تصحیح یک اشتباه
متأسفانه عدم شناخت و درک حقیقی اصل توحید و اشتباه در فهم مسأله شفاعت، باعث خطا و اشتباه عدهای در این زمینه شده است، به طور مثال در بین عوام رایج است که چون خوبی و خیری به آنها میرسد، میگویند خواست خدا و پیامبران و پیامبر و امامان و بزرگان دینی و ... بوده است ولی اگر بدی به آنها برسد تنها به خدا نسبت میدهند، آیا در تولد فرزندتان الله و پیامبرص و ... با هم همکارند ولی در مرگ فرزند فقط الله نقش دارد؟!.
اما قرآن بیان میدارد هم خوبی و هم بدی از جانب خداست.
﴿وَإِن تُصِبۡهُمۡ حَسَنَةٞ يَقُولُواْ هَٰذِهِۦ مِنۡ عِندِ ٱللَّهِۖ وَإِن تُصِبۡهُمۡ سَيِّئَةٞ يَقُولُواْ هَٰذِهِۦ مِنۡ عِندِكَۚ قُلۡ كُلّٞ مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِ﴾[النساء: ۷۸].«اگر [پیشامد] خوبى به آنان برسد، مىگویند: «این از جانب خداست»؛ و چون صدمهاى به ایشان برسد، مىگویند: «این از طرف توست.» بگو: «همه از جانب خداست».
و اگر قرار است نسبتی دهیم شایسته است خیر و خوبی را به الله و بدی را به خود نسبت دهیم.
﴿مَّآ أَصَابَكَ مِنۡ حَسَنَةٖ فَمِنَ ٱللَّهِۖ وَمَآ أَصَابَكَ مِن سَيِّئَةٖ فَمِن نَّفۡسِكَ﴾[النساء: ۷۹].«هر چه از خوبیها به تو مىرسد از جانب خداست؛ و آنچه از بدى به تو مىرسد از خود توست».
امام سجاد÷در نیایش۳۲ صحیفه میفرماید: پروردگارا تو بندگانت را از رنج و مصیبت نگه میداری و به آنها حسن و خوبی میکنی و هر چه بخواهی انجام میدهی و تو بر هر کاری توانایی.
به راستی این کمال بیانصافی است که خدای ارحم الراحمین را تنها عامل بدبختی، بزرگان دین را در کنار الله عامل خوشبختی خویش بدانیم. آیا در این تفکر پیامبرصو بزرگان دینی از خداوند مهربانتر نیستند.
﴿فَلَمَّآ ءَاتَىٰهُمَا صَٰلِحٗا جَعَلَا لَهُۥ شُرَكَآءَ فِيمَآ ءَاتَىٰهُمَاۚ فَتَعَٰلَى ٱللَّهُ عَمَّا يُشۡرِكُونَ ١٩٠﴾[الأعراف: ۱۹۰].«پس هنگامی که به آن پدر و مادر فرزندی تندرست و سالم داد [غیر از خدا را در اعطای این نعمت مؤثر دانستند، از این جهت] برای خدا در کنار نعمتی که به آنان عطا کرده بود، شریکان وهمتایانی قرار دادند, پس خدا برتر و والاتر از آن است که برایش شریکان و همتایان قرار دهند».
امام سجاد÷در نیایش ۱۲ صحیفه فرمودهاند: خدایا برای درخواست من پاسخ دهنده و بخشایندهای جز تو نیست. ایشان در نیایش ۴۸ معترف است به اینکه حاجت و نیازش را به درگاه الله میبرد و مانند همهی بندگان صالح به درگاه الله گریه و زاری میکند و به رحمت الهی امید دارد، امام آشکارا فریاد میآورد که الله از ایشان بینیاز است ولی امام به الله نیازمند است و میفرمودند به هیچ خیری نرسیدند مگر اینکه از جانب الله بود و به غیر الله در دنیا و آخرت امید نبستند و در نیایش۵۴ از خدا خواهش میکند اندوهش را برطرف سازد و آمرزندهای جز الله سراغ ندارد.
یکی دیگر از انحرافات در این زمینه پناه بردن به روح بزرگان دینی است که در بین عوام مسلمانان رایج شده است و بعضی از عوام عوض پناه بردن به خدا به روح پیامبرصو بزرگان دین پناهنده میشوند و از روح بزرگان درخواست یاری و کمک میکنند و از آنها میخواهند در قیامت شفیعشان باشند.
شاید این عده از مسلمانان نمیدانند خدای آنها ارحم الراحمین است یا گمان میکنند خداوند از بندهای که میخواهد توبه کند روی برمی گرداند یا میپندارند خدا وقت صحبت با همه آنها را ندارد لذا به روح پیامبرصو ... پناه برده با آنها صحبت میکنند تا هر موقع خدا فرصت کرد آن پیام و درخواست را آنها به خدا برسانند.
