با پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در حج

فهرست کتاب

۳- پند و‌اندرز

۳- پند و‌اندرز

دین نصیحت و خیر خواهی است. ارشاد و راهنمائی مردم و‌اندرز دادن ایشان از وظایف اولیه مصلحین و دعوت‌گران می‌باشد.

خداوند متعال پیامبران خویش را دستور داده که مردم را نصیحت نمایند، چرا که وعظ و نصیحت به قلب طرف اثر گذاشته و کمک می‌نماید تا از خطا و لغزش دست بکشد و از غفلت بیرون بیاید، عظمت پروردگار بزرگ را به یاد او آورده باعث امتثال دستورها و اجتناب از نواهی او تعالی می‌شود.

خداوند متعال أمی‌فرماید:

﴿وَذَكِّرۡ فَإِنَّ ٱلذِّكۡرَىٰ تَنفَعُ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ٥٥[الذاریات: ۵۵].

«و پند دِه، هر آئینه پند دادن مؤمنان را سود میدهد».

از این لحاظ پیامبر خدا جبا عنایت و اهتمام خاصی اصحاب خویش را یاد دهانی (اندرز) داده، و با روش‌ها و اسالیب مختلف به وعظ و نصیحت آن‌ها می‌پرداخت، امّت خویش را به خیر و خوبی ارشاد نموده و به آن ترغیب داد، از شر و بدی نهی نمود و از آن ترساند.

از عادات شریفه آن حضرت این بود که وقت مناسب سنجیده، و برای اصحاب خویش ارشاد می‌فرمود [۲۳۴]؛ سخنان بسیار بلیغ و فصیح که چشم‌ها را اشکبار و دل‌ها را نرم می‌ساخت [۲۳۵].

و همه این زحمات به این خاطر که یکی از مهم‌ترین وظایف پیامبران وعظ و نصیحت قوم می‌باشد.

در حج نیز آن حضرت، فرصت اجتماع کم نظیر مردم را غنیمت شمرده، و آن‌ها را در جاهای مختلف وعظ و نصیحت فرمود.

و اگر با امعان نظر و دقّت کامل در نصایح آن حضرت بنگریم امور ذیل برای ما واضح خواهد شد:

الف- کثرت وعظ آن حضرت در مناسبت‌ها و جاهای مختلف: از آن جمله خطبه تاریخی‌شان در "عرفات [۲۳۶]"، و در وقت حرکت و انتقال بین مشاعر [۲۳۷]، و خطبه در روز نحر در "منی [۲۳۸]"، و در روز‌های تشریق [۲۳۹]، و در راه برگشت بسوی مدینه منوّره [۲۴۰].

کثرت خطبه‌ها و وعظ‌ها به این خاطر بود که آن حضرت می‌دانست که این اجتماع عظیم انسانی دیگر تکرار نخواهد شد و از طرفی مردم در موسم حج تأثّر بیشتری گرفته و صحبت‌ها را بهتر قبول می‌کنند.

ب- آن حضرت جفرصت را غنیمت شمرده و در بین صحبت‌های خویش و مواقف مردم نوعی ارتباط بوجود می‌آورد، چنانچه وقتی برای مردم در روز نحر خطبه داد فرمود: آیا می‌دانید که امروز چه روزیست؟ گفتیم: خدا و رسولش بهتر می‌داند. پیامبر جساکت شد تا جائیکه گمان کردیم آن روز را اسم دیگری می‌گذارد.

فرمود: آیا امروز، روز نحر نیست؟ گفتیم : بلی هست.

فرمود: این کدام ماه است؟ گفتیم: خدا و رسولش بهتر می‌داند. پس آن حضرت سکوت نمود تا جائی‌که گمان نمودیم که اسم دیگری برایش می‌گذارد.

فرمود: آیا ذوالحجّه نیست؟ گفتیم: بلی، ماه ذوالحجه است.

گفت: این کدامین شهر است؟ گفتیم: خدا و رسولش بهتر می‌داند. رسول خدا ساکت شد تا که فکر کردیم اسم دیگری برایش انتخاب می‌نماید.

گفت: آیا "بلد الحرام" نیست؟ گفتیم: بلد الحرام است.

و آنگاه فرمود: خونها و مال‌هایتان در بین شما حرام است، مثل حرمت این روز شما، در این ماه و در این شهر شما تا روزی که پروردگارتان را ملاقات می‌نمائید [۲۴۱].

و آنگاه که از آن حضرت از تقدیم و تأخیر در اعمال یوم النحر (روز عید قربان) سوال شد، فرمود: حرجی نیست (باکی ندارد) مگر کسی‌که آبروی برادر مسلمان خویش را مورد حمله قرار دهد، آن حرج است و هلاکت [۲۴۲].

