أ- آنحضرتصالگو و قدوه حسنه بودند:
الله تبارک و تعالی مردمانی را که سخن نیک و شایسته میگویند ولی به آن عمل نمیکنند، نکوهش نموده و آن را عیب و عمل ننگین تلقی نموده است، طوری که میفرماید: ﴿أَتَأۡمُرُونَ ٱلنَّاسَ بِٱلۡبِرِّ وَتَنسَوۡنَ أَنفُسَكُمۡ وَأَنتُمۡ تَتۡلُونَ ٱلۡكِتَٰبَۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ٤٤﴾[البقرة: ۴۴].
«آیا مردم را به نیکی فرمان میدهید حال آنکه خود را فراموش میکنید؟ با این که شما کتاب خداأ را میخوانید، آیا هیچ نمیاندیشید؟».
و در آیت دیگر میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفۡعَلُونَ ٢ كَبُرَ مَقۡتًا عِندَ ٱللَّهِ أَن تَقُولُواْ مَا لَا تَفۡعَلُونَ ٣﴾[الصف: ۲-۳].
«ای مؤمنان! چرا چیزی میگویید که انجام نمیدهید، نزد خداوند بس منفور است که چیزی بگویید که انجام نمیدهید».
چون اخلاق آنحضرتصقرآن بود [۳۴۳]، لذا امت را به هیچ کاری دستور نمیدادند مگر اینکه خودشان پیشقدمترین آنها در انجام آن میبودند، و از هیچ کاری امت را منع نمیکردند مگر اینکه دورترین آنها از آن کار میبودند.
و در موسم حج اخلاق عالی و شخصیت والا مقام ایشان به همه هویدا گردید. گوشههای متنوع و مختلفی از مواقف ایشانصکه سرمشق و نمونه زنده به امت است در این موسم آشکار شد که به برخی از آن اشاره مینماییم:
*- آنحضرتصدر خطبه وداع همه امور جاهلیت را بیاعتبار اعلان نمودند، قسمی که فرمودند: «آگاه باشید! هر آنچه از امورجاهلیت است در زیر دو گامم نهاده شده است، و خونهای جاهلیت هدر است و نخستین خونی را که از خونهای دوره جاهلیت بیاعتبار میشمارم، خون ربیعه بن الحارث است که در قبیله بنی سعد برای شیرخوارگی داده شده بود و بوسیله قبیله هذیل بقتل رسید، و سود دوره جاهلیت بیاعتبار است، و نخستین سودمان از سودهای دوران جاهلیت را که بیاعتبارمی شمارم، سود عباس بن عبدالمطلب است که همهاش رابی اعتبار اعلان میکنم» [۳۴۴].
*- آنحضرتص اصحاب را به اعمال شایسته و نیک در حج، و مشغول شدن به طاعت و عبادت و ذکر خداوند ص، و شکستگی و عاجزی در مقابل پروردگار تشویق مینمودند، لیکن خود ایشانص بیشتر از آنان در تقرب جستن به خداوند ص، و اظهار عاجزی و شکستگی و فروتنی و مناجات و زاری تلاش میورزیدند [۳۴۵].
*- همچنان ایشانصیاران خویش را به زهد و بیمیلی به دنیا و تلاش برای آخرت ترغیب مینمودند، لیکن خود ایشانصبر شتریکه پالانش فرسوده، و چادریکه شاید چهار درهم ارزش نداشت حج نمودند [۳۴۶].
*- همچنان آنحضرتصمردم را به ترک فشار و ازدحام، و ادای مناسک به آرامی و متانت و وقار دستور دادند، و خودشان نیز با اطمینان و وقار میان مشاعر حج انتقال نموده و آرامش و نرمی در سیرشان به نظرمیخورد [۳۴٧].
*- و هنگامی که مشروعیت تراشیدن موی سر و کوتاه کردن آن را به مردم بیان نمودند، به تراشیدن آن ترغیب نموده و در حق آنان دعای خیر نمودند، و خود ایشانص سرشان را تراشیدند [۳۴۸].
*- همچنان پیامبر اکرمصیارانشان را از غلو و افراط در دین منع فرمودند، و دستور دادند اینکه بر جمره با سنگریزههای که درمیان دو انگشت گذاشته شود -مانند دانه نخود- پرتاب نمایند، و خود آنحضرتص با همانگونه سنگریزههایی که به دیگران دستور داده بودند بر جمرهها پرتاب نمودند [۳۴٩]. یادآور باید شد که آنحضرتصدر انجام مناسک حج، خویش را سرمشق و الگوی امت قرار دادند، و امری نبود که بدون اراده ایشان اتفاق بیفتد، بدلیل آن که ایشان به مردمانیکه از چاه زمزم آب میکشیدند، فرمود: «اگر نمیترسیدم از اینکه مردم در کشیدن آب بر شما فشار بیاورند -به گمان اینکه جزو مناسک است- من هم با شما آب میکشیدم» [۳۵۰].
این امر بود که همه مردم گرویده اخلاق و برخورد آنحضرتصشدند، و محبت ایشان در اعماق قلبهای آنها جا گرفت، لذا در هر امری، خورد و بزرگ به ایشانص اقتدا نموده و خط سیرایشان را تعقیب میکردند، زیرا همچو اخلاق عالی نمایندگی از اخلاص و استقامت در مقام رهبری نموده، و دلیل ایمان راسخ، و یقین کامل بر آنچه که دستور داده و با جدیت و تلاش خستگی ناپذیر آن را جامه عمل میپوشانید، میماشد.
پس چه خوب است که دعوتگران و مصلحان این امت در گفتار و کردار و برخوردشان با مردم به اخلاق رسول خداص اقتدا نموده، و خود را نمونه و الگوی نیک بر دیگران، در همه حال و احوال، بویژه موسم حج گردانند، و نسبت به دیگران خود در انجام اعمال نیک پیشتقدم بوده و در خود داری از آنچه که دیگران را منع مینمایند، نیز دوری گزینند و از ارتکاب آن حذر نمایند.
[۳۴۳] صحیح مسلم: ٧۴۶. [۳۴۴] صحیح مسلم: ۱۲۱۸. [۳۴۵] صحیح بخاری شمارههای: ۱۶٧۱، ۱٧۱۸، ۱۸۱٩، ۱٧۵۱، و صحیح مسلم: ۱۲۱۸. [۳۴۶] صحیح ابن ماجه:۲۸٩۰، با تصحیح البانی: ۲۳۳٧. [۳۴٧] جامع ترمذی: ۸۸۶، با تصحیح البانی: ٧۰۳. [۳۴۸] صحیح بخاری: ۱٧۲٧، ۱٧۲۸، ۱٧۲٩. [۳۴٩] صحیح مسلم: ۱۲۸۲، ۱۲٩٩، و سنن ابن ماجه: ۳۰۲٩، باتصحیح البانی: ۲۴۵۵. [۳۵۰] صحیح مسلم: ۱۲۱۸.