداشت‌ها و خاطراتش را تحت عنوان: «أسبوعان فی ترکیا الحبیبة» به چاپ رسید، و سپس برای چندمین بار در سال‌های ۱۹۶۴، ۱۹۸۶، ۱۹۸۹، ۱۹۹۳ و ۱۹۹۶م برای سفر به ترکیه موفق گردید، و این چهار سفر اخیر او بدانجا بخاطر حضور در کنفرانس‌های رابطه‌ی فرهنگ اسلامی و جهانی به وقوع پیوست.

استاد در سال ۱۹۶۲م به کویت سفر کرد و سخنرانی رسا و زیبایش را در آنجا تحت عنوان: «گوش بده ای گل صحراء» تقدیم کرد، و سپس در سال‌های ۱۹۶۸، ۱۹۸۳ و ۱۹۸۷م باز موفق به سفر کویت گردید، و در سال ۱۹۷۴م بنا به دعوت حاکم شارقه امیر سلطان بن محمد قاسمی، مهمان امارات عربی متحده شد و بعدا در سال‌های ۱۹۷۶، ۱۹۸۳، ۱۹۸۸ و ۱۹۹۳م نیز به آنجا سفر کرد، و سال ۱۹۹۰م برای حضوریابی در کنگره‌ی سیره‌ی نبوی به قطر رفت و مهمترین سخنرانی‌هایی که امام ندوی در خلیج عربی تقدیم نمود در یک مجموعه مقاله تحت عنوان «احادیث صریحة مع اخواننا المسلمین» به چاپ رسید.

و در سال ۱۹۷۳م به همراه هیئتی از رابطه‌ی عالم اسلامی راهی کشورهای افغانستان، ایران، لبنان، سوریه‌، اردن و عراق گردید- که برای اولین بار در سال ۱۹۵۶م به عراق سفر کرد- و در هر کدام از این کشورها سخنرانی و گفتار و احادیثی داشت؛ گفتنی است که‌ خاطرات این سفر نیز به صورت کتابی تحت عنوان «من نهر کابل الی نهر الیرموک» به چاپ رسیده‌ است.

در سال ۱۹۸۴م بنا به دعوت مؤسسه‌ی آل بیت راهی اردن شد و در دانشگاه یرموک و دانشکده‌ی علوم عربی و... سخنرانی‌هایی را تقدیم نمودند. و در همان سال –بنا به دعوت وزیر آموزش و پرورش یمن- از صنعاء دیدار به عمل آورد، و در دانشگاه صنعاء و دانشکده‌ی هوایی و مرکز زرهی و برخی از جوامع، سخنرانی‌هایی را تقدیم کرد، که مهم‌ترین سخنرانی‌هایش در این دو سفر تحت عنوان «نفحات الایمان صنعاء وعمان» به چاپ رسیده‌ است.

در سال ۱۹۷۶م بنا به دعوت مجمع رابطه‌ی دانشگاه‌های اسلامی به مغرب اقصی سفر کرد و خاطراتش در این سفر به تحت عنوان «اسبوعان فی المغرب الاقصی» به چاپ رسانید. و سال ۱۹۸۲ و سپس ۱۹۸۶م برای حضور در مجمع فکر اسلامی راهی جزایر گردید.

در سال ۱۹۶۰ به برما و سال ۱۹۶۴ و سپس ۱۹۷۸م بنا به دعوت مؤسسه‌ی رابطه‌ی جهان اسلامی برای حضور در اولین کنگره‌ی آسیائی راهی پاکستان شد، و سپس در سال‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۸۶م دوباره به پاکستان رفت -که احادیث و سخنرانی‌هایش در دو مجموعه به زبان اردویی تحت عنوان «أحادیث پاکستان» و «تحفه پاکستان» به چاپ رسیده است، و سال ۱۹۸۲م به سریلانکا و سال ۱۹۸۴ به بنگلادش سفر کرد، و سخنرانی‌های او در آنجا به زبان اردویی تحت عنوان «تحفه مشرق» به چاپ رسید.

