فصل دوم: شناخت پیامبران
در این فصل سعی بر این بوده است تا نشان دهیم کسی که از طرف خدا به عنوان راهنما و پیشوای انسانها به پیامبری مبعوث میشود باید چه و یژگیهای داشته باشد.
این یک حقیقت غیر قابل انکار است که پیامبران حتی در صورتی که به پیامبری مبعوث نمیشدند انسانهایی فرهیخته و قابل احترام در زمان و شهر خود به شمار میرفتند، حضرت محمدصقبل از نبوت در مکه به محمد امین معروف بود و امانتداری ایشان زبانزد شهر میبود، در قرآن آمده است که قوم صالح درباره حضرت صالح÷گفتند پیش از اینکه دعوی نبوت کنی در بین ما مایهی امیدواری بودی، ﴿قَدۡ كُنتَ فِينَا مَرۡجُوّٗا قَبۡلَ هَٰذَآ﴾[هود: ۶۲].
پیامبران دیگر نیز قبل از نبوت انسانهایی وارسته و مورد احترام همگان بودند. و هیچ گاه یک دزد یا جنایتکار به پیامبری نمیرسید و این یک واقعیت است که زمین وجودی انبیاء حتی قبل از بعثت پاک و به دور از پلیدی بود. اما اینکه انبیاء قبل از بعثت و بعد از آن در یک مقام بودند یا نه، این گونه جواب میدهیم که انبیاء‡ قبل از بعثت انسانهایی نیکو و وارسته بودند ولی مسؤلیت هدایت انسانها بر دوششان نبود و افتخار وصل با عالم غیب را نیز نداشتند و مانند انسانهای نیکوکار دیگر، انسانهایی موجه و صالح بودند ولی بعد از بعثت و انتخاب آنها به عنوان نبی، افتخار وصل با عالم برتر و مسؤلیت هدایت انسانها به آنها وا گذار شد و آن زمین پاک و نیکو از طرف خدا برای کشت بذر هدایت انسانها انتخاب شد و همزمان با بعثت این بذر پاشیده شد و در طول زمان بهره داد.
﴿قُل لَّوۡ شَآءَ ٱللَّهُ مَا تَلَوۡتُهُۥ عَلَيۡكُمۡ وَلَآ أَدۡرَىٰكُم بِهِۦۖ فَقَدۡ لَبِثۡتُ فِيكُمۡ عُمُرٗا مِّن قَبۡلِهِۦٓۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ ١٦﴾[یونس: ۱۶].
«اگر خواست خدا نبود هرگز قرآن را بر شما تلاوت نمیکردم و او هم شما را آگاه نمیساخت، زیرا من عمری پیش از این بدون ادعای رسالت در بین شما زستیم». ترجمهی مهدی الهی قمشهای.
و چون محمدص انتخاب شد و درخت نبوت در سینه او کاشته شد آن هم در سن چهل سالگی، این درخت [نبوت و دین] هر روز بزرگ وبزرگتر شد و در سایهی الطاف الهی همان گونه که دین کامل میشد محمدصنیز هر روز کاملتر شد و این گونه نبود که محمدصبعد از بعثت مانند قبل از بعثت باشد و آن انسان معمولی و نیکو بعد از بعثت با وجودی که انسان بود و تبدیل به فرشته یا موجودی دیگر نشده بود ولی آگاه و نبی گشت. حضرت محمدصحتی در زمان پیامبری نیز هر روز آگاهتر میشد و مطالبی یاد میگرفت که شاید تا لحظه پیش نمیدانست. هر جا که خداوند در قرآن یسئلونک آورده است متوجه میشویم که مشرکان، مردم و مؤمنان سؤالی از پیامبرصپرسیدند و ایشان جواب را نمیداند، برای همین خداوند متعال، محمدصرا از آنچه نمیداند آگاه میکند و اینگونه محمدصآگاه، آگاهتر میشود و این یعنی ﴿وَقُل رَّبِّ زِدۡنِي عِلۡمٗا﴾[طه: ۱۱۴].
