پژوهشی پیرامون اصول و فروع شیعه دوازده امامی- جلد دوم

فهرست کتاب

فهم و دریافت حدیث

فهم و دریافت حدیث

از مباحث و تحقیقات گذشته به این نتیجه نهایی می‌رسیم که: تنها حدیث ثقلین هم از لحاظ سند و هم از لحاظ متن صحیح و عاری از عیب و نقص است. و اما روایت‌های هشتگانه دیگر که دست انداختن به قرآن و اهل بیت را دستور می‌دهند، هیچکدام از آن‌ها خالی از ضعف نیستند [۱۱۵]. و در متن آن‌ها خبر دادن از اینکه کتاب و اهل بیت از یکدیگر فاصله نمی‌گیرند تا وارد حوض می‌شوند، و لذا تمسک ورزیدن بدان‌ها واجب است، وجود دارد. ولی واقعیت موجود خلاف این گزارش است. چرا که برخی از پیروان اهل بیت هم خود به گمراهی گراییدند و هم مردم را دچار گمراهی نمودند، بیشتر فرق اسلامی زیر نقاب پیروی و حب اهل بیت به دفاع از موجودیت خود و دست یافتن به منافع دنیوی مانند خمس داراییهای پیروان‌شان، می‌پردازند.

دسته جات شیعه که از مرز هفتاد گروه گذشته‌اند، هر یک خود را بر حق و دیگری را بر کفر و گمراهی می‌پندارد! البته درصدد اثبات این سخن نیستیم، کتاب‌هایی که به بیان گروه‌ها و دیدگاه‌های آنان می‌پردازند و نوشته‌های خود آن گروه‌های شیعه نیز این مطلب را روشن می‌سازد. برای مثال جعفری‌ها که اعتقاد به امامان دوازده گانه را شرط کمال ایمان می‌دادند دیگر افراد امت را خارج شده از دایره ایمان تلقی می‌کنند! این عقیده ایشان - چنانچه روشن ساختیم - حتی یک دلیل هم از قرآن ندارد، پس وقتی به تمسک جستن و پیروی از اهل بیت مأمور شده‌ایم از چه کسی پیروی کنیم؟ آیا از تمام کسانی که منتسب به اهل بیت‌اند هرچند که کتاب و سنت را هم کنار گذاشته باشند، پیروی نماییم؟! حتما که نه. پس گمراه شدن از تمسک به قرآن و سنت نشأت می‌گیرد: اگر اهل بیت نیز بدان‌ها تمسک جویند هم امتیاز انتساب به اهل بیت هم امتیاز پیروی از قرآن و سنت را برای خویش کسب کرده و بدینوسیله شایسته پیشوایی مسلمانان خواهند بود، همان گونه که خداوند می‌فرماید: ﴿وَٱجۡعَلۡنَا لِلۡمُتَّقِينَ إِمَامًا٧٤[الفرقان: ۷۴] یعنی خدایا: مرا پیشوایانی قرار ده که هم به پیشینیان اقتداء نماییم و هم آیندگان ما را الگوی خود قرار دهند [۱۱۶]. این امتیاز تنها از آن اهل بیت نیست بلکه هر کسی را شامل می‌گردد که قرآن و سنت را دستاویز خود قرار دهد.

پس روایت‌هایی که از لحاظ سند مشکل دارند از لحاظ متن هم همین طور، که این خود اشکال دیگری محسوب می‌شود. با وجود همه این‌ها این روایات اگر صحیح و بی‌اشکال باشند، بر وجوب امامت برای دوازده نفر و اولویت‌شان برای احراز منصب خلافت، دلالت نمی‌کنند. و حالا به فهم و دریافت حدیث می‌پردازیم.

مناوی در فیض القدیر (۳/۱۴) می‌گوید: معنی حدیث این است که: اگر اوامر او را طاعت کردید، تحریمهای وی را ترک نمودید هدایت و راهنمائیهای اهل بیتم را گوش دادی و زندگی آن‌ها را سرمشق قرار دادی، به راه راست هدایت شده‌ای و گمراه نمی‌شوید.

قرطبی می‌گوید: این سفارش و دستور اکید، مقتضی لزوم احترام از اهل بیت، محبت آن‌ها و حتمی بودن انجام تکالیف اکیدی که هیچ معذرتی در ترک آن‌ها پذیرفتنی نیست، می‌باشد.

سپس مناوی می‌گوید: (۳/۱۵) «لن یتفرقا»: یعنی کتاب و اهل بیت از یکدیگر جدا نمی‌شوند و همواره با هم خواهند بود تا وارد حوض یعنی حوض کوثر در قیامت، می‌گردند. در یکی از روایت‌ها آمده: مانند این دو، و به انگشتانش اشاره نمود. در این گفته و گفته قبلیش: من فرو می‌گذارم، اشاره و بلکه تصریح به این وجود دارد که آن‌ها جفت و همزادند، آن‌ها را واگذاشته و امتش را به برخورد نیکو، پیش انداختن حقوق آن‌ها بر خودشان و تمسک جستن بدان‌ها سفارش کرده است. در مورد کتاب چونکه سرچشمه علوم و معارف دینی اسرار و حکمت‌های شرعی و گنجینه حقایق و ریزه‌کاریها است، و اما اهل بیت، چون وقتی که منشأ و بنیاد پاکیزه بود، تقویت کننده فهم دین می‌شود، پس پاکیزگی سرچشمه‌ی اخلاق پسندیده و آن نیز به صفا و پاکی قلب می‌انجامد.

