با پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در حج

فهرست کتاب

۱- درس و تعلیم

۱- درس و تعلیم

خداوند متعال پیامبر خود را به حیث "معلّم" فرستاد [۱۷۶]، و آن حضرت جدر وظیفه مقدس معلمی به اوج کمال رسیده بود، "معاویه ابن حکم السلمی" رسول خدا را این طور توصیف می‌کند: قبل از رسول الله و بعد از ایشان معلمی را ندیدم که تعالیم بهتر و زیباتر از تعالیم ایشان داشته باشد [۱۷۷].

و اگر در سفر حج پیامبر خدا جتأمّل نمائیم، در میابیم که معاویه ابن حکم جآن حضرت را چه خوب توصیف کرده است؛ چرا که قبل از حج امر فرمود تا صحابه اعلان کنند که رسول الله امسال اراده حج را دارد، تا اگر کسی می‌خواست با پیامبر مرافق باشد، از قبل خبردار بوده وآ مادگی لازم را بگیرد.

و یک روز کامل در ذوالحلیفه (میقات اهل مدینه) انتظار کرد تا مردم به ایشان به پیوندند [۱۷۸]... از این لحاظ مردم زیادی به مدینه آمدند تا با پیامبر خدا جعازم سفر حج شوند، و مستقیما خود شاهد اعمال و مناسک حج آن حضرت باشند [۱۷۹]؛ حتّی تعداد مشارکین در حجه الوداع به یک صد هزار نفر رسیدند [۱۸۰].

در طول سفر، آن حضرت با مردم همراه بود و آ نها را سرپرستی می‌کرد [۱۸۱]، هر شخصی به آسانی می‌توانست با آن حضرت ملاقات نماید، و هیچ کسی را از ایشان دور نمی‌کردند [۱۸۲].

آن حضرت جکوشش داشت که مسایل و امور حج را به همه برساند، و توجّه جدّی صحابه کرام را به کردار و گفتار خویش جلب می‌نمود، از همه اسالیب خطاب و روش‌های تعلیم استفاده کرد تا مردم بصورت صحیح‌تری مسایل را درک کنند، و امر کرد که مناسک را از او یاد بگیرند شاید که این حج، آخرین حج آن حضرت باشد [۱۸۳].

هنگامی که خطاب (سخنرانی) می‌نمود، بعضی‌ از صحابه را دستور می‌داد تا مردم را ساکت کنند [۱۸۴]، چنان که جریرس روایت می‌کند که پیامبرجدر حجه الوداع برایش گفت: مردم را ساکت کن. و پس از آن فرمود: بعد از من کافر نشوید که گروهی ازشما، گردنهای گروه دیگری را بزند [۱۸۵].

و هم چنین بلالس روایت می‌کند که پیامبر جبرایش دستور داد مردم را ساکت کند [۱۸۶]و از آن‌ها خواست تا شهادت دهند که آن حضرت دین را بصورت کامل برایشان رسانده است، و هر بار بعد از رهنمائی و ارشاد از آن‌ها سوال می‌کرد: خبر دار! آ یا دین را رساندم [۱۸۷]؟!.

و صحابه کرام شهادت داده و می‌گفتند: دین را بصورت تمام و کمال رساندی و برای ما نصیحت و خیر خواهی نمودی [۱۸۸].

در مسأله تبلیغ و رساندن دین، تنها به خود اکتفا نکرد بلکه در وقت خطبه عرفه، "ربیعه ابن امیه س" را دستور داد تا با صدای بلند خطبه آن حضرت را تکرا ر کند و برای مردم بشنواند [۱۸۹].

و در "منی"، علیس سخنان آن حضرت را با صدای رسا تکرار می‌کرد و صحابه در حالی که نشسته و یا ایستاده بودند، گوش فرا می‌دادند [۱۹۰].

و همچنین اشخاصی را به حیث نماینده فرستاد تا به خیمه‌های حجاج بروند و سخنان آن حضرت را برای آن‌ها برسانند [۱۹۱].

و گاهی در امر تعلیم از نوعی ملاطفت و شوخی کار می‌گرفت، چنان که ابن عباسس می‌فرماید: ما، چند تن از نوجوانان بنو عبدالمطلب سوار خرها نزد آن حضرت آمدیم، با دست مبارک خویش آرام بر ر آن‌های ما می‌زد و می‌فرمود:

فرزندانم! قبل از طلوع آفتاب، جمره نزنید [۱۹۲].

ارشاد و تدریس آن حضرت تنها برای صحتمندان و بزرگ سال‌ها نبوده، بلکه مریضها و ضعیفان را نیز شامل می‌شده است، چنان که برای "ضباعه"لگفت: حج کن و شرط بگذار تا آن‌جا که توانستی ادامه بدهی [۱۹۳].

