انحراف در عادات
هر قوم و قبیلهای برای خود سنتها و قوانین مشخص دارد که بعضی درست و بعضی نادرست است. اسلام قوانین درست را تأیید میکند مانند ماهای حرام که مشرکان بدان عقیده داشتند، وقوانین نادرست را رد میکند مانند شراب و بعضی ازدواجهای نادرست. در نهج البلاغه آمده است که وقتی در راه صفین دهقانان شهر انبار طبق عادات خود که پادشاهان را احترام میکردند شروع به دویدن پشت سر امام کردند، امام علی÷آنها را از این کار منع کرد و فرمود: امیران شما از این کار سودی نبرند و شما در دنیا با آن خود را به زحمت میافکنید و در آخرت دچار رنج و عذاب میگردید.
طبق آنچه گفته شد ما موظفیم عادات و رسوم و فرهنگ خود را با قرآن و اسلام تطبیق دهیم اگر اسلام آن را تایید کرد یا مخالفتی نداشت قابل قبول است و گر نه باید آن را رها کنیم.
یکی از انحرافات در عادات، بدعتهایی که با مرگ انسانی دامنگیر خانوادهاش میشود، آنچه که در بین بسیاری از مسلمانان شاهد آنیم این است که با فوت فردی رسوم اشتباه باعث تحمیل مخارج کمرشکن به خانواده متوفی شده و آنها هم به اجبار به این عادات زشت و فرهنگ جاهلی جامه عمل پوشانده و عدهای شیاد به این رسوم اشتباه رنگ و بوی دینی زده، آنها را جزء دین مینامند.
تنها راه تصحیح این انحراف رجوع به سنت رسول اللهصدر این زمینه است، باید بنگریم که وقتی در زمان پیامبرصمسلمانی فوت میکرد یا شهید میشد پیامبرصچه میکردند؟
با وفات انسانی، پیامبرصو یارانش برای دلداری دادن و تسلیت به خانواده متوفی مراجعه میکردند البته نه به صورتی که موجبات زحمت خانواده متوفی را فراهم آورند و باعث شوند زندگی عادی آنها مختل شود.
در زمان رسول اللهصاز مراسم گرفتن به صورت امروزی و مخارج کمرشکن هفتم مرده و چهلم و سالگرد و ... ابدا خبری نبود و چون فردی فوت میکرد پیامبرصبه نزدیکان خانواده متوفی و همسایگانش میفرمودند غذایی فراهم آورید و به خانه عزادار رفته همراه داغداران تناول کنید و آنها را تنها مگذارید تا غم آنها را افسرده کند.
اما امروزه چون فردی فوت کند بر مسلمان دو غم نازل میشود، یکی غم از دست دادن عزیز و دیگر غم قرض کردن و به دوش کشیدن هزینههای ریاکارانه هفتم، چهلم، سالگرد و ...
به راستی اگر این مراسم درست است و ثواب دارد چرا پیامبرصدرشهادت حمزه عمویش، مرگ خدیجه همسرش، ابراهیم، رقیه، زینب، ام کلثومشفرزندانش این گونه عمل نکردند، آیا انسانهای امروزی چیزی را میدانند که نبی آگاهص نمیدانست یا به خیالات متوسل شدهاند!.
اگر مراسم قرآن خوانی که در مراسم تعزیه امروزی با تکلفات فراوان انجام میگیرد برای مرده نیکوست و سه روز بعد از مرگ مرده به سر قبرش رفتن ثواب دارد چرا در سنت رسولصشاهد آن نیستیم!.
باید درک کنیم قرآن کتاب هدایت زندگان است و هدف اصلی نزول آن همین است و وسیله بخشش مردگان و مقدس شمردن آن بدون عمل به آن وهم و خیالی بیش نیست، آیا قران خوانی در مرگ فردی که به قرآن عمل نمیکرد ارزشی برای مرده دارد!!!.
آیا در شأن قرآن است که فقط برای ثواب خوانده شود؟
بسیاری از افرادی که خرجهای کمرشکن و بدعت گونه میت را میپردازند زکات نمیدهند، نماز نمیخوانند ولی به خاطر کلام مردم، کلاس، پرستیژ و ... حاضرند با سنت رسول خدا مقابله کنند!.