ج- رسول گرامی جبعضی از مسایل را در بیش از یک جا تکرار نمودند تا اهمیت این مسایل را برای مخاطبین بهتر واضح ساخته باشند، مثل تأکید آن حضرت بر حرمت خون، مال وآبرو که در روز عرفه [۲۴۳]، روز عید قربان [۲۴۴]و در ایام تشریق [۲۴۵]این سخنان را تکرار نمودند، حتی که در روز نحر چند بار این سخنان را تکرار نمود [۲۴۶]تا که صحابه کرام به عمق مسأله و اهمیت آن پی ببرند.

د: و از نکات مهمی که در وعظ و ارشاد آن حضرت متوجّه می‌شویم که سخنانشان در نهایت روشنی و فصاحت کامل بوده، از انتخاب الفاظ سخت و غریب خود داری نموده است تا که همه صحابه از صحبتهای گهربار او استفاده یکسان نمایند.

و همچنین آن حضرت آنچه به مردم وعظ می‌نمود، قبل از همه خود مبارک جبه آن جامه عمل می‌پوشانید. و از چیزی که مردم را نهی می‌کرد خود آن حضرت از آن چیز خویشتن را به کلّی دور نگه می‌داشت.

و نیز مشاهده می‌نمائیم که اصول دین و قواعد کلی آن را چندین مرتبه ذکر نموده و مسایل حقوق العباد را با اهمیت بیشتر بیان می‌نماید.... و در موعظه‌های خویش از صحابه کرام استمداد می‌جسته تا سخنان آن حضرت را با صدای بلند به مردم برسانند، چنان که "بشر ابن سحیم س" می‌گوید: پیامبر خدا در ایام تشریق به او دستور داد تا بین حجاج با صدای بلند اعلان کند: به جنت داخل نمی‌شود مگر نفس مؤمن [۲۴۷]... .

و همچنین آن حضرت در خطبه‌ها و سخنرانی‌های خود تنها بر ترهیب (بیم دادن و ترساندن) اکتفا ننمود، بلکه در جاهای زیادی حاضرین و صحابه کرام را ترغیب میداد، چنان که فرمود: کسی‌که برای خدا حج ادا نماید و فسق و فجور نکند، بر می‌گردد مانند روزی که از مادر تولّد شده باشد [۲۴۸](یعنی پاک از گناهان).

و در روز عرفه فرمود: خداوند متعال به این جمع تان فضل و کرم خاصی نموده، تا جایی که بدکار شما را به نیکو کارتان بخشید و برای نیکوکارتان هرچه درخواست نمود، داده‌است [۲۴۹].

آن حضرت در موعظه‌ها و خطبه‌های خویش قضایای مهمّی را مطرح کرده و روی آن قضایا تأکید می‌فرمود. از آن جمله:

الف: امر به تقوی و خوف الهی و راهنمایی به آن اعمالی که انسان را به بهشت داخل می‌کند، طوری که فرمود: از پروردگار خویش بترسید، نماز‌های پنج وقت را ادا نمائید، ماه رمضان را روزه بگیرید، زکات اموال تان را بپردازید و از ولی امر خود اطاعت نمائید به بهشت پروردگارتان داخل می‌شوید [۲۵۰].

ب: یاد دهانی و‌اندرز بر اینکه هیچ شخصی گناه شخص دیگر را به دوش نمی‌کشد و هر انسان در نزد پروردگار مسئول اعمال فردی خویش می‌باشد، چنان که فرمود: آگاه باشید! هرکسی‌که جنایتی انجام دهد، فقط همان کس مسئول عواقب آن جنایت خواهد بود. پدر از گناه پسر و پسر از گناه پدر سوال نمی‌شود [۲۵۱].

ج: تشویق به اخلاق پسندیده و کارهای نیک و ترک گناه و نا فرمانی، مثل فرموده آن حضرت: کسی‌که حج کند و نافرمانی و گناه ننماید، بر می‌گردد مانند روزی که از مادر زاده شده [۲۵۲].

و چون از آن حضرت سوال نمودند نیکی حج چیست؟ فرمود: طعام دادن وسخن نیکو گفتن [۲۵۳].

د: بر حذر داشتن از غلو (زیاده روی) در دین، چنان که فرمود:

ای مردم! از غلو در امور دینی بپرهیزید؛ چرا که پیشینیان از شما را غلو در دین هلاک نموده است [۲۵۴].

هـ: وصیت به نیکی با پدر و مادر و نگه داشتن روابط خویشاوندی، که آن حضرت جدر خطبه "مِنی" این امر را با تأکید زیاد ذکر نمود و فرمود:

به مادر و پدر، خواهر و برادر خویش نیکی نمایید، بعد از آن هر که نزدیک‌تر باشد [۲۵۵]. یعنی مستحق نیکی، مواسات و تمام خوبی‌های که شخص انجام می‌دهد قبل از همه مادر و بعد از آن پدر و خواهر و برادر می‌باشند و همین طور بر اساس نزدیکی و قرابت خونی و رشته‌ای.

