آخرین فریاد مسجد شیخ فیض محمد مشهد

فهرست کتاب

فصل ۱۶: روش‌های تبلیغاتی در رادیو و تلویزیون علیه اهل سنت

فصل ۱۶: روش‌های تبلیغاتی در رادیو و تلویزیون علیه اهل سنت

پس از پیروزی انقلاب تا کنون که ۱۸ سال شده برای ۵ دقیقه هم هیچ عالم روحانی سنی صدایش با تصویرش را کسی در رادیو و تلویزیون نه دیده و نه شنیده. در هر زمان هم که بنام هفته وحدت یا کنفرانس وحدت اجبارا نامی از اهل سنت می‌برند در برنامه‌های عربی سخنرانی مهمانان عرب زبان را می‌گذارند، آن‌هم روزها که وقت کار و یا استراحت مردم است، سخنرانی برای مردم عجم بزبان عربی که با زبان عرب بی‌گانه هستند برای فریب همان سخنرانان، که ببینند ما که تعصب نداریم و تمام سخنرانی شما را از تلویزیون پخش کردیم. دوم اینکه به ما اهل سنت بگویند که بزرگان شما همه جیره‌خوار ما هستند و از بین تمام کشورها ما را انتخاب می‌کنند برای اظهار نظرهای خود، پس شما چرا تابع ما نمی‌شوید؟

و اما اگر در هفته وحدت نامی از اهل سنت می‌برند بلافاصله رقص و آوازهای محلی اهل سنت را با لباس‌های محلی نشان می‌دهند، پس از رقاصی که ترسیم‌کننده کل جامعه به رقاصی و مغنی‌گری است فیلم‌هائی را از مبارزه با مواد مخدر و قاچاق چیان نشان می‌دهند که عین همان لباس‌ها به تن قاچاقچیان است. یعنی سنی مساوی است با رقاصی و قاچاق فروشی. این سیمای اهل سنت در رسانه‌های تبلیغاتی ایران است. به این هم اکتفا نکردند طوفان تبلیغات ضد سنی هم به شدت ادامه دارد، اول مسلمین عالم گفتند، اکنون شیعه‌های عالم می‌گویند، عباراتی مثل اسلام امریکائی، اسلام ارتجاعی، اسلام سازشکار و..... متوجه اهل سنت، اما اسلام انقلابی، اسلام ناب محمدی، تشیع سرخ، نسل محراب و... تعبیر از شیعه است.

و فیلم‌هائی هم که پس از انقلاب ساخته شده و پخش شد خود شاهد زنده‌ای است از این ادعا، از جمله فیلم‌هائی که تقریبا از سال ۱۳۶۵ ابتداء در سینماها و در مناطق شیعه‌نشین پخش شد و سپس از تلویزیون هم به نمایش گذاشته شد فیلم «سفیر» بود، که در این فیلم از خالد بن الولیدسبعنوان مشروب خواریکه از روی مستی مسائل اسلام را استهزاء می‌کند، و عبیدالله بن زیاد همیشه همراه خود بوزینه‌ای دارد که هریک از بزرگان صحابه هم که در فیلم بحضورش می‌آیند ابتداء دست بوزینه‌اش را می‌بوسند سپس دست خود او را، و هنگام دست و رو شستن خالد و کلیه باصطلاح هوادارن آن‌ها با دو دست صورت را می‌شویند و اُسرای آل علی با یک دست. و در این اواخر، سریال امام علی و سریال تنهاترین سردار و... . از این قبیل بازی با قضایا خیلی زیاد است که در اینجا گنجایش ندارد. فیلم و سریال دوم سریالی بنام «روایت عشق» که دو یا سه سال بعد از او ساخته شده، بهتر است از او چیزی ننویسم زیرا وجدان یک مسلمان قبول نمی‌کند که به زبان آورد آنچه در آن سریال است که در این سریالها مستقیما قضایای تاریخ تا عهد معاویهسمطرح می‌شود، اما از سال ۱۳۷۲ که شهرکی بنام شهرک سنیمایی علی بن ابی طالب ساخته شد بنابه اقرار نماینده سازمان تبلیغات مبلغ هشتاد میلیارد ریال هزینه داشته، سریالیکه زائیده این شهرک است و از سال گذشته مخصوصا از ماه مبارک رمضان پس از شهادت مسجد شیخ فیض در مشهد به نمایش گذاشته شد قضایای تاریخی دوران حضرت علیسیعنی جنگ جمل و صفین مطرح می‌شود. آنچه که از بزرگان صحابه امثال بقایای عشره مبشره و دیگران به تصویر کشیده می‌شود، آن‌چنان شرم‌آور است که هیچ کس حاضر نیست به معشوق مادر خویش چنان نسبتهائی را بدهد. تازه همه این‌ها جزء کوچکی از جنگ تبلیغاتی علیه اهل سنت است، مصاحبه‌هائیکه در شب‌های تولد یا وفات دوازده امام با آخوندهای عقده‌ای می‌شود درس‌های باصطلاح قرآن آقای قرائتی برنامه شاخه طوبی در تلویزیون، وخصوصا برنامه... نسل محراب در تلویزیون، و پخش کتاب‌های زیادی بطور رایگان درمیان دانش‌آموزان اهل سنت مثل: کتاب آنگاه هدایت شدم «ثم اهديت» و کتاب همراه با راستگویان «لأکون مع الصادقين» «والشيعة هم اهل السنة» و کتاب «اسرار آل محمد»، و کتاب «سيد الشهداء دستغيب» و هزاران کتاب مزخرف دیگر که با بودجه سازمان تبلیغات یا حوزه علمیه قم وکلا پس از انقلاب به چاپ رسیده و اُردوهای باصطلاح زیارت بردن دانش آموزان پسر و دختر اهل سنت، و شستشوی مغزی دادن با توجه به بریدن زبان علماء اهل سنت امثال مولوی ابراهیم دامنی که قبلا ذکرش رفت، و جمع آوری کتب اهل سنت از کلیه کتابخانه‌ها و کتابفروشی‌های ایران و عدم اجازه فروش کتاب‌های اهل سنت به هیچ کس، و اگر هم اجازه دادند بسیار محدود فقط در درون یکی دو مسجد نه در خیابان‌های بزرگ شهرها، و بارها هم جمع‌آوری و غیر قانونی کردن کتاب‌هائیکه حتی تاریخ زندگی خلفای راشدین باشد.