و چون امّ سلمهلاز مریضی خویش به آن حضرت شکایت برد، برایش فرمود: از پشت سر مردم سواره طواف کن [۱۹۴].

و برای ضعیفان و سال‌خوردگان دستور داد که از "مزدلفه" هنگام شب و قبل از طلوع فجر بیرون شوند [۱۹۵].

به طوری که ارشاد و رهنمائی آن حضرت، خورد سالان و اطفال را نیز شامل بود، و از آن جمله:

به ابن عباسس فرمود: برایم سنگریزه جمع کن.

ابن عباس می‌گوید: برایش سنگ ریزه جمع کردم و آن‌ها را بدست مبارک او گذاشتم، و آن حضرت فرمود: مثل این‌ها صحیح است [۱۹۶].

و برای نوجوانان بنی عبدالمطلّب فرمود: قبل از طلوع آفتاب جمره نزنید [۱۹۷].

ارشاد و راهنمائی آن حضرت برای صحابه کرام تنها جنبه علمی نداشت، بلکه جانب عملی و فلسفی آن را نیز برایشان واضح می‌ساخت؛ مثل فرموده آن حضرت:

طواف خانه خدا، سعی بین صفا و مروه و رمی جمار بخاطر برپا داشتن یاد خدای بزرگ مشروع شده است [۱۹۸].

و گاهی نیز با ذکر فضایل خاصّی برای بعضی اعمال، معنویات صحابه را بالا برده و عزم و اراده‌شان را مصمم‌تر می‌ساخت.

از آن جمله:

* فرموده آن حضرت ج: بهترین دعا، دعائی روز عرفه است. و بهترین سخنی که من و پیامبران پیش از من گفته‌اند: «لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» [۱۹۹].

* و ارشاد مبارک: مسح "حجر الاسود" و "رکن یمانی" گناهان را می‌ریزاند [۲۰۰].

* و هم‌چنین فرموده ایشان: کسی‌که به خانه خدا طواف کند و بعد از آن دو رکعت نماز بخواند، مانند این است که غلام آزاد کرده باشد [۲۰۱].

* و آنگاه که از آن حضرت سوال شد کدام حج بهتر است؟ فرمود: حجّی که در آن تلبیه با صدای بلند گفته شود و شخص حج گذار قربانی نماید [۲۰۲].

* وقتی که یکی از انصار در "منی" از فضایل بعضی از اعمال سوال کرد، آن حضرت جبرایش فرمود: و چون از خانه ات بیرون شدی و قصد حج بیت الله الحرام را نمودی، به هر قدمی که سواری ات بردارد، خداوند متعال برای تو یک نیکی نوشته و یک بدی را محو می‌کند. و آنگاه که در "عرفه" ایستادی پروردگار بزرگ به آسمان دنیا آمده [۲۰۳]، به ملایکه خویش فخر میکند و می‌فرماید:

«این‌ها بندگان من هستند، گرد و غبار زده و خاک آلوده از راههای دور آمده‌اند؛ رحمت من را می‌خواهند و از عذابم می‌ترسند در حالی که من را ندیده‌اند، پس چطور اگر من را ببینند»!؟

پس اگر گناهان تو به‌اندازه ریگ‌های عالج (اسم ریگزار وسیعی در عربستان)، یا روزهای دنیا و یا به اندازه قطره‌های باران باشد، خداوند همه آن‌ها را از تو شسته و تو را از گناه پاک می‌کند، و امّا "رمی جمار" ثوابش برای تو ذخیره است، و چون طواف خانه را انجام دادی از گناهان خویش طوری بیرون می‌آ ئی (پاک می‌شوی) مثل روزی که از مادر تولد شدی (و بی‌گناه بودی [۲۰۴]).

و از مهم‌ترین اموری که پیامبر بزرگوار اسلام به تعلیم آن اهتمام خاص ورزیده‌اند:

الف: احکام مناسک: که رسول خدا جآن را زبانی بیان فرموده و بعدا عملی برای صحابه نشان داد، چنان که روز قبل از یوم التّرویه (روز هشتم ذوالحجه) برای مردم، خطبه ارشاد کرده و مناسک را بیان نمود [۲۰۵]... و بعدا در وقت انجام دادن هر یک از "نُسک" حکم آن را برای صحابه بیان می‌فرمود [۲۰۶].

ب: بیان منزلت ارکان و قواعد اسلام؛ که در یکی از خطبه‌های خود فرمود: از پروردگار خویش بترسید، و نمازهای پنج وقت تان را بخوانید، ماه رمضان را روزه بگیرید، و زکات مال‌های خویش را بپردازید، از ولی امر خود اطاعت نمائید به بهشت پروردگارتان داخل می‌شوید [۲۰۷].

