۳-پند و نصیحت
پند و نصیحت و وعظ نمودن، وظیفه مصلحان، و پایه محکم و استوار، و محور دعوت دعوتگران راستین است که خداوندأ پیامبران قوی عزم خویش را به آن دستور دادهاست، طوری که پیامبرش موسی÷را چنین مخاطب قرار داده میفرماید: ﴿أَنۡ أَخۡرِجۡ قَوۡمَكَ مِنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِ وَذَكِّرۡهُم بِأَيَّىٰمِ ٱللَّهِ﴾[ابراهیم: ۵].
«قوم خود را از تاریکیها بسوی نور بیرون آور و ایام الله -وقایع نجات آنان- را به آنان یادآوری کن». همچنان پیامبر ما خاتم المرسلینصرا نیز مخاطب قرار داده میفرماید: ﴿فَذَكِّرۡ إِنَّمَآ أَنتَ مُذَكِّرٞ ٢١﴾[الغاشیة: ۲۱].
«پس تذکر ده که همانا تو اندرزگویی». یعنی: ای محمدص! مردم را پند و اندرز و بیم و هشدار ده، زیرا تو جز اندرزگویی و هشدار دادن، دیگر مأموریتی نداری.
پند و نصیحت یگانه راهی باز نمودن دلهای بندگان، و جلب عواطف آنها بوده و در عین زمان کمک و یاری دهنده آنها در دوری جستن از لغزشها و نجات از غفلت میباشد، در نتیجه وعظ و نصیحت دلها نرم شده و نور ایمانی به آن راه یافته و پرده سیاه، و مهری که برآن نهاده شده محو و نابود میگردد و بنده را به خداوندأ نزدیک ساخته، عظمت و جلال او تعالی در اعماق آن نفوذ مینماید، که در نتیجه به فرمان الهی گردن نهاده و از نواهی او تعالی دوری و اجتناب میورزد، بنابراین هر مسمان به وعظ و نصیحت و یادآوری نیاز دارد، و تنها مردمان بادرک و خدا ترس از اندرزها پند میگیرند و در صلاح و پرهیزگاریشان افزوده میشود، اما کسانی که از هوی و هوس خویش پیروی کرده و بر عصیان پافشاری دارند، با وجود پند دادن به آنها سودی ندارد. لیکن با آن هم پند دادن و نصیحت به چنین مردمان مطلوب است، هرچند سودی نبخشد، خداوندأمیفرماید: ﴿فَذَكِّرۡ إِن نَّفَعَتِ ٱلذِّكۡرَىٰ ٩ سَيَذَّكَّرُ مَن يَخۡشَىٰ ١٠﴾[الأعلی: ٩-۱۰].
«پس اندرز ده اگر اندرز سود بخشد، آن کس که -ازخدا- میترسد، به زودی پند خواهد گرفت». همچنان خداوندأ میفرماید:
﴿وَذَكِّرۡ فَإِنَّ ٱلذِّكۡرَىٰ تَنفَعُ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ٥٥﴾[الذاریات: ۵۵].
«و پند ده که مؤمنان را پند سود میبخشد». از اینرو پیامبر اکرمصامت را بسوی خیر و صلاح و رستگاری دعوت نموده و از شر و گناه و زشتیها برحذر نمودهاند. آنحضرتص ناظر احوال اصحاب میبودند تا در وقتی مناسب به آنها پند و نصیحت تقدیم نمایند [۲٧۰]، تا مبادا خسته و دلسرد نشوند، بنابراین هنگامی که وعظ، نصیحت و اندرزهای پر منفعت ایشان که با فصاحت و بلاغت بیمثالی همراه میبود، به آنها تقدیم میکردند دلهای آنان نرم شده و اشک از چشمانشان سرازیر میگردید [۲٧۱]. و قابل تاد آوریست که وعظ و تذکیر و اندرز دادن یکی از مأموریتهای مهم و ارشد آنحضرتصبود که خداوندأایشان را به خاطر آن فرستاده است، طوری که فرمودهاند: «همانا صفت آنچکه خداوندأ مرا با آن فرستاده است، مانند شخصی است که نزد مردمانی رفته و میگوید: ای مردم! من لشکری را با چشمم دیدم -که تصمیم هجوم برشما را دارد- و یقیناً من بیمدهندهای آشکار هستم، پس خود را نجات دهید، برخی از آنان سخن او را پذیرفته و در اول شب با آرامی و آهستگی حرکت نمودند و نجات یافتند، اما برخی دیگر سخن او را تکذیب نموده و بر جایشان نشستند تا آن که بامداد فرار سید و لشکر بر آنان هجوم برده و همهشان را هلاک نمود، پس همچنان کسی که از من اطاعت نموده و از آنچه که از جانب الله آوردهام پیروی کند، از نجات یافتگان است، و کسی که نافرمانی مرا کرده و آنچه را که از حق آوردهام، تکذیب نماید، از جمله هلاک شدگان است» [۲٧۲].