که دعای محمدصاست یعنی: «پرودگارا بر علمم بیفزای»، محمدص تا دیروز جواب مشرکان در رابطه با سؤال آنها از روح را نمیدانست و از حکم شراب، قمار و انفال و ... آگاه نبود و امروز چون خدا او را آگاه کرد میداند. بنابراین، محمدص حتی در زمان پیامبری هر روز از آگاهی بیشتری برخوردار میگشت و بسیاری از مسائلی را که در مکه نمیدانست در مدینه به آنها پی برد و روز به روز آگاهتر میشد.
﴿وَقُلۡ عَسَىٰٓ أَن يَهۡدِيَنِ رَبِّي لِأَقۡرَبَ مِنۡ هَٰذَا رَشَدٗا﴾[الکهف: ۲۴].«و بگو به خدا امیدوارم که مرا به علومی بهتر از آنچه نزد کافران است آگاه کند».
پیامبران با مبعوث شدن و اتصال به عالم معنا و بالا تفاوتهایی با سایر مردم که هیچ فرقی با آنها نمیکردند پیدا کردند که این تفاوت هم افتخار برایشان بود و هم مسئولیت.
همه پیامبران علیرغم اختلافات ظاهری بین خود در شکل و صورت و رفتارهای شخصی و تشابهات ظاهری در سالم بودن و مرد بودن با سایر انبیاء، در این زمینه هم که از جنس بشر بودند با همه انسانها مشترک و از جهت که رسول خدا بودند با همه انسانها تفاوت داشتند.
معرفی نامه پیامبران
۱- تشابه پیامبران با مردم عادی: همه پیامبران بشر و خلقتشان از خاک بود.
﴿هَلۡ كُنتُ إِلَّا بَشَرٗا رَّسُولٗا﴾[الإسراء: ۹۳]. «آیا من جز بشری فرستاده هستم».
﴿قُلۡ إِنَّمَآ أَنَا۠ بَشَرٞ مِّثۡلُكُمۡ﴾[الکهف: ۱۱۰].«بگو: جز این نیست که من هم بشری مانند شمایم».
مانند دیگران میزیستند، غذا میخوردند، در بازار قدم میزدند:
﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا قَبۡلَكَ مِنَ ٱلۡمُرۡسَلِينَ إِلَّآ إِنَّهُمۡ لَيَأۡكُلُونَ ٱلطَّعَامَ وَيَمۡشُونَ فِي ٱلۡأَسۡوَاقِۗ وَجَعَلۡنَا بَعۡضَكُمۡ لِبَعۡضٖ فِتۡنَةً أَتَصۡبِرُونَۗ وَكَانَ رَبُّكَ بَصِيرٗا ٢٠۞﴾[الفرقان: ۲۰].«و ما پیش از تو هیچیک از پیامبران را نفرستادیم مگر آنکه آنان هم غذا میخوردند و در بازارها راه میرفتند، و ما برخی از شما را [وسیله] آزمایش برخی دیگر قرار دادیم [توانگر را به تهیدست وتهیدست را به توانگر، بیمار را به تندرست و تندرست را به بیمار، پیامبر را به امت و امت را به پیامبر]. آیا [نسبت به اجرای احکام الهی و تکالیف و مسؤولیتها] شکیبایی میورزید؟ و پروردگارت همواره [به احوال و اعمال همه] بیناست».
همسر و فرزند داشتند، ﴿وَجَعَلۡنَا لَهُمۡ أَزۡوَٰجٗا وَذُرِّيَّةٗ﴾[الرعد: ۳۸].
گاهی مریض میشدند، خسته میشدند، میخندیدند، میگریستند، گرسنه میشدند، دلتتنگی، شادی، ترس، زندگی، مرگ و همهی ویژگیهای بشری را داشتند، پیامبران هم مانند انسانهای دیگر وفات کردند.
﴿إِنَّكَ مَيِّتٞ وَإِنَّهُم مَّيِّتُونَ ٣٠﴾[الزمر: ۳۰].«قطعاً تو خواهى مُرد، و آنان [نیز] خواهند مُرد».