و هر که این گونه عمل کند ۴ عذاب برای خود ایجاد کرده است:
۱- مخارج سنگین بر دوشش است. =
۲- عملش ریاست و ریا پذیرفته نمیشود.
۳- با دین خدا با تایید یک بدعت مخالفت کرده است.
۴- در دنیا ضرر و در آخرت عذاب منتظرش است.
آیا به راستی اگر فرد متوفی قبل از مرگش آنچه را که بعد از مرگش خیرات میدهند، خیرات دهد زیباتر و شایستهتر نیست، مگر در روایات نیست که فردی نذر کرد خانهی پر از خرمایش را بعد از مرگش صدقه دهند و چون این فوت کرد و پسرانش این کار را کردند و خبرش به پیامبر اسلام رسید، پیامبر فرمود: اگر یک خرما که نیمش گندیده و نیمش سالم بود در زمان حیات صدقه میداد ارزشش از این یک خانهی خرما بیشتر بود. پس بیاییم قبل از مرگ آنچه را که میخواهند بعد از مرگ ما صدقه دهند، خود به دست خود صدقه دهیم تا هر خرمایی که برای رضای خدا صدقه میدهیم بیش از یک خانهی خرمای بعد از مرگ ما به حساب مان نوشته شود.
در خیرات بعد از فوت فردی حق تصرف و اسراف اموال یتیمان و فقیران را نداریم و خوردن از اموال یتیم طبق امر خدای بزرگ حرام است.
در مراسمهای متفاوتی که با مرگ فردی نزدیکانش برگزار میکنند نباید اسراف صورت پذیرد.
چرا باید مسلمانان با پیروی از توهمات رسوم بیگانه را بر خود تحمیل کند در حالی که اسلام آنها را زشت شمرده و و به راستی همین رسوم و عاداتی که بعضی رنگ و بوی اسلامی به آنها میزنند و سرگرمی به آنها باعث شده مسلمانان ازحقیقت اسلام بازمانده و انسانهای خرافی و عقب افتاده معرفی شوند، یکی از علتهای ضعف مسلمین است.
اسلام به ذات خود ندارد عیبی
هر عیب که هست از مسلمانی ماست
این یک حقیقت است بعضی از مسلمانان در زمینههای دینی و عبادی هر چند به آنها اجازه اختراع و بدعت داده نشده ولی اختراع و بدعت کردهاند و عباداتی را به نام دین، بر دین افزودهاند که دین منکر آنهاست، ولی در مورد پیشرفتهای مادی علیرغم اینکه اسلام آنها را تشویق به پیشرفت میکند و پیام آورشانصسفارش کرده دانش را بجویید هر چند در بلاد کفر باشد و خودش به رسم ایرانیهای آتش پرست در جنگ احزاب دور شهر خندقی حفر کرد تا نشان دهد دین مخالف پیشرفت و دانش نیست، مسلمانان ضعیف عمل کردند تا آنجا که دشمنان اسلام، عقب ماندگی مسلمانان را به حساب اسلام گذاشتهاند.
بدعت دیگر که در جوامع اسلامی شاهد آنیم، بدعتهایی است که در مراسم عزاداری برای بزرگان دین مشاهده میکنیم، مدتها بعضی از عوام شیعه که از علماء فاصله گرفته بودند با قمه زنی و مجروح کردن بدن آبروی اسلام و مکتب اهل بیت را بردند و باعث شدند تا دنیا عمل این عده معدود و نادان را به حساب اسلام و مکتب تشیع بنویسد، و تلویزیونهای غربیها به خصوص انگلستان با پخش تصاویر قمه زنی، برای اروپاییها تبلیغ میکردند که مسلمانان انسانهایی هستند که حتی به خودشان رحم نمیکند، از دین آنها بهراسید و برای آگاه کردن آنان باید به جنگ آنها رفت تا عقب ماندگیشان را جبران نمایند لذا با حمایت ملتهایشان به جنگ اسلام آمدند و ...
خوشبختانه بعد از انقلاب در ایران، علماء با تحریم قمه زنی حساب افرطیون جاهل را از شیعیان جدا کردند و گامی مهم در تصحیح عزاداری برداشتند.
