پژوهشی پیرامون اصول و فروع شیعه دوازده امامی- جلد دوم

فهرست کتاب

روش‌هایی برای کشف دروغ‌بودن منقولات

روش‌هایی برای کشف دروغ‌بودن منقولات

۱- مخالف تواتر و صحیح باشد، مثلاً همه ما به صورت متواتر می‌دانیم که مسیلمه کذاب مدعی نبوت بود، و گروهی از قبیله بنی حنیفه پیرو او شدند و آن‌ها چون به مسیلمه ایمان آوردند مرتد گشتند.

یا ابو لؤلؤ مجوسی کافر عمر را به قتل رساند و هرمز هجوسی مسلمان شد و ابوبکر در مدت بیماری رسول امام مردم بوده و ابوبکر و عمر در حجره عائشه دفن شده‌اند، همچنین غزوات رسول اکرم که همراه درگیری بودند مانند بدر و احد و خندق و خیبر و فتح و غزو طائف و غزوه‌های بدون درگیری مانند تبوک و غیره و آیه‌ها که در غزوات نازل شده‌اند مانند سوره انفال در جنگ بدر و آخر آل عمران در جنگ احد و نزول آیات اول آل عمران به سبب نصاری نجران و نزول سوره حشر در بنی نضیر و سوره احزاب در خندق و فتح در صلح حدیبیه و براءة در غزوه تبوک و دیگر سوره‌ها.

اگر درباره غزوات چیزی مخالف واقع و دروغ روایت شود مانند روایت شیعیان رافضی و امثال آن‌ها از دروغ‌های باطل و آشکار در غزوه‌ها که سابقاً گذشت. مثلاً نزول آیه‌ای از قرآن که مشخص شده کجا نازل شده است، همانطور که سوره بقره و آل عمران و نساء و مائده و انفال و برائت بعد از هجرت نازل شده و انعام و اعراف و یونس و هود و یوسف و کهف و طه و مریم و قیامت و معارج قبل از هجرت رسول نازل شده‌اند. یا معراج در مکه و صف در مدینه بوده، یا اهل صفه با رسول جهاد نکرده‌اند و افراد معین نبوده‌اند بلکه جایی بوده، برای غریبان وارد شده به مدینه مانند سعد ابی و قاص و ابو هریره و دیگران.

و عرب‌هایی که مرتد شده‌اند پیامبر دنبال آن‌ها فرستاده، دست و پایشان را قطع کرد و چشم آن‌ها را در آورد و در بیابان آن‌ها را رها کرد، که طلب آب می‌نمودند این‌ها امور آشکار و معلومی هستند حالا اگر جاهل و نادانی خلاف این‌ها را روایت کرد دروغ است.

۲- و مسائل و مواردی که معمولاً راویان آن باید زیاد باشند اما یک یا دو نفر آن را روایت کنند معلوم است اگر یک نفر از شهر بزرگی مانند بغداد و یا شام یا عراق خبری نقل می‌کند، می‌دانیم که دروغ است، چون اگر راست می‌گوید، در یک شهر بزرگ چرا یک یا دو نفر آن را روایت می‌کنند؟! مثلاً اگر بگویند بعد از عمر و عثمان فردی دیگر خلافت را بر عهده گرفت یا بین عثمان و علی یا در مدینه بیشتر از یک نماز جمعه و عید در روز جمعه یا عید خوانده می‌شد. یا نماز عید را در منی می‌خواندند و اهل مکه در عرفه و مزدلفه و منی به امامت رسول نماز می‌خواندند، یا در منی همانگونه که نماز را قصر می‌کرد، جمع هم می‌نمود.

یا در ماهی دیگر غیر از رمضان روزه واجب شده، یا نماز ششمی در وقت ضحی (چاشتگاه) یا نصف شب واجب شده است. یا طواف خانه‌های غیر از کعبه مشروع است، یا طائفه‌ای از عرب کلامی مانند قرآن آوردند و یا نمونه این‌ها.

می‌دانیم که این نوع اخبار دروغ هستند، لازم است در چنین مواردی انگیزه‌های فراوانی برای نقل اخبار وجود داشته باشد، چون مرتبط به همه مردم یا امت اسلامی است و اگر تنها یک نفر یا دو نفر آن را روایت می‌کند می‌دانیم که دروغ است چه رسد به متواتر بودنش وقتی لازم باطل شد اتوماتیک ملزم هم باطل خواهد شد.

نص خلافت علی از این باب است، می‌دانیم که دروغ است، چون تنها یک نفر از اهل علم با اسنادی صحیح آن را روایت نکرده چه رسد که متواتر باشد!!

هرچند مردم همه در روز سقیفه اختلاف داشتند اما نقل نشده که کسی در عهد خلافت چنین خبری را نقل کرده باشد.

این اخبار نه در مرگ عمر و نه در هنگام تعیین شوری و نه در وقت قتل عثمان روایت نشده اگر آن روایت همانگونه که شیعه می‌گویند آشکارا به خلافت علی اشاره می‌کرد لازم بود که مردم زیادی آن را نقل می‌کردند حتی همه مردم، پس انتفاء لازم مقتضی انتفاء ملزوم است.

کل نقیض کذب صدق است، یکی از نقیضین با نفی طرف دیگر ثابت می‌شود.

گفتگو با شیعه مبنی بر منقولات است هر کسی که آگاه به تاریخ و اخبار درستی که موجب علم هستند باشد می‌داند خلاف این وجود ندارد، بنابراین در احادیث نبوی تنها فضل ابوبکر و صحت خلافت‌شان و دروغ بودن ادعای شیعه وجود دارد.

پس هرکس داناتر به احوال رسول باشد، بهتر متوجه بطلان مذهب زیدیه و دیگران می‌شود از کسی که مدعی نص خفی باشد، و بگوید علی از سه خلیفه بهتر است، یا در تفضیل توقف کند، چون چنین افرادی از آگاهی عالمان حدیث و اثر چیزی یا کمی می‌دانند و در جهل مرکب یا بسط به سر می‌برند.

فصل

بدان در کتاب صواعق احادیثی دیگر وجود دارند که رافضی آن‌ها را ذکر نکرده و اگر صحیح بودند بر هدف او بیشتر دلالت می‌کردند، و احادیثی هستند بهتر از احادیث ذکر شده، اما همه دروغ و موضوع‌اند.

مردم احادیث موضوع زیادی در فضل ابوبکر عمر و عثمان و علی و معاویه و دیگران روایت کرده‌اند. ولی احادیث موضوع در فضل علی بیشتر است چون شیعه در جعل حدیث گستاخ‌تر از اهل سنت هستند.

ابو فرج می‌گوید: «احادیث فضل علی زیاد هستند اما شیعه قناعت نکردند و احادیث زیادی جعل نمودند که فضل علی را کمتر می‌کند نه بیشتر، و محدوده استدلال آن‌ها به باطل رو می‌آورد.