باتمام این احوال، باز هم نزد مسلمین عالم چهره وحدت خواهی گرفتن و... جای تأمل دارد. درمیان چنین اوضاعی اهل سنت چگونه هویت مذهبی خود را حفظ کند؟

ای مسلمین عالم! .... حکومت پلید به این همه فشارها و تبعیض‌ها اکتفا نکرد بلکه روی پارچه‌های بزرگی در اکثر خیابان‌ها این جمله را از قول پیامبر خداصنوشتند: «فقط شیعیان علی رستگارند». و بر مبنی همین تعصب پروری کلیه جلسات و سخنرانی آن‌ها در مساجدشان پشت درهای بسته با انواع دشنام‌ها به اهل سنت و بزرگان صحابه برگزار می‌شود که در یکی از این جلسات برادری از اهل سنت بطور مخفی شرکت کرده بود و نواری هم ضبط کرده بود که علناً این شعر را با هم تکرار می‌کنند: بگو به آواز بلند- لعنت حق بر عمر هم به ابوبکر خر و... و باز بر همین مبنی تعصب پروری حکومت در هر چهار شنبه شب آخر هر سال بنام (چهار شنبه سوری) آن شب را تا صبح مجسمه‌های بد شکلی می‌سازند بنام مجسمه عمر و آن را آتش مى‌زنند و اسمش می‌گذارند جشن عمر سوزی. شاید این مطلب خیلی عجیب بنظر آید و بگوئید چطور ممکن است؟ و یا شاید این کار افراد با شد نه حکومت، در پاسخ فقط یک جمله را می‌گویم اگر باور ندارید بروید به شهر کاشان و ببینید که پس از انقلاب برای ابو لؤلؤ قاتل حضرت عمرساز طرف اداره اوقاف ایران آن چنان زیارتگاهی بناشده مثل زیارتگاه شخصی خمینی در تهران. آن وقت با چنین توهین‌ها به اصحاب پیامبر حتی به خود پیامبرصو همسرش عائشه صدیقهلو روایت کتاب اصول کافی که معاذ الله: «ارتد الناس بعد النبي إلا بضع»، حتی انتشار تهمت به عائشهلدر مجلات رسمی ایران، مثل: مجله (صف)، ویژه ارتش در سال ۱۳۶۳ با وجود چنین عملکرد ننگین و شرم‌آوری نسبت به مقدسات مسلمین آنوقت قضیه سلمان رشدی را خوب بنگرید. کدام یک بیشتر به اسلام و بزرگان اسلامی توهین کرده سلمان رشدی یا حکومت ایران، کدام یک؟