موضع و موقفهای به یاد ماندنی
زمانیکه هندوستان میخواست قانونی را برای أحوال شخصی صادر نماید و بر تمام شهروندان هندی حتی مسلمانان تعمیم و فراگیر کند، به رغم اینکه آن قانون متضمن موادی بود که با برخی از احکام شرعی اسلام متناقض و متضاد بود؛ امام ندوی برای منع صدور آن قانون خردمندانه کوشید و نامهای را برای گاندی نوشت، ولی قبل از اینکه گاندی نامه را بخواند، کشته شد و امام ندوی تصمیم گرفت که با راجییف گاندی دیدار و گفتگو نماید که به عنوان قائم مقام گاندی منصوب شده بود، و با او به مقابله و گفتگو پرداخت و با منطق و حکمت خویش او را برای درخواست مسلمانان قانع و راضی نمود، گاندی طبق مطالب و در خواست مسلمانان پاسخ داد و اعضای حزبش را به عزل از عضویت حزب تهدید کرد که اگر به قانونی که مسلمانان میخواهند رأی ندهند، در نتیجته رأیگیری بر آن قانون بر حسب میل و رغبت مسلمانان صورت پذیرفت.
در زندگانی امام ندوی موضع و موقفهایی هست که حاوی درس و عبرت زیادی برای مبلغان و دعوتگران میباشد، از جمله آنکه شیخ یوسف قرضاوی آن را نقل میکند و میگوید: به یاد دارم که امام ندوی سی سال قبل در قطر مهمان ما شد، که از کمبود منبع درآمد و واردات «دار العلوم» در «ندوة العلماء» گله و شکایت داشت، یکی از برادران حاضر در آنجا چنین پیشنهاد کرد و گفت: حلّ مشکل این است که پیش برخی از بزرگ مردان و تاجران کلان برویم و شرایط و اوضاع «دار العلوم» را برای آنها توضیح دهیم و از آنها درخواست کمک نمائیم، امام ندوی گفت: نمیتوانم چنین کاری را بکنم! از او پرسیدیم چرا نمیتوانی؟ گفت: این مردم مریض هستند و بیماریشان دنیا پرستی و محبت آن است، و ما دکتر و معالج آنها هستیم از اینرو ممکن نیست که دکتری بیمارش را مداوا کند در حالی - که دست یاری را به سوی او دراز نموده است! بدون پرده یعنی گرفتن مادیات از بیماری که مبتلا بدان است!
ما گفتیم که شما آن کمکها را برای خود نمیخواهید، بلکه برای دانشگاه، معلمان و متعلمان میخواهید که به بقاء و دوام آنان کمک نمایید. امام ندوی گفت: آنها فرق قائل نیستند میان اینکه برای خود بخواهی یا برای دیگران، مادامی که شما جوینده و گیرنده باشید!! و به یاد دارم که ما در ماه مبارک رمضان قرار گرفته بودیم و در آن موقع بدو گفتیم تا دههی آخر رمضان میان ما بمان، ما به جای تو به کار دشوار التماس و درخواست از مردم میپردازیم. گفت: راستی من در دههی آخر رمضان قرار و برنامهای دارم که به هیچ وجه نمیخواهم آن را بشکنم و از آن تخلف نمایم، او افزود: آن دههی آخر فرصتی است برای من تا میان خود و پروردگارم رشتهی ارتباط روحی و معنوی را محکم سازم. و ما دریافتیم که آن مرد در قبال خداوندﻷهیئت و کیفیتی دارد که هیچ کار و مشغلتی نمیتواند او را از آن باز دارد، پس او را برای پرداختن به خواست خویش آزاد گذاشتیم، حال آنکه کوشیدیم که از او تقلید نمائیم، ولی نتوانستیم، زیرا هر کس موفق به أنجام کارهایی میشود که برای آن آفریده شده است.
دکتر عبدالقدوس ابو صالح (جانشین امام ندوی در ریاست رابطهی اسلامی) میگوید: من چون با عالیجناب امام ندوی/همموقف بودم، مرا بر آن نهاد که تمام عمر خود را وقف تمدن اسلامی و رابطهی جهانی آن کنم، کار به آنجا رسید که رابطه اسلامی، کنفرانس هیئت عام سوم را در شهر استانبول تشکیل داد در حالی که من برای ارضاء برخی از اعضای رابطه با صعوبت و سختی مواجه شده بودم و از امام ندوی درخواست کردم که یک گفتگوی دو جانبه و خصوصی را داشته باشیم تا او را از رنج و مشقتهایی که من در پست ریاستی مکتب کشورهای عربی به عنوان نائب او متحمل میشوم، آگاه کنم، لذا از او خواهش کردم که استعفای مرا بپذیرد. اما او از آنجا که متانت و سعهی صدرش مشهور و زبانزد خاص و عام بود، از شنیدن چنین سخنی جا جست و برخواست و به من گفت: اگر به منزل من میآمدید، خواهی دید که برای رفتن به مسجدی که فاصلهاش بیش از پنجا متر نیست، به خاطر نداشتن وقت کافی از موتور عقب ماندگان استفاده میکنم، و حالا که از شهر خویش به (استانبول) آمدهام از روی اعتماد به شما و برادرانت.. مصافت صدها کیلومتر را طی کردهام، به خدا سوگند استعفاء نمیدهی.. استعفاء نمیدهی.. اما اینکه شما از پست ریاستی مکتب کشورهای اسلامی به دلیل مشکلات زیاد در رنج و عذاب هستی آنها را هدف خود قرار ده و از آنها نزدیکی کن. از اینرو در برابر خشم و اعتماد بلند و والای امام ندوی چارهای نداشتم جز آنکه با او تجدید پیمان کنم و تعهد نمایم که تا در حال حیات باشم، کارمند رابطهی اسلامی خواهم بود.