و: وصیت خاص به نیکی درباره زنان و برده‌ها و دستور اکید مبنی بر احسان با آن‌ها: در این مورد فرمود: از خداوند متعال در باره زنها بترسید، شما زنها را به امان از طرف خداوند گرفته‌اید و فرج‌های آنان به کلمه‌ای ازطرف خدا (نکاح شرعی) برایتان حلال شده است [۲۵۶].

و پس از آن بعضی از حقوق مدنی زن و شوهر را بیان کرد و فرمود: از حقوق مرد، بر همسرش این است که کسی را که شوهر دوست ندارد به خ آن‌هاش راه ندهد و اگر این کار را انجام داد، شوهر می‌تواند همسرش را تأدیب نماید [۲۵۷].

و در روایت دیگری آمده است: آگاه باشید! با زنان به نیکویی برخورد نمائید، چرا که آن‌ها در نزد شما مانند اسیر می‌باشند [۲۵۸].

و در باره برده‌ها فرمود: برده‌های‌تان، برده‌های‌تان، از آن چیزی که می‌خورد برای آن‌ها بدهید و به آن‌ها لباسی بپوشانید که شما خود می‌پوشید، و اگر گناهی انجام دادند و شما نخواستید از آن‌ها درگذرید، آن‌ها را عذاب نکنید بلکه به فروش برسانید [۲۵۹].

ز: تشویق بر اجتناب از اذیت دیگران، و ترک معصیت خدای متعال، چرا که فرمود: آیا مؤمن را برای شما معرفی ننمایم؟! کسی است که مردم او را بر مال‌ها و ج آن‌های خویش امین بشمارند، مسلمان کسی است که مردم از زبان و دستش سلامت زندگی نمایند، و مجاهد شخصی است که در راه خداوند بر علیه نفس خود جهاد کند و مهاجر آن کسی است که گناهها و خطاها را ترک نماید [۲۶۰].

ح: تشویق آن حضرت برای صحابه که دین را طوری که شنیده‌اند برای بقیه مردم نیز برسانند.

و همچنین آن‌ها را از اینکه بر پیامبر خدا دروغ ببندند سخت بر حذر داشت، و در این مورد فرمود: شما من را دیدید و از من چیز‌هایی شنیدید و مردم از شما درباره من سوال خواهند نمود، پس کسی‌که بر من دروغ ببندد باید جای‌گاه خویش را در آتش جهنم آماده سازد [۲۶۱].

و بالآخره اینکه ترغیب دادن صحابه کرام به تضرّع، مناجات و نیایش به حضور ربّ العزت جلّ جلاله، و در این مورد فرمود: خداوند متعال در هیچ روزی بیشتر از روز عرفه، بنده‌ها را از آتش جهنم آزاد نمی‌کند. وخداوند در این روز ( به آسمان دنیا) نزدیک می‌شود (چنان که شایسته او تعالی است بدون تشبیه و تمثیل)، به ملائکه خویش مباهات می‌کند و می‌فرماید: این‌ها (این انس آن‌ها) چی می‌خواهند [۲۶۲]؟!.

خواننده نهایت محترم! رسول خدا جبهترین و پاک‌ترین این امت یعنی صحابه کرام رضوان الله عنهم اجمعین را که شاگردان مکتب نبوّت و تربیت شدگان دامان پاک پیامبر بودند، را با اهتمام بیش از حد وعظ و نصیحت می‌فرماید، پس امروزه - که متأسفانه- عدّه زیادی از مسلمانان در جهل و بیسوادی بسر می‌برند، بدعت‌ها و رسومات را روش زندگی خویش قرار داده و از سنّت و اتباع آن دور شده‌اند، نیاز بیشتر دارند تا علمای کرام واجب دینی شان را ادا نموده، و مردم را ارشاد و رهنمایی نمایند تا گمشدگان بار دیگر راهشان را پیدا کنند و سنّت پیامبر گرامی اسلام را سرمشق زندگی خویش قرار دهند.

