فصل ۲۷: مسایل دادن زمین بجای مسجد شیخ فیض
راستی آیا حکومت قصد دادن زمینی در عوض مسجد شهید شده فیض را داشت؟
و آیا این موضوع راست است که زمین و بودجه داده و یا مىدهد؟ چون سیاست شیطانی حکومت ایجاد بحران در جامعه میباشد و سرگرم کنندهترین بحرانها، بحران حرف است که نه جز گوینده اولین آن که خود شیاطین باشند کسی میداند، و نه هم این بحران حدی دارد، و در هر صورتی که بتوانند برای مردم سرگرمی بوجود آورند و وعدههای توخالی بدهند برای حکومت شیاطین خَرجی ندارد، لذا موضوع زمین در عوض مسجد هم یک حیله و سرگرمی بوده و هست، برای روشن شدن این قضیه شما را در جریان مسائل طرح شده در جلسه استانداری که به همین منظور در ماه مبارک رمضان برگزار شد قرار میدهم که گوشهای از تکرار استهزاء همیشگی علماء و جامعه اهل سنت بوده و هست، همانطورکه مردم مشهد و تمامی اهل سنت در جریان قرار گرفتند، در ماه رمضان از طرف استانداری جلسهای برگزار شد، که مولوی حبیب الرحمن مطهری، حاجی قاضی، شراف الدین، مولوی الله یاری از بیرجند و بنده حضور داشتیم، پس از افطار در اتاق جلسه نشستیم و صحبت را به اصطلاح معاون استاندار شروع کرد که این جلسه بنا به تقاضاهای مکرر شما علماء اهل سنت که تقاضای ملاقات با استاندار محترم اسماعیل مفیدی نامفید را داشتید برگزار شده، و خوشبختانه جناب آقای استاندار هم افتخار دادند و پذیرفتند، ولی متاسفانه بعد از ظهر امروز مشکلی بوجود آمد و آقای استاندار فقط چند لحظه میآیند و میروند، بعد حاضرین را معرفی کرد تا رسید به شهردار مشهد که در اینجا حاجی قاضی ناراحت شد و به شهردار حرفهای تندی گفت.
بهرحال از علماء خواست که حرفهای خود را بگویند، حاجی شراف الدین تمام مسائل را گفت، بعد از شراف الدین، مولوی الله یاری نیز مسائل باقی مانده را تندتر و با منطقی جدید گفت، بعد همان معاون با شیطنتهائی که برای ما تازگی نداشت و همان حرفهائی که جمهوری اسلامی حامی فلسطین است که سنی هم هستند، بوسنی که آنها هم سنی هستند و از این مزخرفات که برای فریب مردمی که اولین بار پای سخن آنها مینشینند و عملکرد آنها را ندیده شاید خریدار داشته باشد اما نه برای ما، که آنروی سکه را نیز خبر داشتیم ولی نمیتوانستیم چیزی بگوئیم و بهترین حرف را یکی از برادران اهل سنت حاضر در جلسه گفت: که چون پشت سر شما قدرت وجود دارد هرچه بگوئید حق بحساب میآید و ما چون قدرتی نداریم حق ما باطل است پس سکوت ما بهتر است.
