انگیزه تقیه چیست؟
بسیاری از مسلمانان نظر آنها را درباره تقیه میبینند و برآن اعتراض نمیگیرند، و چیزی که آنها را وادار به ترک و رها کردن آنچه صحیح است نکرد ه است آن را اجراء میکنند،چون عمل کردن به این اعتقاد را باطل عبادت میدانند.
برای واجب شدن جمعه بلدیت (در شهر بودن) را شرط نمیدانند، از ابن عمر و عمر بن عبدالعزیز و اوزاعی و لیث و مکحول و عکرمه و شافعی و أحمد روایت شده است و آنها هم از علی روایت کردهاند که گفته: «جمعه در شهری واجب است که دارای حدود باشد»
در مورد این روایت هم گفتهاند خبر تقیه است.
روشن است که به چنین تقیهای نیاز نیست، پس چه کسی تقیه میکند؟ آیا علی؟ دلیر مرد و شجاعی مثل او از ترس تقیه میکند؟! و سپس به خاطر تفکراتش کشته میشود!!
کسی که نظراتش نزد مسلمین ارزشمند است. آیا این از او روایت شده؟
چرا به علی تقیه نسبت میدهند، آیا احتمال قتلی یا پایمال شدن ناموسی یا کوچکترین ضرری وجود دارد؟
معتقداند هنگام الله اکبر دست بلند کنند: و در این مسئله موافق ابن عمر و عمر بن عبدالعزیز و شافعی و احمد و دیگران هستند.
اما از امام جعفر روایت کردهاند: «امیر المومنین در نماز جماعت هنگام تکبیر افتتاح دست بلند میکرد و بار دیگر این کار را انجام نمیداد تا نماز تمام میشد».
و دوباره از ابی عبدالله از پدرش روایت کرده که «علی در نمار میت یک دفعه دست بلند میکرد: یعنی در تکبیر.
امام طوسی بعد از این روایت میگوید: احتمال دارد این دو حدیث در زمان تقیه روایت شده باشد، چون مذهب خلاف روایت در آن مدت بین مردم شایع بود» [۱۷۵].
از این عجیب تر روایات آنها درباره ایام نفاس است که میگویند ایام نفاس مانند ایام حیض میباشد و این عقیده مخالف روایات منقول از علیس است که میگوید: «زن باید چهل روز برای نفاس بنشیند و نماز نخواند، و از ابی عبدالله: هفده و هجده و نوزده و سی یا چهل یا پنجاه و بین چهل و پنجاه روایت شده است» و از ابی جعفر هیجده روز روایت شده است.
طوسی اینها را هم نوعی تقیه میداند و میگوید: چون در این روزگار چنین روایات موافق مذهب مردم بودند، بدین سبب مردم در تحدید ایام اختلاف پیدا کردهاند به گونهای که هرکدام از این روایت موافق مذهب دور و بر گفته شدهاند [۱۷۶].
تقیه این گونه موجب ضایع کردن علم و پوشاندن حق و ترویج دروغ میشود.
شیخ ابوزهره میگوید: «تقیه نباید موجب پوشاندن یا منع احکام باشد چون این تقیه نیست و موضوع آن هم واقع نمیشود، بلکه اسمی دیگر دارد که کتمان علم است، کسی به صفت و ویژگی تقیه متصف میشود که صفت مومن نداشته باشد».
سوم: تقیه را منفذی برای غلو و انحراف قرار دادهاند برای نمونه بعضی از آنها به کفر و نجاست اکثر صحابه حکم کردهاند چون دشمن علی بودند.
و برای قاطی شدن شیعه با آنها به تقیه یا ضرورت علت آوردهاند، اگر تقیه یا ضرورت نباشد آنها را قطعاً کافر میدانند [۱۷۷].
معتقدند که نماز پشت سر غیر امامیه باطل است. پس چگونه علی پشت سر سه خلیفه نماز خواند؟
این سوالاتی است که سید کاظم به آنها جواب داد، و گفته: «آیا ابوبکر و عمر ما را تکفیر میکنند».
برای نجات از غلو و تندروی تقیه آنان آسانترین مخرج است.
پس تقیه اصلی است مخصوص شیعه اثنی عشریه.
***
[۱۷۵] استبصار ج ۱- ص ۴۷۹ [۱۷۶] امام صادق ص ۲۴۵ [۱۷۷] مفتاح الکراسه - باب طهاره ص ۱۲۵