پایان (نتیجه)
نقل از کتاب صواعق به درازا کشید تا منهج و روش شیعه رافضی در مراجعات روشن شود.
ابن حجر خواسته نمونه و امثال اینها را آتش بزند پس تمسک به روش نویسنده مراجعات برای حقیقت جلوه دادن باطل و باطل کردن اتفاق امت، و آنچه با نصوص قطعی ثابت شده است به پوشی نمیارزد و چنین روشی کمترین ارتباطی با منهج علمی ندارد.
بعد از این توضیحات، نیازمند توقف در برابر منقولات آنها نیستیم،
نهج البلاغه بدون اسناد و اثر شاعر رافضی است که اگر اسناد را هم ذکر کند قابل اعتماد نیست! اگر بدون سند باشد چه حالی دارد؟! چون بعد از چهار قرن آن را نوشته است؟
همراه چنین سندی مطالبی دارد که با نصوص قطعی ثابت از علی مخالفت دارند و اینها تنها از رافضی صادر میشود نه از علی.
اما ابن حجر کتاب را در باطل کردن معتقدات شیعه و رافضه بسط داده سپس او خواسته استدلالات ابن مطهر به قرآن و سنت را باطل کند.
در این جا مناسب است کلام امام شافعی را در مورد شیعه نقل کنیم.
امام شافعی میگوید:
«هیچ فرقهای از اهل هوا و هوس به اندازه شیعه شهادت دروغ نمیدهند.»
امام احمد روش اهل سنت را با کلام ذیل توضیح میدهد.
«وقتی درباره حلال و حرام روایت کردیم شدت به خرج دادیم و وقتی درباره فضائل روایت کردیم سهل انگاری نمودیم».
و اگر به مسند امام احمد نگاه کنیم درباره فضایل پایینتر از ضعیف روایت نمیکند، مگر در احادیث کمی که ابن قیم جوزی آنها را در موضوعات ذکر کرده و ابن حجر هم ردی بر موضوعات ابن قیم در دفاع از امام احمد نوشته است.
اما امام ابن حجر هیتمی در صواعق در ذکر اسباب نزول و احادیث و آثار زیاده روی کرده چون بعضی از آنها صحیح و بعضی دیگر ضعیف و بخشی از آنها موضوع و بدون اصل و سند هستند.
از لحاظ دلالت هم صریح الدلاله دارند و هم غیر صریح الدلاله.
و بیان کرده؛ احادیث صحیحی که شیعه به آنها استدلال کردهاند صریح الدلاله نیستند و مخالف احادیث صریح و صحیح و حتی متواتر دیگر هستند.
اما احادیث صریح آنها هیچکدام به درجه صحیح و حتی حسن هم نمیرسند، اکثر آنها باطل و موضوع و دروغ هستند.
و احادیث ضعیفشان مخالف احادیث متواتر و صحیح میباشند.
روش صاحب مراجعات این است، روایات ابن حجر را که رافضی باطل بودن آنها را نمیداند، نقل میکند در حالی که ابن حجر آنها را در صواعق آورده و خودش به نقد و رد آنها پرداخته است ولی رافضی در نقل نقد ابن حجر را حذف میکند و سپس بیادبانه معجب بودن به این دروغها را به شیخ بشری نسبت میدهد.
و کلام امام شافعی را تکرار میکنم «هیچ فرقهای از اهل هوا و هوس به اندازه شیعه به دروغ شهادت نمیدهند.»
در حاشیه صفحه ۴۳ کتاب صواعق آمده: فخر رازی میگوید: هیچ خطبه ای از علی نقل نشده مگر از طرف دروغ گویان شیعه چون اگر وجود داشت ما آن را میدیدیم و مشهور میشد.