امام سجاد در نیایش ۵۲ صحیفهی سجادیه میفرماید: خدایا تو مرگ را برای همهی مخلوقاتت مقرر داشتی، چه آنان که تو را پرستیدند و چه کافران.
پیامبران مأمور عبادت خدا و خلاصه بشر بودند چون انسانهای دیگر.
اما در تولد سه تن شیوه خلقتشان با انسانهای دیگر فرق میکرد که دو تن پیامبر بودند و یک تن اولین زن خلق شده، که حضرت آدم و همسرش به دلیل مقتضیات بدون داشتن پدر و مادر خلق شدند و خلقت حضرت عیسی هم معجزه بود که بدون داشتن پدر خلق شد.
شیوهی خلقت اشرف انبیاء و فرزندانش نیز با انسانهای معمولی تفاوتی نداشت و آنها نیز مانند سایرین از هم خوابی والدینشان و از نطفهی انسانی خلق شدند، امام سجاد در نیایش ۳۲ صحیفه میفرماید: پروردگارا تو مرا از آبی پست و کم ارزش و از پشت پدرم که استخوانهایش در هم فشرده و راههایش باریک و تنگ است به رحمی تنگ که آن را به وسیلهی پردهها پوشاندهای وارد ساختی و مرا از حالی به حال دیگر درآوردی و...
۲- تفاوت پیامبران با مردم عادی: پیامبران برگزیده از جانب خدا بودند و به دلیل اتصال به وحی معصوم بودند، معجزه داشتند، نعمت پیامبری، مسئولیت آنها را بیش از سایرین کرده بود به علت این نعمت و مسئولیت، بر همهی جهانیان برتری داشتند، و آیهی: ﴿وَكُلّٗا فَضَّلۡنَا عَلَى ٱلۡعَٰلَمِينَ﴾[الأنعام: ۸۶]. «و ما همه آن پیغمبران را بر عالمیان شرافت و برتری دادیم».
در منزلت آنها نازل شده است، هر پیامبر به غیب و حقایق معنوی از سایرین آگاهتر است، ﴿وَأَعۡلَمُ مِنَ ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ﴾[الأعراف: ۶۲]. «و از سوی خدا به اموری آگاهم که شما آگاه نیستید».
یعقوب نبی÷قبل از دیدار یوسف÷به مردم دیدار یوسف÷را وعده داد و فرمود: ﴿فَلَمَّآ أَن جَآءَ ٱلۡبَشِيرُ أَلۡقَىٰهُ عَلَىٰ وَجۡهِهِۦ فَٱرۡتَدَّ بَصِيرٗاۖ قَالَ أَلَمۡ أَقُل لَّكُمۡ إِنِّيٓ أَعۡلَمُ مِنَ ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ ٩٦﴾[یوسف: ۹۶]. «از جانب خدا به اموری آگاهی دارم که شما نمیدانید».
ابراهیم÷نیز به پدر یا عمویش میفرماید:
﴿قَدۡ جَآءَنِي مِنَ ٱلۡعِلۡمِ مَا لَمۡ يَأۡتِكَ فَٱتَّبِعۡنِيٓ أَهۡدِكَ صِرَٰطٗا سَوِيّٗا﴾[مریم: ۴۳].«نزد من علم است که به تو آن علوم را نیاموختند، پس مرا پیروی کن تا به راه راست راهنماییت کنم».
۳- تشابه پیامبران با یکدیگر: همه پیامبران بشر و مرد بودند،
﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِكَ إِلَّا رِجَالٗا نُّوحِيٓ إِلَيۡهِم مِّنۡ أَهۡلِ ٱلۡقُرَىٰٓ﴾[یوسف: ۱۰۹].«پیش از تو [بخاطر هدایت مردم] جز مردانی از اهل آبادیها را که به آنان وحی مینمودیم نفرستادیم».
از نظر ظاهری سالم و بیعیب – عدم معلولیت - و معصوم و متصل به وحی بودند، وظیفه و پاداش آنها مانند هم بود و هر انسان مؤمنی باید به همه آنها ایمان داشته باشد،
﴿لَا نُفَرِّقُ بَيۡنَ أَحَدٖ مِّن رُّسُلِهِۦ﴾[البقرة: ۲۸۵].«ما میان هیچیک از پیامبران او فرق نمیگذاریم».
