۲- شیعه همه یکسان نیستند
شیعه اثنیعشری همه همانند یکدیگر نیستند، برخی از آنان غلوکنندگانی هستند که کفر و بیدینی را در نوشتههایشان میبینیم، برخی اعتدال را گم شده خود میدانند و در برابر افراط گرایان جبهه میگیرند، و برخی هم افراط و میانهروی را با هم جمع و تلفیق نمودهاند. به عنوان نمونه: در قرن سوم هجری سه کتاب تفسیر منسوب به امام حسن عسکری، عیاشی و قمی انتشار یافت. این سه کتاب همه انحراف، گمراهی و بیدینی بودند: یاران ارزشمند پیامبر ج را تکفیر نمودند، به ویژه خلفاء راشدین پیش از امام علی، و کسانیکه با ایشان بیعت کرده بودند، قرآن کریم را هم از نظر نص و عبارت و هم از نظر معنی تحریف نمودند و بالاخره در بالا بردن شأن و مقام ائمه دوازدهگانه تا سر حد شرک و بتپرستی پیش رفتند.
در قرن چهارم هجری، کلینی - که شاگرد و دستپرورده قمی بود - کتاب (الکافی) را به رشته تحریر در آورد که به عنوان منبع نخست حدیث نزد شیعه تلقی میگردد، نخست به بیراهه رفت و روش تفاسیر سهگانه را در بر گرفت و حتی از آنها پیشی گرفت.
در قرن پنجم، طوسی کتاب: التبیان فی التفسیر را نگاشت، روشی را پیموده که کمی اعتدال و میانهروی در آن به چشم میخورد، و به مقابله با جنبش گمراهسازی پرداخت و برای نگهداری قرآن از نظر نص و معنی کوشش فراوانی نمود، هرچند در تفسیر برخی از آیات متاثر از عقاید پیش از خود میباشد.
شیعه امامیه نیز به گروههای مختلفی تقسیم میشوند: گروهی در تاریکیهای افراط گرایان گمراه فرو رفتهاند، گروهی به شیخ طوسی متمایلند و گروهی هم از هردو دیدگاه مزبور متاثر گشتهاند. این مطلب را به تفصیل در کتاب: نقش امامت در فقه و اصول جعفری، و همچنین در این کتاب ذکر نمودهام.
عبدالحسین که پیشتر ذکر او رفت، در کتاب (المراجعات) جز از غلوکنندگان گمراه نقل نکرده است، و بلکه از لحاظ کفر و گمراهی گوی سبقت را از آنان نیز ربوده است. و هیچ مطلبی را از کتاب (تبیان) پیشوایشان طوسی، و نویسنده دو کتاب از کتابهای چهارگانه حدیث، نقل نکرده است. و لذا او در شمار افراطیترین روافض به حساب میآید.
امیدوارم آنچه را از افراط گرایان گزارش میکنیم، و مهر رسوایی را بر اثر اعمال خودشان به پیشانیشان میزنیم، اعتدال گرایان را شامل نگردد.
آنچه مایه تعجب است، موضعگیری میانهروان شیعه میباشد که تناقض آشکاری را در گفتههایشان میبینیم: ایشان از طرفی صحابه را میستایند و معتقدند قرآن کنونی همان است که خداوند سبحان نازل فرموده، و هرگونه نقل و روایتی - خواه در کتاب (الکافی) باشد یا نه - اگر در تعارض با قرآن کریم قرار گرفت، حقیر و پسرانده تلقی میگردد. و همچنین آنچه به ادعای دروغین اطلاع ائمه از غیبت شمرده میشود. و از طرف دیگر، کتب افراط گرایان از جمله:
(المراجعات) را ارج مینهند، که این امر در تعارض با تمام نکات پیشین میباشد!
و همچنین اعتقاد به درستی همه آنچه در تفسیر قمی میباشد، با گفتههای سابق تعارض دارد، چرا که قمی کسی است که صحابه را به کفر نسبت داد، قائل به تحریف قرآن و آگاهی ائمه از گذشته و آینده گشت. تناقضی است آشکار و بدون تردید، بنابراین ایشان غلو و اعتدال را با هم پیوند زدهاند!!
گروهی از اعتدالگرایان شیعه را میبینیم که به دام چنین تناقضاتی گرفتار نیامده و کتابهایی را نیز در رد افراطگرایان نوشتهاند، مانند کتاب (تحطیمالصنم) که منظور از صنم (بت) کتاب: الکافی. و کتاب: (لله ثم للتاریخ) میباشد، و پیشوایان بزرگوار را از افراط در حق ایشان و آنچه احمد الکاتب و موسی الموسوی و دیگران نوشتهاند، تبرئه میکند. بنابراین شیعه همه یکسان نیستند.