۶- وقایة اهل از وقوع در فتنه
فتنهها دلها را فاسد نموده و عقل را از بین میبرد و آنگاه که جمع زیادی از زنان و مردان یکجا جمع میشوند، امکان این هست که فتنههای زیادی به وقوع به پیوندد.
و سر فهرست همه فتنهها فتنه زنها است، و خصوصا آنهائی که حجاب شرعی را رعایت نمینمایند؛ لذا میبینیم که رسول خدا جبر اهل بیت خویش میترسد و کوشش میکند که آنها را از این فتنه به دور نگهدارد.
بطور مثال: وقتی که دید فضل ابن عباس بطرف دختری از قبیله "خثعم" نگاه میکند، روی فضل را بطرف دیگر گرداند [۱۴۲].
و هم چنین آن حضرت برای همسران خود هدایت فرمود که در هنگام طواف با مردها اختلاط نداشته باشند.
در صحیح بخاری روایت شده است که امّ سلمهلوقتی که از مریضیاش به آن حضرت شکایت برد، پیامبر جبرای او فرمود: سواره، از پشت سر مردم طواف کن [۱۴۳].
تفصیلات بیشتر را از این روایت درمیابیم که ابن جریج [۱۴۴]گفت:
وقتی که "ابن هشام [۱۴۵]" زنها را از طواف با مردها منع کرد، "عطا [۱۴۶]" گفت: چطور آنها را منع میکند در حالی که زنان پیامبر با مردها طواف نمودهاند. ابن جریج گفت: آیا بعد از نزول حکم حجاب بوده یا قبل از آن؟ گفت: بعد از نزول حکم حجاب. گفتم چگونه با مردها اختلاط داشتهاند؟ عطا گفت: با مردها اختلاط نداشتهاند، عائشهلدور از مردها و در یک گوشه طواف مینمود، زنی آمد و برایش گفت: ای امّ المؤمنین! برویم و "حجرالاسود" را بوسه زنیم. عائشه برایش گفت: از من دور شو، وبا آن زن نرفت.
بلی! با حالت ناشناخته، شب هنگام بیرون میشدند و با مردها طواف مینمودند.
و آنگاه که میخواستند داخل خانه شوند انتظار مینمودند تا مردها بیرون بیایند. و من و "عبید ابن عمیر [۱۴۷]" خدمت عائشه حاضر میشدیم و او در "جوف ثبیر" ساکن بود.
ابن جریج پرسید: حجابش چی بود؟ عطا گفت: او در قبّه ترکی بود ودر بین ما و او پرده وجود داشت [۱۴۸].
و هم چنین پیامبر خدا جبرای همسران خویش اجازه رَمَل (پهلوانی) کردن در حین طواف، و سعی شدید بین صفا و مروه را نداد، چنان که از قول عائشهلدانسته میشود که عدّهای از زنها را مورد خطاب قرار داد و فرمود: آیا ما (زنهای پیامبر) برای شما قدوه نیستیم؟ بر شما پهلوانی در وقت طواف و دویدن بین صفا و مروه لازم نیست [۱۴۹].
متأسفانه درموسم حج بعضی انس آنهای ضعیف النفس از بیر و بار (شلوغی) و ازدحام زیاد، سوء استفاده مینمایند و زنان بیحجاب و ساده لوح را با چشمان گناهکار نگریسته، بزرگی و عظمت این مکان مقدّس را فراموش میکنند و به بزرگی گناه خویش پی نمیبرند.
پس برای سرپرست و مسئول فامیل لازم است که از پروردگار خوف نماید و مواظب و مراقب افراد تحت مسئولیت خویش باشد.
[۱۴۲] جامع ترمذی، حدیث شماره: ۸۸۵. مسند امام احمد، حدیث شماره:۵۶۴. [۱۴۳] صحیح بخاری، حدیث شماره: ۱۶۱۹. [۱۴۴] عبدالملک ابن عبدالعزیز بن جریج در سال۸۰ هجری تولّد شد، اوّلین عالمی است که در مکه به تصنیف پرداخت. از بهترین و بزرگترین شاگردان "عطا" میباشد ،"اوزاعی" و "لیث ابن سعد" فقیه اهل مصر از شاگردان او هستند. او در سال ۱۵۰هجری وفات نمود.نگا: سیراعلام النّبلا ۶/۳۳۲. تقریب التّهذیب صفحه: ۳۹۴، راوی شماره: ۴۱۹۳. [۱۴۵] إبراهیم ابن هشام، مامای (دایی) هشام ابن عبد الملک (خلیفه مشهور اموی)، و از طرف هشام والی مدینه منوّره بوده است. و در زمان خلافت هشام، امیرالحج تعیین شد و او اوّلین کسی است که اختلاط زنان و مردان را در هنگام طواف ممنوع کرد. ابن هشام و برادرش محمّد را که والی "مکه" بود، یوسف ابن عمر ثقفی بدستور ولید (خلیفه اموی بعد از هشام) بقتل رسانید.نگا: فتح الباری ۳/۶۰۶. [۱۴۶] عطا ابن ابی رباح از تابعین مشهور و از شاگردان ابن عمر و ابن عباس، در زمان خلافت عثمانس در «مکه مکرّمه» تولّد شد... و بعدها به مفتی حرم ملقّب گردید. مجاهد ابن جبر و امام ابو حنیفه/از شاگردان او هستند، در سال ۱۱۴هجری وفات یافت. نگا: تقریب التّهذیب صفحه:۴۲۷، راوی شماره: ۴۵۹۱. سیر اعلام النّبلاء: ۵/۸۷. [۱۴۷] عبید ابن عمیر مولی عبد اللّه ابن عبّاسس. نگا: تقریب التّهذیب راوی شماره: ۴۳۸۶. [۱۴۸] صحیح بخاری، حدیث شماره: ۱۶۱۸.برای آگاهی بیشتر از معنای حدیث مراجعه شود به: فتح الباری۳/۶۰۶-۶۰۷. [۱۴۹] السنن الکبری ۵/۸۴. مصنف ابن ابی شیبه، حدیث شماره: ۱۲۹۵۱.