۴- تفاوت پیامبران با هم: پیامبران علاوه بر تفاوت در شکل ظاهری – رنگ مو، رنگ پوست، قد، وزن و ... - در خصوصیات اخلاقی نیز با هم تفاوتهایی داشتند، به عنوان نمونه حضرت محمدصنمونه عالی اخلاق و سرآمد پیامبران در این زمینه بودند، ابراهیم÷و عیسی÷در دین خدا بسیار مهربان و موسی÷و نوح÷در دین خدا سخت گیر بودند.
حضرت موسی÷چون از کوه طور برمی گردد از اینکه قومش به پرستش گوساله روی آوردهاند خشمگین شده و برادرش هارون را شماتت کرده، کتکش میزند، در حالی که هارون هم پیامبر خداست و هم بر اساس اجتهادش عمل کرده و کوتاهی نکرده است.
﴿وَلَمَّا رَجَعَ مُوسَىٰٓ إِلَىٰ قَوۡمِهِۦ غَضۡبَٰنَ أَسِفٗا قَالَ بِئۡسَمَا خَلَفۡتُمُونِي مِنۢ بَعۡدِيٓۖ أَعَجِلۡتُمۡ أَمۡرَ رَبِّكُمۡۖ وَأَلۡقَى ٱلۡأَلۡوَاحَ وَأَخَذَ بِرَأۡسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُۥٓ إِلَيۡهِۚ قَالَ ٱبۡنَ أُمَّ إِنَّ ٱلۡقَوۡمَ ٱسۡتَضۡعَفُونِي وَكَادُواْ يَقۡتُلُونَنِي فَلَا تُشۡمِتۡ بِيَ ٱلۡأَعۡدَآءَ وَلَا تَجۡعَلۡنِي مَعَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِينَ ١٥٠﴾[الأعراف: ۱۵۰].«و هنگامی که موسی [پس از آگاهی از آن پیش آمد خطرناک] خشمگین و بسیار اندوهناک به سوی قومش بازگشت، گفت: پس از من بد جانشینانی برایم بودید، آیا [با پرستش گوساله] بر فرمان پروردگارتان [که در تورات آمده] پیشی گرفتید [و صبر نکردید تا من بیایم و فرمان خدا را به شما ابلاغ کنم؟] و الواح را افکند و سر برادرش را گرفت [وبا خشم] او را به سوی خود میکشید. [هارون] گفت: ای فرزند مادرم! این گروه مرا ناتوان وزبون شمردند، و نزدیک بود مرا به قتل برسانند، پس مرا با مؤاخذه کردنم دشمنْ شاد مکن، و [هم طراز] باگروه ستمکاران قرار مده».
یونس÷زمانی که از ایمان قومش ناامید میشود بدون رخصت و اجازه الهی قومش را ترک کرده و گرفتار عذاب الهی میشود، ولی پیامبرصبا وجود اینکه قومش فراوان اذیتش کردند نه تنها آنها را رها نکرد بلکه عذاب الهی را نیز برایشان نخواست و از کفر و جهل و شرک آنها اندوهگین بود، تا جایی که از شدت حزن آیات عتاب بر ایشان نازل شد،﴿وَلَا يَحۡزُنكَ ٱلَّذِينَ يُسَٰرِعُونَ فِي ٱلۡكُفۡرِ﴾[آلعمران: ۱۷۶]. «و مبادا آنان که در کفر میشتابند، تو را اندوهگین کنند».
و در آیهای دیگر آمده که از بس در راهنمایی مردم تلاش میکنی و میاندیشی که نزدیک است به خاطر ایمان نیاوردن آنها خود را هلاک کنی ﴿لَعَلَّكَ بَٰخِعٞ نَّفۡسَكَ أَلَّا يَكُونُواْ مُؤۡمِنِينَ ٣﴾[الشعراء: ۳].