اولین سفرش به اروپا در سال ۱۹۶۳م به وقوع پیوست، که در این سفر از ژنیف، لوزان، برن، پاریس، لندن، کیمرچ، آکسفورد، گلاسگو و إیدامیرا دیدار به عمل آورد، و در هر یک از دانشگاه‌های إیدامیرا و لندن و گردهماییهای مربوط به مسلمانان رهنمونی و سخنرانی‌های را تقدیم کرد، و در همین سفر از برخی شهرهای اسپانیا از جمله مادرید، طلیطله، اشبیلیه، قرطبه، غرناطه دیدار به عمل آورد.

سفر دومش به اروپا سال ۱۹۶۴م به وقوع پیوست، که در آن سفر از شهرهای لندن، برلین، آخن و میونگ و بون دیدار به عمل آورد، و سفر سوم امام ندوی به اروپا در سال ۱۹۶۹م بنا به دعوت مرکز اسلامی ژنیف از او صورت گرفت، که در آن سفر از شهرهای ژنیف، لندن، برمنگهم، مانچستر، بلیک و برن شیفلد، دیوزبری، لیدس و گلاسگو دیدار به‌ عمل آورد و در هر یک از آن‌ها سخنرانی نمود، یکی از این سخنرانی‌ها در دانشگاه برمنگهم و دیگری در دانشگاه لیدس ارائه‌ داده‌ شد، که أحادیث و سخنرانیایش در اروپا تحت عنوان «حدیث مع الغرب» به چاپ رسیده‌ است.

در سال ۱۹۸۳م برای بار چهارم به لندن سفر کرد که‌ به مناسبت تأسیس مرکز تحقیقات اسلامی در آکسفورد به وقوع پیوست، و در آنجا مقاله‌ی ارزشمند و ماندگاری تحت عنوان «اسلام و غرب» تقدیم نمودند، سپس چندین بار به انگلیس رفت و در سال ۱۹۸۵م عازم بلژیک گردید، و سال ۱۹۷۷م بنا به دعوت دانشجویان مسلمان آمریکا و کاندا به این دو کشور سفر کرد، و از شهرهای نیویورک، اندیانابولس، بلومنگتن، مین‌هاتن، نیویورک ستی، شیکاگو، جرسی ستی، فلادلفیا، بالتیمور، بوستن، دترایت، سالت لیک ستی، سان‌فرانسسکو، سان‌جوزی، لوس‌إنجلس، مونتریال، تورنتو و واشنطن دیدار به عمل آورد، و نیز در هر یک از دانشگاه‌های کلومبیا، هارورد، دترایت، جنوب کالیفرنیا و دانشگاه أوتا، همچنین در نمازخانه‌ی سازمان ملل متحد و در همایش‌های مخصوص به مسلمانان حدیث و سخنرانی تقدیم نمودند، که مهم‌ترین سخنرانی‌هایش در این سفر در کتابی تحت عنوان «احادیث صریحه فی أمریکا» به چاپ رسیده‌، و بار دیگر در سال ۱۹۹۳م به أمریکا سفر کرد.

در سال ۱۹۸۷م بنا به دعوت حرکت «أبیم» -که‌ حرکت جوانان مسلمان بود- به مالیزیا سفر کرد، و از کوالالامپور و کوالاترنکانو دیدار به عمل آورد، و در دانشگاه وطنی، دانشگاه تکنولوژی، دانشگاه مالزی و دانشگاه اسلامی جهانی، مرکز حرکت «أبیم»، مرکز حزب اسلامی، آموزشگاه تربیت اسلامی و در اجتماعات و جوامع عمومی مسلمانان، مقاله و سخنرانی‌هایی را تقدیم کرد و آن‌ها را از فیوضات علمی خود بهرمند ساخت.

و در سال۱۹۹۳م به تاشکند، سمرقند، خرتنک و بخاری به مناسبت تأسیس مرکز علمی به عنوان یادبود امام بخاری، سفر نمود.