فصل ۲: قبل از انقلاب و موقعیت اهل سنت
بعد از حمله مغولها اهل سنت دیگر نتواستند در ایران دارای حکومت و اقتدار شوند، لذا بخش کوچکی هم که از اهل سنت باقی ماندند، برای فرار از مسئولیتها و مصائب، عزلت و انزوا را اختیار نمودند و بیشتر به مسائل درونی میپرداختند، تا اینکه صفویها آمدند و نابودی اهل سنت را در دستور کار خویش قرار دادند، به طوریکه از تمام ایران اهل سنت را پاکسازی و نابود کردند که فقط در مرزهای ایران باقی ماندند آنهم بخاطر توفیق نیافتن صفویها.
و بعد از صفویها، اهل سنت کم کم از صحنه سیاست ایران کنار گذاشته شدند و جبراً از مسائل مذهبی و فرهنگی و اجتماعی و سیاسی دور نگه داشته شدند و بزرگترین علمای اهل سنت در حد بسیار ناچیزی معلومات دینی داشتند به طوریکه اکثریت مسائل خرافی بنام دین مورد قبول علما و مردم اهل سنت قرار گرفته بود و از مسائل و قضایای سیاسی کاملاً بیگانه بودند.