این محمدصا ست که به خاطر عدم ایمان قومش شبانه روز غصه میخورد، قومی که در شعب ابی طالب تبعیدش کردند، در مکه بر سرش کثافت ریختند، حتی میخواستند به قتلش برسانند، مجبورش کردند از مکه هجرت کند، اموالش را مصادره کردند، با او جنگیدند، یارانش را شهید کردند، دندانش را شکستند، ولی محمدصچون بر آنها حاکم شد همه آنها را بخشید.
ابراهیم÷نیز با وجودی اینکه قومش بت پرست بودند و دشمن راه ابراهیم - خدا پرستی – و ابراهیم÷را در آتش انداختند ولی ابراهیم÷به هدایت آنها مشغول بود و میفرمود:
﴿أُفّٖ لَّكُمۡ وَلِمَا تَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ ٦٧﴾[الأنبیاء: ۶۷].«اُف بر شما و بر آنچه به جای خدا میپرستید؛ پس آیا نمیاندیشید».
می دانیم که پیامبر اسلامصبرترین پیامبر است، پیامبران الوالعزم از سایر پیامبران برترند، پیامبران صاحب کتاب و شریعت بر دیگر پیامبران برتری دارند، ﴿وَلَقَدۡ فَضَّلۡنَا بَعۡضَ ٱلنَّبِيِّۧنَ عَلَىٰ بَعۡضٖ﴾[الإسراء: ۵۵]. «و همانا ما بعضی از انبیاء را بر بعضی دیگر برتری دادیم».
﴿تِلۡكَ ٱلرُّسُلُ فَضَّلۡنَا بَعۡضَهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖۘ﴾[البقرة: ۲۵۳].«این پیغمبران را برخی بر بعضی برتری و فضیلت دادیم،».
با تدبر در آیات قرآن متوجه میشویم انبیاء باهم تفاوتهایی داشتند، آیا اگر محمدصبه جای یونس÷بود قومش را ترک میکرد؟ اگر عیسی به جای موسی بود برادرش را کتک میزد؟
دعاهای پیامبران که در قرآن آمده است نیز بیانگر تفاوت شخصیتی انبیاء است.
ابراهیم÷: ﴿فَمَن تَبِعَنِي فَإِنَّهُۥ مِنِّيۖ وَمَنۡ عَصَانِي فَإِنَّكَ غَفُورٞ رَّحِيمٞ﴾[ابراهیم: ۳۶]. «خدایا، هرکس مرا تبعیت کند پیرو من است (و مانند من رستگار است) و هرکس نافرمانی کند همانا تو باگذشت و مهربان هستی».
عیسی÷: ﴿إِن تُعَذِّبۡهُمۡ فَإِنَّهُمۡ عِبَادُكَۖ وَإِن تَغۡفِرۡ لَهُمۡ فَإِنَّكَ أَنتَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ ١١٨﴾[المائدة: ۱۱۸]. «خدایا اگر گنه کاران را عذاب کنی بندگان تو هستند و اختیارشان با توست و اگر از گناه آنها درگذری یقیناً تو حکیم درستکار و شکست ناپذیری و بخشیدن آنها چیزی از حکومت تو نمیکاهد».
نوح÷: ﴿رَّبِّ لَا تَذَرۡ عَلَى ٱلۡأَرۡضِ مِنَ ٱلۡكَٰفِرِينَ دَيَّارًا﴾[نوح: ۲۶]. «خداوندا از کافران حتی یک نفر را بر زمین باقی مگذار».
موسی÷: ﴿رَبَّنَا لِيُضِلُّواْ عَن سَبِيلِكَۖ رَبَّنَا ٱطۡمِسۡ عَلَىٰٓ أَمۡوَٰلِهِمۡ وَٱشۡدُدۡ عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ فَلَا يُؤۡمِنُواْ حَتَّىٰ يَرَوُاْ ٱلۡعَذَابَ ٱلۡأَلِيمَ﴾[یونس: ۸۸]. «خدایا اموال ظالمان را نابود کن و دلهایشان را سخت کن تا ایمان نیاورند و عذاب دردناک را مشاهده کنند».