البته ناگفته نماند که هنوز راهی دشوار است تا همهی شیعیان ایران بدعتهای عزاداری را نابود کنند و الگوی شیعیان کشورهای دیگر شوند و متأسفانه علیرغم تلاش فراوان علماء شاهد انحرافات بعضی از شیعیان ناآگاه و فاصله گرفته از علماء هستیم، افرادی که با برهنه شدن و در این حال عزاداری کردن، بدعتی نوین در عزاداری بنا نهادهاند، و به استدلال خود آنها نمیخواهند با لباسی که گناه کردهاند برای امام عزاداری کنند و یا برهنه سینه میزنند تا نشان دهند که همه وجودشان خالص برای امام است و ... دلایل این منحرفین از مکتب اهل بیت با دلایل مشرکین زمان پیامبرصکه برهنه به طواف کعبه میپرداختند یکی است و شاید به زودی شاهد باشیم که این به اصطلاح عزاداران در خیابانها به حالت برهنه عزاداری کنند، هر چند که فیلمهای عزاداری برهنهی آنها مدتهاست به خانهها راه پیدا کرده و شاید بارها دختران مسلمان تن برهنهی این نامحرمان را دیدهاند، زشتی این عمل زمانی نمایانتر است که آن را جزء دین میدانند.
متأسفانه بعضی از مداحان فرقهی سبائیه توانستهاند عقاید کفرآمیز عبدالله بن سباء یهودی را در مراسم عزاداری شیعیان مسلمان به گوش همه برسانند و فریاد خدایی امام علی÷و امام حسین÷را سر دهند و سهل انگاری من شیعه در این زمینه سبب شده تا برادر سنیام مرا مشرک بداند و به مداحی این افراد استدلال میکند و حال آنکه بین شیعیان علی÷و سبائیه که به واقع دشمن علی هستند تفاوت از زمین تا آسمان است.
شیعهی عبدالشیطان بن سباء میگوید: همه میدونن خدای من حسینه، اما شیعهی علی بن ابیطالب÷معتقد به خدایی الله است نه هیچکس دیگر.
متأسفانه عدهای از کم سوادان در مراسم عزاداری خود را سگ در خانهی اهل بیت معرفی میکنند و حال آن که مکتب اهل بیت سگ تربیت نمیکند بلکه انسان تربیت میکند، مکتب اهل بیت به سلمان نیاز دارد، رشید هجری، کمیل، ابوذر، حربن یزید ریاحی، بریر بن خضیر و ... نیاز دارد، مکتب اهل بیت سگ میخواهد چه کند، اسلام آمده است تا انسان جایگاه حقیقیاش را بیابد، امام حسین÷به خاطر چند قلاده سگ شهید نشد، زینب قهرمان اسارت و پرستار نمونه، به سگ احتیاجی نداشت تا پاچهی دیگران را بگیرد، و در کربلا آنان که سر حسین را بریدند از سگ پستتر بودند.
پس شایسته است برای جلوگیری از سوء استفاده بدخواهان اسلام و مکتب تشیع، مانند زینب عزاداری کنیم، ببینیم امام باقر÷، امام صادق÷و ... چه کردند، ببینیم فرزند امام حسین÷چگونه برای پدرش عزاداری کرد، آیا در این دوره، زنی بعد از شهادت برادران، فرزندان و همهی نزدیکانشان میتواند در مقابل ظلم بایستد و فریاد آورد که من در کربلا جز زیبایی ندیدم، و زینب رضی الله عنها دختر امام علی÷باید چنین سخنی بر زبان آورد، زیرا پدرش بیان داشتند در مرگ شهداء نیازی به تسلیت نیست. [نهج البلاغه، خطبهی ۱۲۱، ترجمهی محمد دشتی].
مکتب اهل بیت زینب میخواهد، و احتیاجی نه به سگ و نه به هیچ حیوان دیگری ندارد.
متأسفانه عدهای از هم مسلکان من گمان میکنند با یک شب عزاداری برای امام حسین÷دین خود را به خدا و اسلام ادا کردهاند، لذا در ایام عزاداری چند روزی عابد شده و بعد از عزاداری از دین اسلام غافل میشوند و تا محرم سال بعد، نه از مسلمان بودنش خبری است و نه از انسانیتش.