حکیم می‌گوید: مراد از عترت در اینجا دانشمندان راستین و عمل کننده به علم می‌باشد، زیرا تنها ایشانند که از قرآن فاصله نمی‌گیرند. ولی نادان و عالم نامنظم و پریشان از این مقام بیگانه می‌باشد. وقتی اساس و مبدأ معتبر است که خود را به فضایل آراسته و از پلیدی‌ها پیراسته باشد. اگر علم مفید در غیر جای اصلی خویش باشد بر ما لازم است هرچه باشد از آن پیروی نماییم، اینکه در اینجا مردم را بر پیروی از اهل بیت تشویق می‌کند تضادی ندارد با اینکه در حدیثی دیگر بر تبعیت از قریش تشویق و ترغیب می‌کند، زیرا بنا بر اصح اقوال، حکم بر فردی از افراد عام موجب منحصر کردن عموم آن حکم در آن یک فرد نمی‌گردد، بلکه هدف از آن، اهتمام بیشتر به جایگاه آن فرد و اشاره به اهمیتش می‌باشد سپس شریف می‌گوید: از این خبر برداشت می‌شود که باید درهر زمانی تا روز قیامت کسی یا کسانی سزاوار پیشوایی از اهل بیت وجود داشته باشند تا تشویق مزبور بر تمسک جستن به آنان موجه و مقبول باشد. همچنانکه درباره کتاب هم باید همین گونه باشد، و لذا ایشان پشتیبان و باعث در ایمن قرار گرفتن مردم روی زمین‌اند، اگر آنان نابود گردند مردم نیز تباه می‌شوند. پایان سخنان مناوی.

ابن تیمیه پس از اینکه ضعیف بودن حدیث را بیان می‌دارد چنین اظهار نظر می‌کند: گروهی در پاسخ به آن گفته‌اند: مجموع اهل بیت پیامبر بر گمراهی اجتماع نمی‌کنند. می‌گویند: ما نیز معتقد به آن هستیم چنانچه قاضی ابو علی و دیگران هم چنین گفته‌اند. ابن تیمیه باز می‌گوید: بر اساس قرآن، سنت و اجماع،که اجماع و گرد هم آمدن امت نیز بر چیزی حجت و دلیل خدشه ناپذیر محسوب می‌گردد، عترت هم بخشی از کل امت هستند پس از ثبوت اجماع امت، اجماع اهل بیت هم لازم می‌آید.

با دقت در اظهار نظرهای گذشته و با تامل در متن حدیث به نکات زیر دست می‌یابیم:

أ- نباید مراد از اهل بیت از ذهن پنهان بماند، چون بسیاری از گروه‌هایی که خسارت‌های جبران ناپذیری بر پیکره اسلام و مسلمانان وارد کرده‌اند، ادعای پیروی از اهل بیت را در سر می‌پرورانند.

ب- این یک واقعیت است که اهل بیت بزرگوار پیامبر بر گمراهی اجتماع نمی‌کنند؛ و ملاحظه می‌نماییم که ایشان در طول تاریخ اسلام بر چیزی که مخالف دیگر افراد امت باشد توافق نکرده‌اند، لذا چنانکه ابن تیمیه گفت: پذیرفتن اجماع آن‌ها پذیرفتن اجماع کل امت محسوب خواهد شد.

ج- هرگاه اهل بیت را به عنوان افرادی متفرق به حساب آوریم که اقتداء به آن‌ها واجب است، پس کدام یک از آن‌ها را الگوی زندگی خویش قرار دهیم که بر کتاب و سنت دست انداخته باشد و اگر از آن‌ها سرپیچی کرد شایستگی اهل بیت بودن را از دست بدهد. هر انسانی جز پیامبر بزرگوار برخی از سخنانش پذیرفتنی است و احتمال دارد برخی هم نه، و لذا هنگام اختلاف و چند دستگی این گفته خداوند را مورد توجه قرار دهیم که: ﴿فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِي شَيۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ إِن كُنتُمۡ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۚ[النساء: ۵۹] (و اگر در چیزی اختلاف داشتید آن را به خدا و پیغمبر او برگردانید اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید).

د- اگر برداشت حکیم شریف از حدیث درست باشد، این خود به تنهایی برای رد متن حدیث کافی است. چرا که روزگار بطلان را ثابت نموده است، و گرنه کیست آن که باید در این دوران مثلا پیروان او باشیم؟ آیا به یک گروه از گروه‌های منتسب به اهل بیت؟ یا به تمامی آن‌هایی که هرکدام دیگری را گمراه می‌داند؟ و یا به سلاله و تبار اهل بیت بدون تفاوت، اقتداء کنیم؟

هـ- تفاوت زیادی میان تذکر درباره اهل بیت و اقتداءبه آن‌ها وجود دارد، مهربانی با کوچک‌ترها، سرپرستی و نگهداری یتیم و دست جاهل را گرفتن، جدای از آموختن از دانشمند پرستشگر پیرو کتاب خدا و سنت رسولش می‌باشد.

[۱۱۵] ولی با وجود این، در کتاب: المراجعات موسوی ص ۵۱ آمده که احادیث مزبور متواترند، و این گفته را به سلیم البشری نسبت می‌دهد (ص ۵۴)!! [۱۱۶] صحیح البخاری - کتاب الاعتصام بالکتاب و السنة - باب الاقتداء بسنن الرسول ج.