شور و نشاط دكتر سباعی
دکتر سباعی در واقع توانایی نیرومندی در شعلهور ساختن نشاطی که هیچگونه سستی و ناراحتی را نمیشناسد، داشت، ایشان از کسانی نبودند که به طور تصادفی در عرصههای گوناگون نبرد غوطهور شده، و در جبهههای متعدد تلاش کرده باشند، سپس در همهی این عرصهها پیروزی و موفقیت را بدست آورده باشند.
۱- مبارزات ملی: دوران کودکی دکتر سباعی موافق با روزگاری بود که شقاوت و سنگدلی بر اثر سایه افکندن آثار استعمار، فساد، تخلف، نادانی و ظلم، بر آن حکم فرما شده بود، دکتر سباعی از نزدیک این آفات را لمس و با آنان دست و پنجه نرم میکرد، او به دنبال راهچاره فرار از این بحران و واقع ناهموار بود و اولین گامی که در این راه برداشت، تشکیل یک گروه سری جهت مقاومت در برابر مدارس مبلغین یهودی بود، که در یک سخنرانی جانانه بر روی منبر، مردم را جهت رویارویی با استعمار و ستمگریهایشان تحریک نمود، و تظاهرات پر غوغایی را که موجب برانگیخته شدن خشم و ناراحتی رهبران استعمارگر را در پی داشت، به راه انداخت، به همین خاطر برای اولین بار در سال ۱۹۳۱م به تهمت توزیع نشریات ضد فرانسوی دستگیر و روانه زندان شد، و با توجه به جنجالهایی که در پی دستگیری ایشان به راه افتاد، هرچه زودتر از زندان آزادش کردند. برای بار دوم در سال ۱۹۳۲م ظرف چند ماهی روانه زندان شد، این بار که در سال ۱۹۳۳م از زندان آزاد گردید، بسوی مصر به راه افتاد و برای ادامه مطالعاتش به دانشکده الازهر پیوست، و جهت همکاری با برادران دینیاش در مسایل داخلی دخالت نمود و طلاب الازهر را تشجیع نمود و رهبری تظاهرتهای ضد اشغال بریتانیای را به عهده گرفت، تا اینکه مستعمرین انگلیسی را به واکنش متقابلانه وا داشت، و در سال ۱۹۳۴م از طرف انگلیسیها روانه زندان گردید، برای بار دوم نیز در سال ۱۹۴۰م روانه زندان گردید و از مصر تبعیدش کردند، او قبل از اینکه به سوریه برسد، فرانسویها از ترس اینکه مبادا مردم را علیه آنان بشوراند، در سال۱۹۴۱م ایشان را زندانی و به مدت دو سال و نیم در زندانهای حمص و لبنان بازداشتش کردند. اما قضیه فلسطین از دیدگاه دکتر سباعی قضیهای است عقیدتی که به هدف به ورطه نابودی کشاندن مسلمانان و مقدساتشان پیریزی شده است. هنگامی که طرح تقسیم فلسطین مطرح گردید، دکتر سباعی سراسر جهان را به هدف برانگیختن و شعلهور ساختن روحیه جهادی مسلمانان پیمود، و در سال ۱۹۴۸م در خط مقدم دسته سواره نظام جوانان مسلمانان قرار گرفت، و در نبردهای سنگینی که در اطراف شهر قدس به وقوع پیوست، دلیرانه وارد نبرد شد، و در عرصه نبرد با شجاعت و بیباکی کم نظیری به رویاروی با دشمنان ادامه داد، تا اینکه بر مبنای اجرای هدنه (عقب نشینی اضطراری) دستور صادر گردید.