آنحضرتصدر جاهای متعددی اصحاب را پند و نصیحت داده و نیروی پنهانی آنان را در جوش وخروش میآوردند، ایشان در عرفات، و در اثنای انتقال میان مشاعر مقدسه، و در منا در روز نحر، و ایام تشریق [۲٧۳]، و هنگام عودت به مدینه طیبه [۲٧۴]، پند و اندرزها و نصایح ارزشمندشان را به امت تقدیم نمودند. چون در این موسم پرفیض، نور ایمان و رحمت الهی چنان بر دلهای مردم حکمفرما میگردد که به هیچ وجه قابل توصیف نیست، که این چنین فضای روحانی خود سبب پذیرش پند و نصیحت بیشتر از هر وقتی دیگر میگردد.
*- همچنان آنحضرتصدر این موسم و اجتماع بزرگ، فرصتها را غنیمت میشمردند و مشاعر مقدسه و سایر اعمال حج را بهم پیوند ناگستنی میدادند، قسمی که در خطبه یوم نحر (عید) فرمودند: «آیا میدانید این کدام روز است؟ گفتیم: خدا و رسولش بهتر میدانند، آنحضرتص سکوت نمودند تا آنکه گمان کردیم شاید آن را به نام دیگری غیر از نام اصلیاش نامگذاری کنند، همین بود که فرمودند: آیا یوم نحر نیست؟ گفتیم: آری. فرمودند: این کدام ماه است؟ گفتیم: خدا و رسولش بهتر میدانند، ایشان خاموش شدند تا آنکه گمان کردیم که بنام دیگری جز نامش بنامند فرمودند: آیا ماه ذوالحجه نیست؟ گفتیم: بلی، فرمودند: این کدام شهراست؟ گفتیم: خدا و رسولش داناتراند. ایشانصخاموش شدند چنانکه گمان کردیم که شاید آن را بنام دیگری غیر از نام اصلیاش نامگذاری کنند، فرمودند: آیا شهر حرام (مکه) نیست؟ گفتیم:آری، فرمودند: همانا خونها و مالهایتان بر شما حرام است مانند حرمت این روز شما، در این ماه شما و در این شهر شما تا اینکه نزد پروردگارتان حضور یابید [۲٧۵]. همچنان در این روز هیچ سوالی از آنحضرتصدر مورد تأخیر یا تقدیم اعمال حج نشد مگر اینکه میفرمودند: «باکی ندارد و اشکالی نیست» سپس فرمودند: «اشکالی نیست اشکالی نیست جز مردیکه آبروی برادر مسلمانش را سبک شمرده و پایمال نموده است -مانند غیبت وغیره- که با این کار در حق او ظلم روا داشته، پس در آن اشکال و نابودی است» [۲٧۶].
*- همچنان پیامبر اکرمصپند و نصیحت در یک موضوع را در موضعهای متعددی بیان مینمودند، مانند تأکید ایشانصبر حرمت خونها و مالها و آبروهای مسلمانان، در روز عرفه و روز نحر (عید) و وسط ایام تشریق [۲٧٧]، و گاهی هم در عین وقت و زمان، یک مسأله را چندین بار تأکید و تکرار مینمودند طوری که در حدیثی که ابن عباسب روایت کرده آمده، که پیامبر خداص در روز نحر(عید) به مردم خطبه ایراد نموده و فرمودند: «ای مردم! این کدام روز است؟ گفتند: روز حرام، فرمودند: و کدام شهر است؟ گفتند: شهر حرام، فرمودند: کدام ماه است؟ گفتند: ماه حرام، فرمودند: همانا خونها و مالها و آبروهایتان برش ما حرام است مانند حرمت این روز شما، در این شهر شما، و در این ماه شما، و آن را چندین بار تکرار نمودند» [۲٧۸].