و حتی آقای محسنی (معاون استاندار) خودش را چیزی هم طلبکار میدانست که با توجه به حمایت جمهوری اسلامی از تمام اهل سنت جهان، اما انتظار نداشتیم که چنین برخوردی با قضیه تخریب یک مسجد شود، یکی شهادت بنامد و دیگری مسجد بابری و... بعد از این قضیه من گفتم نیازی به این مطالب نسیت پس چرا بعد از صدور پروانه و گذشت تقریباً ده سال حالا این مسجد در طرح تخریب قرار میگیرد، گفت: خوب شهرداری برنامههائی دارد که شاید نقشه تغیر کند و مساجد شیعه هم در طرح قرار بگیرد، گفتم: گیرم که چنین اتفاقی افتاده است آیا بیست میلیون اهل سنت برای اولین بار حق استفاده از تبصره ۵ قانون شهر داریها را ندارند؟ در حالیکه یک زن از تخریب خانه خود جلوگیری کرد و تبصره پنج را علیه شهرداری استفاده کرد؟ گفت: من مهندس نیستم که سر دربیاورم از چنین مسائلی و نیازی به طرح چنین مسائلی نسیت، و از شهردار خواست که درباره تعویض زمین صحبت کند، و شهردار با تکرار حرفهای تکراری محسنی گفت: شما علمای اهل سنت هیئتی را انتخاب کنید که نماینده شما باشند و طرف حساب شهرداری. ما نقشه شهر را به شما میدهیم از هرجا که خواستید انتخاب کنید، البته در جاهائی که در تحت طرح جامع شهر واقع شده باشد، یعنی خارج از محدوده شهر، که حقیقتاً علمای ما این مطلب را نمیدانستند که معنی طرح جامع چیست؟ این را پذیرفتیم با حسن نیت مجلس را ترک گفتیم، و همان شب هفت نفر را انتخاب کردیم و از فردای آن روز آنها رفتند به شهر داری منطقه ۴ یا ۸-۷ بدیدن شهر دار، آنجا بنام آقای عرب گفته بود این موضوع مربوط به شهرداری مرکزی است وقتیکه به شهرداری مرکزی رفته بودند گفته بود: چون این موضوع سیاسی است باید بروید استانداری، و چون به استانداری رفته بودند باز گفته بودند اینجا استانداری میباشد نه شهرداری، به همین گونه ۱۵ روز پشت درهای بسته هیئت مسجد را هر یک به دیگری پاس داد، تا اینکه روز عید سعید فطر در تمام مناطق اهل سنت اعلان شد که نه زمین میدهند و نه هم حاضر به صحبت هستند و بدینگونه مسأله را سردر گم کردند و در همین احوال، با به وجود آوردن بحرانهای جدید ذهن مردم را منحرف کردند و میکنند، مثل دشنام دادن به مولانا عبدالحمید زاهدان، این رهبر اهل سنت زاهدان و تصرف مسجد قبا در تربت جام، بازداشت گسترده جوانانیکه به مسجد رضائیه میروند و.. و... و...
و البته باید گفت اکر مسجد شیخ فیض در طرح قرار گرفت، مسجد قبا در تربت جام چه جرمی کرده بود که آن را پایگاه بسیج سپاه پاسدارن انقلاب کردند و یا مسجد خیابان ۱۷ شهریور در مشهد که پس از صدور پروانه ساختمانی و دیوارکشی مانع بناء آن شدند؟ و حتی در هفته وحدت سال ۶۹ در حالیکه در روستای شورک ملکی و در مدرسه تعلیم القرآن والسنه مراسم هفته وحدت از طرف رئیس مدرسه مولوی سید ابراهیم فاضلی رئیس مدرسه مذکور و متولی مسجد ۱۷ شهریور برگزار شده بود و مهمانان در مجلس او جمع بودند خودش در زیرزمینی دادگاه ویژه روحانیت شربت تلخ وحدت را مینوشید و شلاق میخورد برای انتقال سند، و زمانیکه دیدند او سند را منتقل نکرد، سند مسجد را از او گرفتند همراه شناسنامههای خودش و زن و فرزندانش و....و.....و...
آیا بقیه حکومتهای اسلامی هم زمانیکه بخواهند مثلاً مسجدی را به خیابان وصل کنند از چنین شیوههائی استفاده میکنند؟ و آیا این است روش تخریب مسجد توسط حکومت آنهم مسجدی که وابسته به یک میلیارد مسلمان است؟ با چنین حیلهها. راستی خیابانی که از رو بروی بیمارستان سینا بطرف فلکه ده دی میرود چرا آخر خیابان تنگ و حتی پیاده رو هم ندارد در حالیکه در بقیه خیابان پیادهرو هست؟ میدانید چرا؟ چون در آنجا یک کلیسای متروکه وجود دارد که روی نقشه محل آن را نشان خواهیم داد، کلیسای مسیحیت را با وجود متروکه بودن و در خیابان قرار گرفتن خراب نمیکنند، حتی خیابان را کج و باز هم تنگ میکنند، اما مسجد اهل سنت را که هر هفته بیش از۵ هزار نمازگزار زن و مرد، کودک و جوان دارد، و درمیان کوچههای تنگ و مسدود است تبدیل به پارک بازی برای اطفال میکنند چرا؟ چون دشمنی آنان با اهل سنت بیش از همه کس است، در طول تاریخ هم حتی یک جنگ با کفر نکردهاند جز با اهل سنت، ثانیا پشت سر کلیسای مسیحیت دنیای قدرتمند غرب و رسانههای تبلیغاتی وجود دارد، مسجد شیخ فیض پشت سر خود ملتی مظلوم و بیکسی داشت یعنی کسی را نداشت؟!.