خلاصه فصل
اصلیترین موضوع این فصل واضح شدن شفاعت است، قرآن، فرشتگان، انبیاء، مؤمنان، حتی پدر و مادر و ... در آخرت میتوانند شفیع انسان باشند، به شرط اینکه هم شفاعت کننده و هم شفاعت شونده موحد باشند، امام سجاد در نیایش۲۴ صحیفه آورده که پروردگارا اگر والدینم را قبل از من آمرزیدی آنها را شفیع من گردان و اگر من را پیش از آنها آمرزیدی پس مرا شفیع آنها قرار بده.
اما شفاعت موارد ذکرشده به گونهای است که خداوند بعد از رضایت از بندهاش شفیعی برای او برمی گزیند، یعنی به انسان خطاب میکند که تو به قرآن عمل کردی قرآن شفیع توست، تو به پدر و مادرت احترام گذاشتی پدر و مادر مؤمنت شفیع توست، تو پیامبرصرا اطاعت کردی پیامبرصشفیع توست، فرشتگان الهی مؤمنان را دعا میکنند و هرکس مؤمن باشد دعای فرشتگان شفیع او میشوند.
عدهای بر این پندارند که چون گنه کارند و خداوند از آنها راضی نیست باید دست به دامان پیامبرص و ... ببرند و از آنها بخواهند خشم خدا را فرو نشانند، این اعتقاد بیاعتمادی به خدا و نا امیدی از رحمت الهی است و البته با دعا کردن و طلب استغفار کردن پیامبران و امامان و مؤمنان و بزرگان دینی برای گنه کاران، در زمان حیات پیامبران و ... تفاوت دارد، زیرا دعا از رحمت الله ناشی میشود و دعا کردن بندگان برای سعادت همدیگر زیبا و شایسته است و در قرآن نیز شاهد هستیم که یعقوب÷برای فرزندانش بعد از توبه آنها از خدا طلب استغفار میکند و اگر آنها توبه نکرده و پشیمان نبودند یعقوب÷برای آنها طلب استغفار نمیکرد و اگر قبل از توبه پسرانش طلب استغفار میکرد پذیرفته نمیشد، همچنان که طلب استغفار پیامبرصبرای منافقان به دلیل اینکه خدا از آنها راضی نبود بیتأثیر بود.
در زمان مرگ، مریضی، شفا، اولاد دار شدن، ازدواج، ... تقدیر الهی جاری است و بنابر فرمایش امام سجاد در اولین نیایش صحیفه، خداوند برای هر یک از آفریدگانش روزی معلوم و تقسیم شده قرار داده که هیچکس نمیتواند اندکی از آن بکاهد یا بدان بیفزاید.