آیا با دو قطره اشک برای شهادت امام حسین÷مال حرامی که کسب میکنی حلال میشود، آیا مراسمی که با سود ربا گرفته شده به درگاه الهی پذیرفته میشود؟
آیا صحرای کربلا صحنهای بهتر از بریده شدن سر امام÷ندارد که برای گریاندن مردم هر سال این تصویر در ذهن مردم نقش میبنند، چرا من شیعه از دلایل حرکت و قیام امام حسین÷جز اندکی نمیدانم، آیا من از وصیت امام حسین÷به زینب سلام الله علیها باخبرم، چرا کمتر به این اندیشیدهام که عباس برادر ناتنی امام حسین÷و ام البنین نامادری امام حسین÷میتوانستند از صحنهی کربلا بگریزند اما حاضر نشدند دینشان را به دنیا بفروشند، آیا اگر من جای حر بودم حاضر بودم پشت پا به موقعیت عالی خودم بزنم و برای اسلام خودم را به کشتن بدهم، بارها و بارها در مقابل ظلم سکوت کرده و حتی آن را تأیید میکنیم و گاهی خود ظالمیم، حال چگونه در کنار امام حسین÷در بهشت جای بگیریم، واقعاً چه کردیم برای اسلام، اگر در هر قرن یکی چون امام حسین÷بود که حال و روز اسلام این نبود.
از نحوهی جنگیدن سپاه امام حسین÷چه میدانیم، امام حسین÷چه شیوهای را برگزید که توانست ساعتها با اندک جمعیتی در مقابل سپاهی عظیم مقاومت کند و بسیاری از دشمنان را نابود کند.
ام البنین و زینب نگذاشتند حسین در کربلا ناامید شود، دیگر برادران حسین به جای امام علی÷در کربلا جنگیدند، حر یکباره توبه کرد و ره صد ساله را یک شبه رفت.
چرا از زیباییهای کربلا کم میدانیم.
چگونه خداوند متعال امام حسین÷را شفیع من میکند در حالی که در ظهر عاشورا در وسط جنگ، نماز به جماعت خواند ولی من در خانه آسوده نماز نمیخوانم، خدا کی عباس را شفیع من میگرداند در حالی که عباس وفا کرد و من خیانت کارم.
نگذاریم من شیعه را به این اعتقاد نزدیک کنند که با چند روز عزاداری از واجبات معاف میشوم، همان گونه که مسیحیان را منحرف کرد تا جایی که آنها معتقدند کشته شدن عیسی کفارهی گناهان آنهاست.
بنابراین، لازم است بر دروغهای بعضی از مداحان بیسواد اعتراض کنیم، برای درک بهتر این موضوع، کلام افرادی را که به عشق اسلام بدون چشم داشتی با خرافات وارده بر بدنهی اسلام و مکتب اهل بیت میجنگند مرور میکنم، بزرگی میفرمود: بعضی از مداحانی که سوادشان اندک است در مداحی این شعر را میخوانند، «شبهای جمعه فاطمه، با اضطراب و دلهره،اید به دشت کربلا، گوید حسین من چه شد، نور دو عین من چه شد، ...».
ایشان بیان میداشت آیا بعد از هزار و چهار صد سال فاطمهلغمگین است و هر شب جمعه در صحرای کربلا به خاطر شهادت فرزندش در راه خدا، گریه و زاری میکند و هنوز در عذاب است یا بر خلاف ادعای این جناب مداح، ایشانل، پدرشانص، همسرشانس، و امام حسن و امام حسین† در بهشت زیبا آسوده از هر غم و نگرانی، از نعمتهای الهی بهره ورند.
امام حسین÷در راه خدا کشته شده و بنگریم قرآن در وصف شهداء چه میفرماید:
﴿وَلَا تَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ أَمۡوَٰتَۢاۚ بَلۡ أَحۡيَآءٌ عِندَ رَبِّهِمۡ يُرۡزَقُونَ ١٦٩﴾[آلعمران: ۱۶۹].«آنان که در راه خدا کشته شدهاند، نیست و نابود نشدند، بلکه زندهاند و در نزد پروردگارشان روزی میخورند».