۲- مبارزات سیاسی: دکتر سباعی در شمار کسانی که سیاست را یک مهارت دروغین و نوعی زیبندگی در حیله گری میپندارند، نیست، بلکه ایشان سیاست را نوعی اهتمام انسان مسلمان به روبهراه کردن مشکلات همکیشانش تفسیر میکند و معتقد است که موفقترین سیاست آن است که بر پایه عدالت، پرهیزگاری و روشنفکری استوار باشد، دکتر سباعی شخصیتی بودند که تنها متعلق به یک شهر یا یک ملت نبودند، بلکه ایشان یک شخصیت جهانی و فراگیر بودند که جامعه اسلامی بدان میبالید. به این منظور در سال ۱۹۴۹م دولت دمشق او را به عنوان نائب خود در انجمن تاسیسیه انتخاب کرد، چه زود ستاره ایشان به عنوان یک نائب ملی متفوق درخشید، زیرا ایشان برای جلب امنیت و دفع مشکات ملتش به حقیقت تشنه بود، و به فریاد مداومی که حقیقت را جلوه میداد، تداوم میبخشید و آن را خفه نمیکرد، او آراء باطل را مسخره ودرهم میشکست، و خود را از مکاسب و مغانم بالاتر میگرفت و به چانهزنی نمیپرداخت، بدین خاطر سیلاب قلوب مردم که سرشار از مهر و محبت بود به او روی آورد، و به عنوان نائب مجلس منتخب شد و از جمله کسانی که در نوشتن قانون اساسی مسئول بودند، قرار گرفت، وبرای اینکه در سازمان کیفری وجزائی که بر ملت ستمدیده فرض شده بود، نقش خود را ایفا نماید، از هیچ تلاش و کوششی دریغ ننمودند تا با مشکلات مردم زندگی کند.
۳- مبارزات: دکتر سباعی در راستای دعوت و گرایشهای اسلامی در تشکیل و رهبری جمعی از تشکلهای اسلامگرا در حمص و شهرهای دیگر نقش مؤثری را ایفا کردهاند، او زمانی که در سال ۱۹۳۳م به مصر سفر کرد، با دعوتگر بزرگ (امام حسن البنا) دیدار به عمل آورد و به هدف خود رسید، و این بار که برای مسافرت عازم سوریه شد، با جنب و جوش و شور و نشاط بیشتری در راه دعوت و تبلیغ گام نهاد، تا اینکه در سال ۱۹۴۵م علنا تشکیل جماعت «اخوان المسلمین» اعلام کرد، و حکیمانه رهبری آن را در سوریه به عهده گرفت و در پی جذب نخبگان جوانان بر آمد.
۴- مبارزات در زمینه ژورنالیستی: دکتر سباعی به این واقعیت پی برد که روزنامهها نقش چشمگیری در هدایت جامعهها دارند و میتوان از آنها به مثابه بزرگترین سلاح در جهت توجیه آراء عمومی و بیداری مردم از اهداف و مسلکها استفاده کرد، به همین خاطر عزم خود را جزم و اولین گامی که در این زمینه برداشت، تصمیم به تأسیس مجلهای تحت عنوان «مجله المنار» بود که تأسیس آن از سال ۱۹۴۷م تا سال ۱۹۴۹م به طول انجامید و از طریق آن در صدد پرداختن به مهمترین مشکلات جامعه با بیانی روشن، روشی جذاب و جرأتی کم نظیر جهت معالجه آنان بر آمد، و در سال ۱۹۵۵م نیز با برادران دینی خود روزنامه «الشهاب» را که تا سال ۱۹۵۸م استمرار یافت، بنیان نهاد، و در همان سال ۱۹۵۵م مجله «المسلمون» را نیز بنیان نهاد، و بر اثر تلاش و زحمات بیوقفانهای که در این مسیر متحمل شدند، توانستند مجله فوق را به مدرسهای تبدیل کنند که انعکاسی از یک تفکر اصیل اسلامی و منبری جهت دفاع از قضایای عالم اسلامی به شمار آید، و فصل جداگانهای را نیز در آن به نام «الدرة المعتصبة» به قضیه فلسطین اختصاص دادند. بدین گونه زندگانی دکتر سباعی صفحات تاریخی پر ارزشی را رقم میزد که مملو از ایثار، افتخارات، جان فدایی، شجاعت، نیکوکاری و غیره بود، ایشان از دعوتگران بیهمتایی بودند که ذره ذره زندگانی و تک تک اعضای خویش را در خدمت این دعوت اسلامی بسیج کرده بود، حتی روزهای آخر عمرش را که بر اثر مریضی با درد وآلام رنج آوری همراه بود، بیشتر از تمام اوقات دیگر در خدمت به این دعوت اسلامی صرف میشد، تا حدی که این مرحله از زندگیش به طلائیترین دوران زندگی ایشان در زمینههای فکری، اجتماعی و ادبی نام آور گردید.