۶- خشوع و آرامش
حضور دل و خشوع آن, به آرامش اعضا و وقار آنها دانسته میشود، چرا که ظاهر, نشانه باطن است.
و در مراسم حج شخص پیامبر خدا جبا قلب آماده به انجام نسک، فروتن در مقابل پروردگار، شکسته و متواضع در جلو ربّ خویش، گریه کنان و اشک ریزان با بلند نمودن دستها در هنگام مناجات و زاری به حضور ربّ الارباب [۶۵]، مثال غیر قابل تصوری را از این نوع ارائه کردند.
صحابه کرام بعضی از احوال پیامبر در موسم حج را برای ما بیان میکنند که از آن جمله :
الف: جابر انصاریس حالات پیامبر جدر اثنای طواف را این طور وصف میکند: ... از سنگ حجرالاسود شروع کرده و آن را در بغل گرفت، از چشمهای مبارک آن حضرت اشک جاری شد، بعدا سه طواف اوّل را در حال رَمل (پهلوانی) [۶۶]و چهار طواف دیگر را به حالت عادّی انجام داد، و چون از طواف فارغ شد حجر الاسود را بوسید، دستهای خود را بر بالای آن گذاشت و بعدا به روی مبارک خویش کشید [۶۷].
ب: سالم [۶۸]از ابن عمربروایت کرده: آن حضرت جمره عقبه اولی را زد و بعدا کمی جلوتر رفت و مکث نمود، و در آن جا مدّت زمان زیادی رو به قبله ایستاد -و در حالی که دستهای خود را بالا گرفته بود- دعا کرد. و بعد از آن جمره وسطی را زد، و به طرف چپ وادی, مدت زیادی رو به قبله ایستاد و در حالی که دستهای مبارکش به طرف آسمان بود دعا کرد، و پس از آن جمره کبری را زده و نزدیک آن نایستاد.
و ابن عمر نیز این افعال را انجام میداد و میفرمود: همینطور دیدم که رسول خدا جاین امور را انجام داده است [۶۹].
آن حضرت جهمچنان آرام و با وقار راه میرفت و مناسک حج را با اطمینان و آرامش تمام ادا مینمود، ابن عباسبمیگوید:
در روز عرفه با رسول خدا جهمراه بودم ... ناگهان از پشت سر، صدای بعضی مردم را شنید که شترها را میزدند و فریاد میکشیدند، پیامبر جبا تازی آنهای که در دست داشت به آنها اشاره کرد و فرمود: ای مردم! آرامش را بر خود لازم بگیرید نیکوئی در تیز و تند رفتن نیست [۷۰].
سالها بعد وقتی که عمر ابن عبد العزیز/ [۷۱]برای مردم در عرفه سخنرانی کرد، مفهوم حدیث فوق را برای حجاج بیت الله الحرام این طور تشریح نمود و گفت: برنده کسی نیست که اسب و شتر او جلو باشد، بلکه برنده کسی است که گناهان او بخشیده شده باشد [۷۲].
متأسفانه این زمان نیز مشاهده میشود که در وقت طواف و سعی و یا زدن جمره، بعضی از حجاج بیر و بار (شلوغ) نموده و سبب آزار و اذیت دیگران میشوند. شاید مثالهایی که از مرگ و میر حجاج میشنویم در نتیجه همین کارها باشد.
[۶۵] درین مورد مثالهای زیادی در کتب حدیث ذکر شده است؛ بطور مثال: صحیح بخاری، حدیث شماره: ۱۷۵۱. صحیح مسلم، حدیث شماره: ۱۲۱۸. [۶۶] رَمَلْ و یا پهلوانی عبارت از این است که شخص حاجی و یا معتمِر هنگام طواف قدمهایش را نزدیک هم گذاشته و با حرکت دادن شانهها با سرعتی که از حالت عادی بیشتر باشد طواف نماید. رمل فقط در سه شوط اول طواف قدوم سنّت میباشد. [۶۷] السّنن الکبری: ۵/۷۴، ابن کثیر در السیره النبویه: ۴/۳۱۷می گوید: اسناد این حدیث "جید" است. [۶۸] سالم ابن عبداللّه بن عمر، یکی از فقهای سبعه، در سیرت و فقه به پدرش عبد اللّه ابن عمر شباهت زیاد داشت، در آخر سال۱۰۶ هجری وفات یافت. تقریب التّهذیب، راوی شماره: ۲۱۷۶. [۶۹] صحیح بخاری ، حدیث شماره: ۱۷۵۱،۱۷۵۳. و حافظ ابن قیم علت دعا نکردن آن حضرت بعد از جمره عقبه کبری را این طور بیان میکند: عادت شریفه آن حضرت این بود که در اثنای عبادت و قبل از اینکه از آن فارغ شود، دعا میفرمود. و وقتی که جمره عقبه کبری را زد، از عبادت (رمی) فارغ شد، لهذا دعا نکرد. و دعا در اثنای عبادت (قبل از فارغ شدن از آن) بهتر است از دعا کردن پس از آن. و سنّت آن حضرت در دعای نماز نیز همین بوده است که در صلب نماز و اثنای آن دعا میکرده، و اما بعد از انتهای نماز عادت آن حضرت بر دعا کردن نبوده است و کسیکه از آن حضرت نقل کرده در اشتباه افتاده است. نگا: زاد المعاد من هدی خیرالعباد:۲/۲۸۶. [۷۰] صحیح بخاری، حدیث شماره: ۱۶۷۱. [۷۱] امیر المؤمنین عمر ابن عبدالعزیز، مادرش دختر عاصم ابن عمر فاروقس بوده است. در زمان خلافت ولید بن عبد الملک (خلیفه اموی) والی مدینه منوّره بود، و بعد از سلیمان بن عبد الملک منصب خلافت به او سپرده شد، او را در زمره خلفای راشدین دانستهاند. در ماه "رجب" سال۱۰۱ هجری، بعمر چهل سالگی در گذشت، مدت خلافت: دو سال و شش ماه. ر.ک. تقریب التّهذیب ص: ۴۵۷، راوی شماره: ۴۹۴۰. [۷۲] فتح الباری: ۳/۵۲۲.