شاید هم از خدایشان خجالت میکشند که مستقیم و بیواسطه به او رجوع نمیکنند، حال آن که از او خجالت نکشیده و گناه کردند، یا گمان میکنند خدا آنها را نمیپذیرد، اگر قرار است مسلمان بگرید و توبه کند با خدای، با نزدیکترین دوستش، با آن که بیش از همه بندهاش را دوست دارد راز دل گوید بهتر است یا با دیگران، آنانی که به اعتراف خودشان بشر بودند و مأمور عبادت، علی÷در نامه به امام حسن÷خود را چنین معرفی میکند، «از پدری فانی، ...، در دنیا هدف بیماریها، در گرو روزگار، و در تیررس مصائب، گرفتار دنیا، سودا کنندهی دنیای فریبکار، وام دار نابودیها، اسیر مرگ، هم سوگند رنجها، هم نشین اندوهها، آماج بلاها،...». نهج البلاغه، ترجمهی محمد دشتی، نامهی۳۱.
امام سجاد در نیایش۱۴ صحیفه میفرماید: خدایا جز تو به هیچکس شکایت نمیکنم و از هیچ حاکمی جز تو یاری نمیخواهم.
وقتی خداوند، من بنده و گنه پیشه را بدون واسطه میپذیرد دیگر چه نیاز به دیگران، چه نیاز به غیر الله، چه نیاز به وزیر و واسطه.
زمانی که پادشاه حقیقی عالم امر میکند به سوی من بیایید دیگر چرا دنبال واسطه بگردیم؟
برادران مسلمان مگر به خدا ظن بد داریم که تنها به دیدارش نمیرویم و با او صحبت نمیکنیم، آخر اگر الله ما را نبخشد، پیامبرصو بزرگان که حق بخشیدن ما را ندارند و اجازه ندارند به خاطر ما پیش الله زاری کنند، آیا بزرگان دینی در دنیا کم آزار دیدند و اذیت شدند که در آن دنیا هم به خاطر اینکه خدا ما را ببخشد پیش الله ناله و زاری کنند و به خاطر گناه دیگری از الله خجالت بکشند و حال آن که قرآن میفرماید:
﴿وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٞ وِزۡرَ أُخۡرَىٰ﴾[الإسراء: ۱۵].«و هیچکس بار گناه دیگری را به دوش نکشد».
اگر بزرگان دین توانی در این زمینه داشتند نوح÷پسر و ابراهیم÷پدرش را نجات میدادند، چرا خدایی که لحظه لحظه تو را میبیند و به تو اجازه داده روزی پنج مرتبه با خود او مستقیم و بیواسطه صحبت کنی و در نمازت با او راز دل گویی، از این خدا روی میگردانی و برخلاف امر او که گفته نیازی به واسطه نیست دنبال واسطه میگردی؟ با توجه به این تعاریف شایسته است به ارواح بزرگان پناهنده شوی؟ آیا اگر آنها مأمن و پناهگاه دیگران میتوانند باشند پس چرا بلا و مصیبتهای خود را قادر نبودند رفع کنند و اگر از خدا خجالت میکشی نماز هم نخوان، مگر نه این است که در نماز با خدایت صحبت میکنی؟!.
ای مسلمان تو برای خدا آنقدر مهمی و ارزش داری که در هر لحظه، در هر مکان، با هر حالی تو را میپذیرد و جز او هیچکس اینگونه نیست.
ای مسلمان آیا به یک خدا پناه ببری بهتر است یا با چند روح صحبت کنی؟ آیا یک همدم که از دیگران بینیازت میکند بهتر است یا خواستن از ارواحی که به آن همدم تو نیازمندند؟ آیا از یک ذات که ارحم الراحمین است بخواهی بهتر است یا از چند ذات؟
﴿ضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلٗا رَّجُلٗا فِيهِ شُرَكَآءُ مُتَشَٰكِسُونَ وَرَجُلٗا سَلَمٗا لِّرَجُلٍ هَلۡ يَسۡتَوِيَانِ مَثَلًاۚ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِۚ بَلۡ أَكۡثَرُهُمۡ لَا يَعۡلَمُونَ ٢٩﴾[الزمر: ۲۹].«خدا مثَلى زده است، مردى است که چند خواجه ناسازگار در [مالکیت] او شرکت دارند [و هر یک او را به کارى مىگمارند] و مردى است که تنها فرمانبر یک مرد است. آیا این دو در مثَل یکسانند؟ سپاس خداى را. [نه،] بلکه بیشترشان نمىدانند».
