پژوهشی پیرامون اصول و فروع شیعه دوازده امامی- جلد دوم

فهرست کتاب

جانشین قرار دادن

جانشین قرار دادن

۲ـ مسلم و بخاری با سند خودشان از عبدالله بن عمر روایت می‌کنند «به عمر گفته شد جانشین قرار نمی‌دهید؟» گفت: اگر قرار دهم کسی بهتر از من جانشین قرار داده مانند ابوبکر، و اگر جانشین قرار ندهم کسی بهتر از من مانند رسول آن را ترک فرمود، مردم او را مدح کردند، عمر گفت، ثوابش را می‌طلبم و از عقابش می‌ترسم دوست داشتم از شر و خیرش نجات یابم، نه برایم و نه به ضررم در حیات و مرگ آآن را برندارم (۵۶۷) بخاری کتاب الاحکام. باب استخلاف، مسلم، کتاب اماره - باب استخلاف.

در روایت دیگر با سند مسلم. از عبدالله بن عمر روایت شد «عبدالله می‌گوید، پیش حفصه (خواهرم) رفتم، حفصه گفت: آیا می‌دانید پدرت خلیفه تعیین نمی‌کند؟ گفتیم این کار را نمی‌کند، گفت: چرا کرد. گفت: سوگند خوردم که با او حرف بزنم، تا فردا ساکت شدم و با او حرف نزدم» عبدالله می‌گوید:«مثل اینکه کوهی را برداشته‌ام تا برگشتم و پیش پدرم رفتم» از حال مردم می‌پرسید و جواب می‌دادم. سپس گفتم: از مردم چیزی شنیده‌ام، - سوگند یاد کردم که آن را به تو بگویم - گمان می‌کنند جانشین قرار نمی‌دهید. اگر چوپانِ شتر یا گوسفند داشته باشید، چوپان نزد تو بیاید و آن‌ها را رها کند. به نظرم حیوانات نابود می‌شوند، رعایت مردم از حیوانات مهمتر است، عمر موافق کلامم بود. چند لحظه‌ای سرش را پایین گذاشت. پس سر را بلند کرد و فرمود: خداوند از دینش حمایت می‌کند. اگر من تعیین نکنم رسول الله هم تعیین نکرد. و اگر تعیین کنم ابوبکر هم تعیین کرد. عبدالله می‌گوید «سوگند به خدا - همیشه رسول خدا ج و ابوبکر را یاد می‌کرد، دانستم از سنت رسول سرپیچی نمی‌کند و کسی را جانشین قرار نمی‌دهد. «مسلم» و ابوداود، مثل این را از ابن عمر نقل کرده‌اند.» در کتاب خراج - باب خلیفه.

امام احمد با سندی صحیح از امام علی روایت می‌کند. «این از این سبزتر است، نمی‌دانم چه بدبختی در انتظار قاتل من است، گفتند ای امیر، از خانواده‌اش به ما خبر بده! گفت: او را می‌کشید در حالی که مرا نکشته. گفتند: جانشین تعیین کن، گفت: نه، مانند رسول شما را رها می‌کنم، گفتند: به پروردگارت چه می‌گویید. گفت: می‌گویم خدایا. تا حکمت بود مرا در میان آن‌ها باقی گذاشتی، پس مرا به سوی خود گرفتی در حالی که خودت میان آن‌ها بودی، اگر می‌خواهی آن‌ها را خوب کن و اگر می‌خواهی آن‌ها را فاسد گردان »

در روایت دیگر با سند دیگری امام گفت «سوگند به کسی که دانه را شکافت، این شمشیر در بدنم رنگی می‌شود، مردم گفتند: ما را آگاه کن چه کسی است؟»