﴿فَرِحِينَ بِمَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦ وَيَسۡتَبۡشِرُونَ بِٱلَّذِينَ لَمۡ يَلۡحَقُواْ بِهِم مِّنۡ خَلۡفِهِمۡ أَلَّا خَوۡفٌ عَلَيۡهِمۡ وَلَا هُمۡ يَحۡزَنُونَ ١٧٠﴾[آلعمران: ۱۷۰].«مسرورند از آنچه الله از فضل خودش به آنها ارزانی داده و به آنان که به آنان ملحق نشدند و در نوبت شهادتند بشارت میدهند که نه ترسی بر آنهاست و نه از چیزی اندوهگین میشوند».
﴿يَسۡتَبۡشِرُونَ بِنِعۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَفَضۡلٖ وَأَنَّ ٱللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجۡرَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ١٧١﴾[آلعمران: ۱۷۱].
«بشارت میدهند به رحمت و فضل الهی و اینکه همانا الله پاداش مؤمنین را ضایع نخواهد کرد».
امام علی÷درباره شهید وشهادت میفرماید: «همانا گرامیترین مرگها کشته شدن در راه خداست». (خطبهی ۱۲۳نهج البلاغه، ترجمهی دشتی).
امام همچنین در خطبهی ۱۷۳ نهج البلاغه میفرماید: «آنچه برای حفظ دین از دست میدهید، زیانی به شما نخواهد رساند». (ترجمهی محمد دشتی).
امام علی÷در خطبهی ۱۸۲ نهج البلاغه شهیدان را چنین وصف میکند، «آنها خدا را ملاقات کردند، که پاداش آنها را داد و پس از دوران ترس، آنها را در سرای امن خود جایگزین فرمود».
بنابراین، شایسته است عزاداری، با معرفت و شناخت کافی صورت بگیرد و با شیوههایی که به طور مثال پیامبرصبرای عمویش حمزه سیدالشهداء و هفتاد نفر از شهداء اسلام در نبرد احد عزاداری کردند آشنا شویم.
باید بدانیم نباید عزاداری و تعزیه با تکلف و اسراف همراه باشد، نباید اموال یتیمان در عزاداری و تعزیه حیف و میل شود، با دقت در سنت و روش پیامبرصمتوجه میشویم که ایشان اجازه ندادند مسلمانان بعد از شهادت جعفر بن ابی طالب حتی غذای سادهای از اموال یتیمان جعفر خرج کنند و همسایگان جعفر را موظف فرمودند برای یتیمان غذایی درست کنند و با خانواده جعفر همدردی کنند، نباید ریا و چشم و هم چشمی مراسم عزاداری را تحت شعاع قرار دهد، ببینیم امام علی÷در مراسم عزای پیامبرصچه کرد، بنابراین نباید از راه و روش پیامبرصو ائمه‡ و اصحاب عدول کنیم و هزاران نباید دیگر که به قول مرحوم شهید مطهری در رابطه با محرم شاهد انحرافاتی در بین مردم هستیم که باید به تصحیح آنها بپردازیم.
اگر قرار است برای شهادت فرزند رسولص، امام حسین÷عزاداری کنیم باید محمدصگونه، علی÷وار و زینب منشانه عزاداری کنیم، چرا از یزید هزار و چهارصد سال پیش بیزاری میجوییم ولی در مقابل یزیدهای امروز تعظیم میکنیم، امام حسین÷در مقابل یک یزید در یک دوره نجنگید، بلکه با همهی یزیدها در همهی زمانها جنگید، چرا برای امامزاده علی اصغر اشک میریزیم ولی به کشته شدن کودکان فلسطینی بیتفاوت هستیم، چرا دنیای اسلام در مقابل کشته شدن ۱۶۰ مسلمان چینی در تیر ماه ۸۸ شمسی حتی اعتراضی شایسته نکرد، چرا سران عرب با جنایت کاران بدتر از یزید رقصیدند و چرا ...، آیت الله مطهری که جزء برترین متفکران مکتب شیعه است در سخنرانیهایش خطاب به همهی مسلمانان فریاد میکشید که یزید هزار و چهارصد سال پیش مرد، امروز باید با یزیدهای امروز جنگید.