علی÷میفرماید: «خدایا از سختی سفر و اندوه بازگشتن و روبرو شدن با مناظر ناگوار در خانواده و مال و فرزند به تو پناه میبرم. پروردگارا، تو در سفر همراه ما و در وطن نسبت به بازماندگان ما سرپرست و نگهبانی، و جمع میان این دو را هیچکس جز تو نتواند کرد، زیرا آن کس که سرپرست بازماندگان است نمیتواند همراه مسافر باشد و آن که همراه و هم سفر است، سرپرست بازماندگان انسان نمیتواند باشد». (خطبهی ۴۶ نهج البلاغه، ترجمهی محمد دشتی).
امام سجاد÷در نیایش ۱۳ صحیفه این گونه میفرماید: کسی که حاجت خود را از غیر خدا بخواهد خود را در معرض محرومیت قرار دادهاست، خدایا به تو پناه میبرم از اینکه خواستههایم را به نزد آن برم که او نیز بندهای از بندگان توست؛ چگونه ممکن است دست نیازمند، دست نیاز به طرف نیازمند دیگری دراز کند، دست خدا در بخشش از همهی دستها بالاتر است.
نتیجه و خلاصه بحث:
۱- ضمن احترام به پیامبر گرامی اسلامصو بزرگان دین و شاگردان مکتب اسلام و اطاعت از آنها، ولی باید توجه داشت که نباید احترام و اطاعت از آنها به عبادت و پرستش آنها مبدل شود و مبادا آنها را چون خدا به حساب آوریم و همتا و هم شأن خدا قرار دهیم و در مقام خلقت – خلق از نیستی هستی را - و ربویت - احاطه بر همه موجودات – شریک کنیم، زیرا خالقیت و ربویت مخصوص خداست و خداوند در ذات و صفات شریک ندارد، حتی پیامبرصنیز شریک ایشان نیست.
۲- انسان مخلوق و محبوب خداست و چون از خدا بخواهد و توبه کند خدا او را میپذیرد و میبخشد، اما عده چون گناه میکنند به غیر الله پناهنده شده تا شاید خدا به آبروی بزرگی این بزرگان، انسان گنه کار را ببخشاید ولی نمیدانند با این کار در حقیقت از خدا دور میشوند، امام سجاد در نیایش۵۲ صحیفهاش الله را یگانه پناهگاه انسان برمیشمارد و از کسی که غیر الله را عبادت کند بیزاری جسته است.
آری، به راستی بین انسان و خدا هیچ فاصله و واسطهای برای خواستن نیست و عمل هر فرد انسان را از خدا دور یا به خدا نزدیک میکند. البته پناه به غیر الله و غلو در بزرگداشت بزرگان دین از مسیحیت پولسی و یهودیت منحرف وارد اسلام شده است زیرا بسیاری از مسیحیان و یهودیان به عیسی و مریم و عزیر† پناه میبردند و معتقدند بود این بزرگان بار گناهان آنها را به دوش کشیدهاند به طور نمونه عدهای از مسیحیان بر این باورند که عیسی÷عوض همه مسیحیان رنج و عذاب کشیده لذا در قیامت بر مسیحیان رنج و عذابی نمیرسد و ...
باید توجه داشت این انحراف از بت پرستی کهن به مسیحیت و یهودیت وارد شد و احترام به بزرگان تبدیل به عبادت آنها در بین عدهای شد و میشود .
اما مکتب اسلام بخشیده شدن انسان را به خاطر عمل فرد دیگر رد کرده در قرآن آمده است، ﴿وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٞ وِزۡرَ أُخۡرَىٰ﴾[الإسراء: ۱۵]. «و هیچ بردارنده بار گناهی بار گناه دیگری را به دوش خود برنمیدارد».
۳- خداوند از همه پیامبران و بزرگان نسبت به انسان مهربانتر است، زیرا خالق ماست و برای نزدیکی به او نیاز نیست به انسان دیگر پناه ببریم و در هر لحظه که او را بخوانیم پاسخ مان را میدهد زیرا ارحم الراحمین است.
۴- افرادی را که به عنوان واسطه میپذیریم در حقیقت بندگانی هستند مانند من و شما، که برای خود محتاج عبادت و خضوع در برابر الله هستند، آیا درست است در زمانی که حقیقت محض است و ما را بیواسطه میپذیرد به دیگران پناه ببریم.
امام سجاد در نیایش ۵۱ صحیفه میفرماید: جز الله کسی را نمیخوانم و به غیر او امید ندارم.