ج: نهی اکید از شرک و بعضی محرمات (مثل خون، مال و آبرو) که همه ادیان سماوی بر تحریم آن اتفاق دارند، و فرمود:

خون‌ها، مال‌ها و آبروهای‌تان در بین شما حرام است مثل حرمت این روز در این ماه و در این شهر [۲۰۸].

و امروزه که ملیون‌ها انسان در موسم حج از اطراف و اکناف عالم اسلامی با شوق و علاقه وافر راهی اماکن مقدّس می‌شوند، فرصت طلائی برای علما و دعوت‌گران است که از این اجتماع ملیونی عظیم استفاده نموده، اصول و احکام دین را برای مسلم آن‌ها بیان کنند.

و هم چنین برای عامه مسلمانان لازم است فرصت را غنیمت شمرده و از علمای کرام استفاده بیشتری ببرند.

[۱۷۶] صحیح مسلم، حدیث شماره: ۱۴۷۸. [۱۷۷] صحیح مسلم، حدیث شماره: ۵۳۷. [۱۷۸] صحیح بخاری، حدیث شماره: ۱۵۵۱. [۱۷۹] سنن ابوداود، حدیث شماره: ۱۹۰۵. [۱۸۰] مختصر السیره، صفحه : ۵۷۲. [۱۸۱] صحیح مسلم، حدیث شماره: ۱۱۸۷، ۱۲۱۸، ۱۲۷۳. [۱۸۲] صحیح مسلم، حدیث شماره: ۱۲۷۴. [۱۸۳] صحیح مسلم، حدیث شماره: ۱۲۹۷. [۱۸۴] نگاه: سنن ابن ماجه، حدیث شماره: ۳۰۲۴. [۱۸۵] صحیح بخاری حدیث شماره: ۱۲۱. [۱۸۶] سنن ابن ماجه، حدیث شماره: ۳۰۲۴. [۱۸۷] نگا: صحیح بخاری، حدیث شماره: ۱۷۴۱. [۱۸۸] نگاه: صحیح مسلم، حدیث شماره: ۱۲۱۸. [۱۸۹] السیره النبویه: ۴/۳۴۲. [۱۹۰] سنن ابو داود، حدیث شماره: ۱۹۵۶. [۱۹۱] جامع ترمذی، حدیث شماره: ۸۸۳. [۱۹۲] سنن ابن ماجه، حدیث شماره: ۳۰۲۵. [۱۹۳] صحیح مسلم، حدیث شماره: ۱۲۰۷. [۱۹۴] صحیح بخاری، حدیث شماره: ۴۶۴. [۱۹۵] صحیح بخاری، حدیث شماره: ۱۶۷۹. [۱۹۶] سنن نسائی، حدیث شماره: ۳۰۵۹. [۱۹۷] سنن ابی داود، حدیث شماره: ۱۹۴۰. [۱۹۸] سنن ابو داود، حدیث شماره: ۱۸۸۸. شعیب ارناؤوط این حدیث را در"تخریج جامع الأصول" حدیث شماره: ۱۵۰۵، "حسَن" قرار داده‌است. [۱۹۹] جامع ترمذی، حدیث شماره: ۳۵۸۵. [۲۰۰] صحیح ابن خزیمه، حدیث شماره: ۲۷۲۹، صحیح ابن حبّان، حدیث شماره: ۳۶۹۸ با اسناد قوی. [۲۰۱] سنن ابن ماجه، حدیث شماره: ۲۹۵۶. [۲۰۲] جامع ترمذی، حدیث شماره: ۸۲۷. [۲۰۳]چنان که لایق شأن او تعالی است بدون تشبیه و تمثیل و تعطیل، برای تفصیل بیشتر این موضوع به کتاب شرح عقیده طحاویه تألیف ابن ابی العز حنفی و سایر کتب عقیده مراجعه شود. [۲۰۴] مصنف عبدالرزاق، حدیث شماره: ۸۸۳۰ و لفظ حدیث از او است. احادیث مشابه این حدیث را می‌توان در: صحیح مسلم، حدیث شماره: ۱۳۸۴، و جامع ترمذی، حدیث شماره: ۳۵۸۵ یافت. [۲۰۵] مستدرک حاکم ۱/۶۳۲، علامه البانی در "صحیح الجامع"، حدیث شماره: ۴۷۷۴، این حدیث را صحیح گفته است. [۲۰۶] بطور مثال مراجعه شود به: صحیح مسلم، حدیث شماره: ۱۲۱۸، جامع ترمذی، حدیث شماره: ۸۸۵، سنن ابی داود، حدیث شماره: ۱۹۵۹. [۲۰۷] جامع ترمذی، حدیث شماره: ۶۱۶. [۲۰۸] صحیح بخاری، حدیث شماره: ۶۷.