عزاداری در مكتب تشیع
عزاداری به نظر من یعنی بزرگداشت و تکریمی که بعد از وفات شخصی برای زنده نگه داشتن نام آن شخص، راه و روش درست آن شخص و ... برگزار کرده و از این طریق میخواهیم سجایای اخلاقی را در بین مردم زنده نگه داریم.
بزرگترین عزاداری در تاریخ عزاداریهایی است که توسط شیعیان برای زنده نگه داشتن نام امام حسین÷برگزار شده و به عنوان یکی از شاخصههای مکتب تشیع درآمده است.
اما عزاداری با توجه به اشکالی که در جاهای متفاوت برگزار شده به سه دسته تقسیم میشود.
عزاداری مخرب: در این نوع عزاداری، بدعتها شایع است و خواسته یا ناخواسته این عزاداری آبروی شیعه و اسلام را میبرد به طور نمونه عزادارانی هستند که با قمه خود را خونی کرده و علیرغم حرام بودن ضرر رساندن به بدن، تصاویر این افراد در غرب به نام شیعیان علی÷و مسلمانان پخش شده و در رسانههای غربی اعلام میدارند که مسلمانان اینهایند، افرادی که به خودشان رحم نمیکنند پس چگونه به دیگران رحم خواهند کرد و این اسلام است که سبب شده اینان وحشیانه سر و صورت خود را خونی و کبود کنند و غرب و مسیحیت باید به اینان حمله کند و تمدن را به این مردم برساند و اگر ادعا کنیم بدعتهایی که در مراسم عزاداری حسینی در ایران، عراق و دیگر کشورها صورت میگیرد، بهترین بهانه آمریکا و هم پیمانانش برای حمله به کشورهای اسلامی است ادعایی گزاف نکردیم، زیرا اینان در جواب مردمشان میگویند هدف ما از حمله به این کشورها این است که آنان را از جهل برهانیم و این گونه عمل اشتباه عدهای معدود به حساب کل مسلمانان و شیعیان نوشته شده و این نوع عزاداریها که بیفرهنگی، اسراف، تفرقه، دروغ و توهمات بر آنان چیره شده عزاداری مخرب است که میبایست از بین شیعیان رخت بربندد.
عزاداری بیتأثیر: هدف اصلی عزاداری، تزکیه نفس است و اگر عزادازان حسینی بعد از مراسم عزاداری همان باشند که قبلاً بودهاند این عزاداری، عزاداری بیتأثیر است. هر چند در عزاداریهای بیتأثیر بدعتی مشاهده نمیشود ولی چون عزاداران از نظر شخصیتی پیشرفتی ندارند، باید به این عزاداری اعتراض کرد که برای کدامین هدف عزاداری کردیم.
عزاداری مفید: در این نوع عزاداری، عزاداران بعد از مراسم عزاداری آگاهتر و انسانتر شده اند، از رذایل اخلاقی دور و به فضائل اخلاقی نزدیک شدهاند و فلسفهی حقیقی عزاداری را درک کردهاند.
در عزاداری مفید اسراف، دروغ، تفرقه و دشمنی جایی ندارد.
سالها قبل در یکی از شهرها بر سر اینکه کدامین نخل عزاداری از دروازهی شهر اول بگذرد بین عزاداران دو هیئت درگیری شد و ... آیا به راستی این عزاداران از انفاق و برتری دادن دیگران بر خود که در کربلا موج میزد چیزی فهمیده بودند؟
یا در مسجدی دو نفر بر سر اینکه طبل بزنند درگیر شدند و مدتها با هم کدورت داشتند.
خوشبختانه با پیروزی انقلاب ایران و گسترش دانشگاهها و ارتقاء سطح علمی عموم و تلاش روحانیون و قشر تحصیل کرده بسیاری از خرافات و انحرافات از بین ایرانیان رخت بربسته و مردم آگاهتر شدهاند، اما برای رسیدن به مدینهی فاضلهی اسلامی راه فراوان باید رفت و این یک حقیقت است که در قرون اخیر عدهای از منبرنشینها با اسطوره سازی سعی کردند در بین عوام، حقانیت مذهب اهل بیت را ثابت کنند که بعضی نیز از جعل و نادانی مردم برای ترویج خرافات بهره بردند، ولی خوشبختانه امروزه با افزایش آگاهی مردم بازار این افراد بیرونق شده و اندیشمندان شیعه برای اثبات حقانیت تشیع با استفاده از قرآن و حدیث و عقل دست به کار شده و اسطوره سازی از بین مردم رخت برمی چیند.
