فصل ۲۱: چگونگی تخریب مسجد
۱- ابتداء تمام خیابانها و کوچههای منتهی به مسجد را نیروهای سپاه بالغ بر پنج هزار نفر بستند ۲- بیش از۵۰ عدد کمپرسی، رودل، گریدر، بولدزر، جرثقیلهای سنگین جنگی همه با شماره سبز رنگ سپاه از هر طرف هجوم به مسجد آغاز میشود، زمانیکه نوک بولدزرها به مسجد میرسد بیش از صد نفر مسلح وارد مسجد میشوند، در حالیکه برقها، گاز، تلفن و آب را قطع کرده بودند، خادم مسجد و چند دانشجوی دیگر را که برای نماز و مطالعه درسهای خود در مسجد بودند همراه خود بردند و هرچه آنها سر و صدا میکنند نتیجهای ندارد، سپس متههای بزرگ را در سقف مسجد بکار میاندازند و زمانیکه به اندازه سقف یک خانه را بامته سوراخ میکردند، آنگاه وزنه ۵۰ تنی را بوسیله جرثقیل سپاه از ارتفاع بسیار بالا روی همان قسمت رها میکردند و آن قسمت نشست میکرد و بهمین ترتیب تمام سقف را تخریب کرده نوبت به ستونها میرسد، ستونهای مسجد را نیز بوسیله همین وزنه که به آنها میزده از بیخ نشست میکرده، و از همه اطراف مسجد با نوک جرثقیل ستونها را با چنگ میگیرند و تکان میدهند تا از ریشه کنده میشود. (مطلبی را از زبان یکی از برادرانیکه منزلش در همان اطراف بوده - و آن زمان که این مطلب را میگفت گریه امانش نمیداد - میگفت: زمانیکه از هر طرف داشتند با جرثقیل تمام مسجد را به تکان میانداختند از ریشه بکنند، به گوشهای خود شنیدم که مسجد فریاد میکشید فکر کردم که خیالاتی شدم، به همسرم گفتم: بیا نگاه کن آیا چیزی میشنوی؟ همسرم نیز ناگهان فریاد کشید و بیهوش به زمین افتاد، و پس از بهوش آمدن گفت: چرا مسجد فریاد میکشد و چرا ما زندهایم و به کمکش نمیرویم؟).
میگویند: وسائل مسجد را جمعآوری کردیم مخصوصاً کتابخانههای مسجد را، باید پرسید از ساعت ۱۰ شب تا ۴ صبح که کار تخریب تمام شده بود شما به جمعآوری کدام کتابخانه رسیدید؟ حتی شاهدان عینی که چند نفر از همان کارمندان شهرداری بودند برای اینکار آنها را نیز آورده بودند و نمیدانستند که بین آنها سنی هم وجود دارد، میگویند: ۱۷ عدد بخاری مسجد با ۴ عدد کولر و تمام فرشهای مسجد جدید همراه با هر دو کتابخانه کلاً دفن شدند فقط دو تا بخاری و چند قالی را از مسجد بخاطر خالی نبودن عرصه برداشتند، و چند جلد قرآن مجید که برای تلاوت روی قفسههای نزدیک محراب قرار داشت را نیز همراه منبر چوبی مسجد قدیم بردند و چون هر دو کتابخانه در طبقه دوم و در زیر آنها وضوخانه مسجد قدیم بود، بمجرد اینکه پایه سمت قبله کتابخانهها فرو ریخت، شاهد بودیم که کتابها و قرآنها درون توالت و وضوخانهها سرنگون شدند، بیش از ۵ هزار جلد کتاب و قرآن و تفاسیر، بیش از ۳۰۰ جلد قرآن شریف برای خواهران در زیر زمینی در قفسههای گذاشته بودیم که همانطور تا روز حشر در قفسهها مانده و در زیر خاکها مدفون گردیدند، تا بمیدان محشر از امت اسلامی شکایت کنند تکه تکه پاره در صحرای حشر حاضر شوند که ای مسلمانان و ای حکومتهای اسلامی چه پاسخ میدهید پروردگار را؟ جالب اینجاست که در لحظه تخریب، از قول همان شاهدان عینی که اگر روزی کنفرانس اسلامی بخواهد آنها حاضراند شهادت بدهند مبنی بر اینکه در لحظه تخریب، مسئولین بلند مرتبه استان مثل واعظ طبسی، استاندار، شهردار، و نماینده مخصوص خامنهای از تهران، امام جمعه مشهد، عبائی خراسانی رئیس قوه قضائیه آقای یزدی، نماینده وزارت کشور، رئیس کل اطلاعات خراسان، فرمانده کل سپاه پاسدران محسن رضائی، فرمانده کل نیروهای انتظامی ایران سرتیپ سهرابی و دهها سگ دیگر حضور داشتهاند، و با رمز (یا فاطمه الزهرا)، عملیات را شروع میکنند، عملیات آنچنان سریع و برق آسا بود که تا صبح مسجدی با آن عظمت و بنایی به آن محکمی کاملاً تخریب میشود، و از صبح شروع به جدول کشی میکنند و تا شب چمنهای از قبل کاشته شده همراه با درختهای ۱۰ ساله از قبل در نظر گرفته شده در محل مسجد کاشته میشود، شب دوم ابرهۀ زمان یعنی خامنهای بطور غیر رسمی میآید و از محل بازدید میکند و طبق آیه کریمه:
﴿زُيِّنَ لَهُمۡ سُوٓءُ أَعۡمَٰلِهِمۡۗ وَٱللَّهُ لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلۡكَٰفِرِينَ﴾[التوبة: ۳۷].
سرمست مغرور برمیگردد، گو اینکه در جنگ جهانی این همه امکانات را بسیج کردند و پیروز شدند، و از آن روز بمدت دو هفته برای مردم محل، کارت مخصوص صادر میکنند، و هر کس که مشکوک بنظر میآمد او را بازداشت و در زیر زمین همان حسینیه هفت طبقه زندانی میکردند، و هنوز هم نیروهای اطلاعات در آنجا پرسه میزنند، و اگر متوجه شوند که شخصی در آن محل رفت و آمد میکرد او را بازداشت میکردند، آن شب که مسجد را تخریب میکردند اهل سنت مشهد همچون یتیمانی پدر از دست داده در خیابانهای اطراف مسجد پرپر میزدند فریاد میکشیدند و نفرین میکردند، اما چه فایده، روز بعد که مردم منطقه مطلع شدند، مخصوصاً اهل سنت در بلوچستان، آن تظاهرات اعتراضآمیز را کردند و ثمره آن، شهادت بیش از هشتاد نفر که یازده تن حافظان قرآن کریم بودند که یکی از آنها از خراسان بود که تا مدتها جنازه آنها را برای تشییع تحویل ندادند، و زندانی و بازداشت بیش از ده هزار نفر که عدهای نیز تاکنون در زندانند، و حکومت شیطان صفت به آنها اتهامات وابستگی به خارج و....... وارد آوردند و صدایشان را خاموش ساختند و حتی محراب، منبر و ستونها و دیوارها و منارههای مسجد مکی زاهدان را نیز بوسیله تیر باران هوائی تخریب کردند.