روی از خدا به هر چه کنی، شرک خالص است
توحید محض، کز همه رو در خدا کنیم
۵- اگر خداوند ما را نیامرزد پیامبرصنمیتواند کاری انجام دهد، پیامبری که بهترین انسان است حق ندارد برای مشرکان و منافقان استغفار کند و اگر هفتاد بار بلکه هزار بار استغفار کند فایدهای ندارد زیرا فقط خداست که میآمرزد، ﴿سَوَآءٌ عَلَيۡهِمۡ أَسۡتَغۡفَرۡتَ لَهُمۡ أَمۡ لَمۡ تَسۡتَغۡفِرۡ لَهُمۡ لَن يَغۡفِرَ ٱللَّهُ لَهُمۡ﴾[المنافقون: ۶]. «برای آنان یکسان است، چه برای آنان آمرزش بخواهی چه نخواهی، خدا هرگز آنان را نمیآمرزد».
سؤال:
با توجه به اینکه الله ارحم الراحمین است و بندگانش را خیلی دوست دارد چرا گاهی درخواست از ذات پاک او بیجواب است؟
جواب:
اول باید توجه کرد که خدا میفرماید: ﴿فَٱذۡكُرُونِيٓ أَذۡكُرۡكُمۡ﴾[البقرة: ۱۵۲]. «پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم».
بنابراین، قول الله که اگر فردی خدا را فراموش کند خدا نیز او را فراموش میکند، ﴿وَلَا تَكُونُواْ كَٱلَّذِينَ نَسُواْ ٱللَّهَ فَأَنسَىٰهُمۡ أَنفُسَهُمۡ﴾[الحشر: ۱۹]. «ای مؤمنان، مانند آنان که خدا را از یاد بردهاند مباشید، زیرا خدا چنین افرادی را از حقیقت وجودی خودشان غافل کرده است».
را باید به یاد داشته باشیم. همچنین خدا میفرماید: ﴿ وَأَوۡفُواْ بِعَهۡدِيٓ أُوفِ بِعَهۡدِكُمۡ﴾[البقرة: ۴۰]. «به عهد و پیمانهایی که با خدا بستهاید و خدا آنها را محترم شمرده وفا کنید تا الله به وعدههایی که به شما داده وفا کند».
بنابراین، اگر دعای ما مستجاب نمیشود شاید رفتار و کردار ما ناپسند است؛ اما عدم استجابت دعا دلایل دیگری هم دارد علی÷میفرماید: «هرگز از تأخیر دعا ناامید مباش، زیرا بخشش الهی به اندازه نیت است، گاه، دراجابت دعا تأخیر میشود تا پاداش درخواست کننده بیشتر و جزای آرزومند کاملتر شود، گاهی درخواست میکنی اما پاسخ داده نمیشود، زیرا بهتر از آنچه خواستی به زودی یا در وقت مشخص، به تو خواهد بخشید، یا به جهت اعطاء بهتر از آنچه خواستی دعا به اجابت نمیرسد، زیرا چه بسا خواستههایی داری که اگر داده شود مایه هلاک دین تو خواهد بود، پس خواستههای تو به گونهای باشد که جمال و زیبایی تو را تأمین و رنج و سختی را از تو دور کند». نامهی۳۱ نهج البلاغه، ترجمهی دشتی.
از دریچهای دیگر به عدم استجابت دعا نگاه میکنیم، بیشتر انسانها این گونهاند که چون مشکلشان برطرف میشود دعا و گفتگویشان با الله پایان میپذیرد و انسانی که دیشب به خاطر مشکلش نماز شب میخواند با رفع مشکل خدایش را فراموش کرده از دعا و گریه و زاریش به درگاه دوست کاسته میشود و حتی بعضی با رفع مشکل دچار غرور شده حل مشکل را به خود نسبت میدهند، یا چون به زودی دعایشان مستجاب میشود با غرور میگویند چون الله ما را از دیگران بیشتر دوست دارد لذا دعایمان سریع اجابت میشود، غافل از اینکه با استجابت سریع دعا خداوند نعمت راز و نیازهای مکرر را از او سلب کرده و به کسی اختصاص داده که هنوز دعایش را اجابت نکرده است.
اما عدم استجابت دعا به این موارد نیز محدود نمیشود، گاهی الله برای اینکه بنده و صبر بنده را بیازماید یا استجابت دعا را به تأخیر میاندازد و یا آن را اجابت نمیکند، بسیاری از انسانها چون مدتی دعایی به درگاه الهی کرده و اجابت نشده از درگاه الهی ناامید شده به غیر الله رجوع میکند و یا با کفرگویی به درگاه دوست از امتحان الله شکست خورده خارج میشود، بنابراین وظیفه ما دعای معقول و توکل و تلاش در رسیدن به هدف است و ما بعد آن به الله مربوط شده و شک نکنیم اگر تلاش و دعا و توکل با هم جمع شود طبق سنت الهی پیروز میشویم و الله این بنده خود را تنها نمیگذارد.