[۲۳۴] نگاه: صحیح بخاری، حدیث شماره:۷۰. [۲۳۵] جامع ترمذی، حدیث شماره: ۲۶۷۶. [۲۳۶] نگاه: صحیح مسلم، حدیث شماره: ۱۲۱۸. [۲۳۷] صحیح بخاری، حدیث شماره: ۱۶۷۱، مسند امام احمد، حدیث شماره: ۲۲۶۴. [۲۳۸] نگاه: صحیح بخاری، حدیث شماره: ۱۷۴۱، ۴۴۰۳، ۴۴۰۶، ۵۵۵۰. [۲۳۹] نگاه: مسند امام احمد، حدیث شماره: ۲۰۶۹۵. [۲۴۰] مراجعه شود به وعظ و نصیحت آن حضرت برای مردم در "غدیر خُم" اثناء بازگشت از حج که امام احمد و حافظ ابن کثیر از روایت علیس و بعضی دیگر از صحابه آنرا آورده‌اند، داستانش از این قرار است که بیامبر خدا جعلیس را در رأس گروهی از صحابه به یمن فرستاده بود و در طول سفر بین علیس و سائر صحابه ی کرام بعضی مشاجرات بوقوع پیوست اما همراهان او فکر کردند که علی با بخل و شدت بیش از حد با آنها برخورد کرده است. این افراد بعد از پایان یافتن مأموریت خویش به نزد رسول خدا جدر مکه باز گشته و در مراسم حج شرکت جستند و در ایام حج و بعد از آن شروع کردند به بد گفتن علیس و این که با آنها در طول مأموریت با بخل و قساوت رفتار کرده است. و چون این جریانات به گوش پیامبر جرسید، پس از بیرون شدن از مکه بسوی مدینه در "غدیر خم" (جایی در سه میلی جحفه در بین راه مکه و مدینه)، روز یکشنبه هیجدهم ذوالحجّه در زیر درختی ایستاده و برای مردم خطبه داد، بعضی از مسایل را برای صحابه کرام بیان فرمود و از آن جمله فضایل اهل بیت و بطور خاص فضایل علی مرتضیس را بیان نمود و شک و شبهه‌ای که در ذهن بعضی از صحابه نسبت به علیس پیدا شده بود را از ذهن‌های آنها پاک کرد و فرمود: کسی‌که من را دوست دارد، باید این علی را نیز دوست داشته باشد، بار خدایا! هرکه علی را دوست دارد، دوست بدار، و هرکه او را دشمن بدارد دشمن بدار ... برای تفصیل بیشتر به: مسند امام احمد حدیث‌های شماره: ۹۰۶،۹۱۵،۱۲۴۲،۲۲۴۶۱ و البدایه والنّهایه از حافظ ابن کثیر ۵/۲۳۳-۲۴۰ و السیره النبویه از ابن هشام ۴/۴۱۶ و کتاب عقیده امامت و حدیث غدیر از مولانا محمود اشرف عثمانی دیوبندی مراجعه شود. [۲۴۱] صحیح بخاری، حدیث شماره: ۱۷۴۱. [۲۴۲] سنن ابو داود، حدیث شماره: ۲۰۱۵. [۲۴۳] نگاه: صحیح مسلم، حدیث شماره: ۱۲۱۸. [۲۴۴] نگا: صحیح بخاری، حدیث شماره: ۶۷. [۲۴۵] مسند امام احمد، حدیث شماره: ۲۰۶۹۵. [۲۴۶] صحیح بخاری، حدیث شماره: ۱۷۳۹. [۲۴۷] صحیح ابن خزیمه، حدیث شماره : ۲۹۶۰. [۲۴۸] صحیح بخاری، حدیث شماره: ۱۵۲۱. [۲۴۹] سنن ابن ماجه، حدیث شماره: ۳۰۲۴. [۲۵۰] جامع ترمذی، حدیث شماره: ۶۱۶. [۲۵۱] سنن ابن ماجه، حدیث شماره: ۲۶۶۹. [۲۵۲] صحیح بخاری، حدیث شماره: ۱۸۱۹. [۲۵۳] صحیح الجامع از آلبانی، حدیث شماره: ۲۸۱۹، مستدرک حاکم۱/۶۵۸. [۲۵۴] سنن ابن ماجه، حدیث شماره: ۳۰۲۹. [۲۵۵] صحیح الجامع، حدیث شماره: ۱۴۰۰ [۲۵۶] صحیح مسلم، حدیث شماره: ۱۲۱۸. [۲۵۷] مصدر سابق. [۲۵۸] جامع ترمذی، حدیث شماره: ۳۰۸۷. [۲۵۹] مسند امام احمد، حدیث شماره: ۱۶۴۰۹، با اسناد ضعیف. اما اصل این حدیث در صحیحین از حدیث ابوذرس موجود می‌باشد. نگاه: صحیح بخاری، حدیث شماره: ۳۰، صحیح مسلم، حدیث شماره: ۱۶۶۱. [۲۶۰] سنن ابن ماجه، حدیث شماره: ۳۹۳۶. [۲۶۱] مسند امام احمد، حدیث شماره: ۲۳۵۴۴. [۲۶۲] صحیح مسلم، حدیث شماره: ۱۳۴۸.