اگر مسلمانان از انحرافات به سوی حقیقت اسلام رهسپار شوند و خرافات را رها کنند دیگر دشمنان اسلام و از آن جمله سلمان رشدی به خود اجازه نمیدهند مسلمانان را انسانهای ساده دل خرافاتی بنامند، اگر مسلمانان بهتر عمل کند این خود تبلیغی برای اسلام است اما تا زمانی که بسیاری از مسلمانان به خرافات گرایش دارند نباید منتظر معجزهی اسلام در جهان بود. آیا زمانی که عدهای قابل توجه از مسلمانان قرن بیست و یکم معتقدند بیماریشان با شکستن یک عدد تخم مرغ علاج میشود نباید به حال اینان تأسف خورد. این یکی از خرافاتی است که در بسیاری از شهرهای کشورمان برای دفع چشم زخم رایج است که چون فردی مریض میشود یک یا سه یا پنج یا هفت یا ... عدد تخم مرغ را تهیه کرده بعد در مراسمی بر بالای سر مریض میچرخانند و بعد شکنندهی تخم مرغ با یک عدد سکه یا ... از یک طرف یا دو طرف به تخم مرغ فشار میآورد و میگوید: چشم بشکنم به چشم فلانی و اینگونه دعا میکند که چشم تمام اقوام و همسایهها کور شود تا سردرد مریض بهبود یابد و بعد چون تخم مرغ به نام یک بندهی خدا میشکند میگویند فلانی چشمش شور است و هزاران نفرین به چشم شور میفرستند. من که مدتها فکر کردم تا رابطهی بین شکستن تخم مرغ و بهبودی مریض را دریابم ولی هر بار جز افسوس بر این عمل عایدم نشد، به نظر من این عمل مسلمانان با احترام به گاو هندوها هیچ تفاوتی ندارد، هندوها عوض استفاده از شیر لذیذ گاوها آنها را جزء مقدسات خود میشمارند و به گونهای به گاو احترام میگذارند که به والدینشان چنین احترامی نمیگذارند، این مسلمانان نیز روزی صدها و شاید هزاران تخم مرغ را به بهانهی واهی دفع چشم زخم حرام میکنند و عوض استفاده از پروتئین تخم مرغ آن را در کوچهها میپاشند و خداوند اسراف کاران را دوست ندارد.
همانگونه که دنیا به بعضی از غربیها به واسطهی گوجه پرانی به طرف هم و نابودی هزاران تن گوجه فرنگی به دیده تأسف مینگرد باید به این عمل این مسلمانان نیز تأسف خورد.
جالبتر از این عمل این است که چون به عمل خرافی شکستن تخم مرغ برای دفع چشم زخم اعتراض میکنی گویی به مقدسات این افراد توهین کردهای و با اعتقاد کامل میگویند که تخم مرغ سبب بهبودی مرض میشود.
اما چرا گاهی با شکستن تخم مرغ درد علاج میشود؟ بعضی دردها با وجودی که دهها تخم مرغ را میشکنند علاج نمیشود، در بعضی مواقع درد سرهای مقطعی ناشی از فشارهای محیطی به افراد وارد میشود که با چند دقیقه استراحت درد قطع میشود، بعضی افراد با شروع این دردها تخم مرغی را بیهوده بر سرشان میشکنند و همزمان استراحت میکنند که این استراحت علت اصلی کاهش درد است نه شکستن تخم مرغ، بعضی از افراد نیز همزمان با شکستن تخم مرغ آرام بخش و دوا استفاده میکنند که این دواها بهبودی حاصل میکند نه تخم مرغ.
به نظر عقل سلیم چه رابطهای است بین شکسته شدن تخم مرغ در هوا و بهبودی مرض یک فرد!!!.
امیدوارم که معتقدین به شفای تخم مرغ به دلیل توهین به این عمل مرا تکفیر نکنند.
همچنین این عمل اشتباه گاهی مسبب بسیاری از کدورتها و کینه شده که از این نظر نیز باید به این عمل خرافی اعتراض کرد.