۱- امامت و خلافت
امامت از نگاه زبانشناختی به معنی: پیشی گرفتن و رهبری کردن است، میگویند: أم القوم، و بهم: از ایشان پیشی جست، و رهبریشان را به عهده گرفت. امام کسی است که مردم او را به پیشوایی برگزینند، خواه رئیس باشد یا نه، هدایتگر باشد یا گمراهکننده. واژه امام بر خلیفه اطلاق میگردد، خلیفه یعنی: فرمانروای مهتر، پیشوای مردم و زمامدارشان. امامت درباره نماز هم به کار میرود، گفته میشود: أممت القوم في الصلاة یعنی: امامت نماز را برای مردم انجام دادم. و یا: ائتم به یعنی: به او اقتدا کرد.
واژه امام بر قرآن کریم نیز اطلاق میگردد، زیرا او پیشوای مسلمانان است. بر پیامبر خدا هم اطلاق میشود. چرا که ایشان پیشوای پیشوایان به شمار میآید و پیروی از سنت او بر همه پیشوایان و مردم واجب است.
و همچنین واژه امام بر؛ سرپرست و اصلاح کننده امور و فرمانده لشکر، اطلاق میگردد. و در برخی مواقع معانی دیگری نیز از آن مراد است [۵].
واژه امامت در قرآن کریم نیامده، ولی لفظ امام و ائمه آمده است، خداوند میفرماید: ﴿۞وَإِذِ ٱبۡتَلَىٰٓ إِبۡرَٰهِۧمَ رَبُّهُۥ بِكَلِمَٰتٖ فَأَتَمَّهُنَّۖ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامٗاۖ قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِيۖ قَالَ لَا يَنَالُ عَهۡدِي ٱلظَّٰلِمِينَ١٢٤﴾[البقرة: ۱۲۴].
یعنی: گفت من تو را پیشوای قرار میدهم که مردم به تو اقتدا کنند.
﴿وَجَعَلۡنَٰهُمۡ أَئِمَّةٗ يَهۡدُونَ بِأَمۡرِنَا...﴾[الأنبياء: ۷۳]: ما آنان را پیشوایانی نمودیم که برابر دستور ما رهبری میکردند.
و نیز میفرماید:﴿فَقَٰتِلُوٓاْ أَئِمَّةَ ٱلۡكُفۡرِ﴾[التوبة: ۱۲]. یعنی؛ با سر دستگان کفر و ضلال بجنگید.بجنگید با سر دستگان و رهبران کفری که مستضعفان از آنان پیروی نمودهاند.
و یا میفرماید: ﴿وَجَعَلۡنَٰهُمۡ أَئِمَّةٗ يَدۡعُونَ إِلَى ٱلنَّارِۖ﴾[القصص: ۴۱] و ما آنان را سر دستگان و پیشوایانی کردیم که مردمان را به سوی دوزخ میخواندند.
از مفهوم لغوی واژه امام علت اطلاق آن بر حاکم و فرمانروای مسلمانان را در مییابیم، همچنانکه میبینیم واژه امامت و خلافت مترادف و هم معنا هستند.
استاد ابو زهره در این باره میگوید: سبب نامگذاری فرمانروای مسلمانان به خلیفه این است که او جانشین پیامبر ج است در اداره امور مسلمین. و امام نیز خوانده میشود؛ زیرا او پیشوایی است که پیروی از او واجب است، و چونکه مردم پشت سر او به حرکت میافتند همانگونه که پشت سر امام برای نماز صف میبندند و نماز میخوانند [۶].
بزرگترین عامل اختلاف - همانگونه که شهرستانی میگوید - موضوع امامت بوده است. چرا که هیچگاه علیه شالوده و پایگاهی دینی شمشیر کشیده نشده همچنانکه در هر زمانی علیه امامت بیرون کشیده شده است [۷].
البته تا زمان حیات پیامبر بزرگوار ج امکان بروز اختلاف و درگیریها وجود نداشت زیرا ایشان مسأله را به نحو احسن فیصله میداد، دلها را اصلاح و به صراط مستقیم هدایتشان میکرد. ﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤۡمِنُونَ حَتَّىٰ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيۡنَهُمۡ ثُمَّ لَا يَجِدُواْ فِيٓ أَنفُسِهِمۡ حَرَجٗا مِّمَّا قَضَيۡتَ وَيُسَلِّمُواْ تَسۡلِيمٗا٦٥﴾[النساء: ۶۵] (اما نه! به پروردگارت سوگند که آنان مؤمن به شمار نمیآیند تا تو را در اختلاف و درگیریهای خود به داوری نطلبند و سپس ملالی در دل خود از داوری تو نداشته و کاملاً تسلیم باشند).
[۵] از جمله گفته میشود: اَمّه یؤمُّه، یعنی: آهنگ وی کرد، چنانکه در آیهی ۲ سورهی مائده آمده ﴿وَلَآ ءَآمِّينَ ٱلۡبَيۡتَ ٱلۡحَرَامَ﴾یعنی که: و نه کسانی که آهنگ آمدن به خانهی خدا را دارند). به واژهی «امم» در «لسان العرب» و «القاموس المحیط» مراجعه کن. [۶] تاریخ المذاهب الاسلامیه ۱/۲۱. مشهور است که خلیفه نخست جانشین پیامبر است و بعد از او هر خلیفه جانشین خلیفه پیش از خود میباشد. [۷] الملل و النحل ۱/۲۴