*- پیامبر اکرمصهر آنچه را میفرمودند، بدون تأخیری، ایشانصقبل از دیگران، به عملی نمودن آن مبادرت میورزیدند، و هیچگاهی نشده چیزی را که بر انجام آن تصمیم نداشتهاند، بر زبان آرند، و اگر به امری دستور میفرمودند خودشان در مقدمه قرار میداشتند، و اگر از چیزی باز میداشتند ایشانصاز دورترین مردمان از آن چیز میبودند، بناءً آنحضرتص پرهیزگارترین و راستگوترین و نیکوترین مردمان روی جهان بودند.
*- سخنان آنحضرتص در پند و اندرزهایشان از درخشش در الفاظ و کوتاهی در جملات و درستی در مفاهیم آن و از عدم تکلف برخوردار بود، بنابراین هیچ گاهی دیده و شنیده نشده که در سخنانشانصطرز و روش بیقاعدگی، یا کلمات و عبارات رکیک و کمیاب استعمال شده باشد.
*- آنحضرتص توجه و اهتمام خویش را بر مسایل مهم و بنیادی اسلام که محور و اساس نجات و رستگاری بندگان در آخرت، و پیروزی، آسایش و آرامش دنیوی آنان است، مبذول میداشتند. ایشان در پند و اندرزهایشان جانب دشوار و پرمشقت مسئله را جدی نگرفته و آنچه که در آن برای امت سهولت میبود، اختیار میکردند.
*- همچنان ایشانصپند و اندرز دادن را منحصربه خود ننموده بلکه به اصحاب کرام نیز مجال میدادند و خود به آنها بعضی امور را محول میکردند، طوری که از بشربن سحیمسروایت شده که آنحضرتص به وی دستور دادند تا در روزهای تشریق با صدای بلند به مردم بگوید اینکه در بهشت جز مؤمن کسی دیگر داخل نمیشود» [۲٧٩].
*- آنحضرتص در اندرزهایشان همیشه ترس و بیم دادن از عذاب آخرت را ذکر ننموده بلکه میان بیم دادن از آتش دوزخ، و امید واری به رحمت خداوندأ و بهشت، و مژدههای که به مؤمنان داده شده، جمع نموده و به امت بازگو مینمودند. بطور مثال فرموده ایشانص: «کسی که حج کند و فحشگویی نکرده و فسق ننماید، مانند روزی که از مادر تولد شده بود(بیگناه) باز میگردد» [۲۸۰]. همچنان در بامداد شب مزدلفه به مردم چنین فرمودند: «یقیناً خداوندأ در این جمعیت انبوه شما فضل و کرم خویش را ارزانی داشته، و مردمان بدکردار شما را بخاطر نیکانتان بخشیده و به نیکوکاران شما هرآنچه که از او تعالی خواستهاند، عطا نموده است، پس بنام خداوندأ حرکت نمایید» [۲۸۱].
*- آنحضرتصنه تنها با گفتار به یارانشان پند و اندرز میفرمودند، بلکه بطور عملی نیز آنها را توجیه و ارشاد مینمودند، طوری که ایشانص به دره بزرگی بنام محسر (جاییکه خداوندأ بر اصحاب فیل خشم و غضب خود را نازل کرد و همه از بین رفتند) رسیدند، با سرعت از آنجا عبور کردند، علیساین صحنه را چنین بیان نموده است: آنحضرتص از مزدلفه به منا حرکت کردند تا به وادی محسر رسیدند، در این هنگام شترشان مضطرب گردید، سپس شتر را بازدن قمچین حرکت دادند تا اینکه به تیزی از آن وادی بیرون آمد و توقف نمود [۲۸۲]. در سال پیدایش پیامبرصدر این وادی فیلهای ابرهه حبشی که بخاطر ویران کردن خانه کعبه آن را با خود آورده بود از پیش روی بسوی شهر مکه باز داشته شدند و نتوانستد سیرشان را طی نمایند. ابن قیم/نگاشته است: «عادت آنحضرتصبر آن بود که، از جاهایی که عذاب خداوندأ بر ستمگاران نازل گردیده بود با سرعت بگذرند» [۲۸۳].
پند و اندرزهای پیامبر اکرمص به امت، جوانب مهم و قضایای مختلف را در برداشته و به آن اشاره مینمودند که با ذکر نمونههای بارز آن اکتفا مینماییم:
*- آنحضرتص از فانی بودن دنیا و کوتاهی عمر و زود گذر آن آگاهی دادند، تا مبادا مردم مفتون آن گردند و باعث غرور و تکبرشان گردد. این سخنان را قبل از غروب نمودن آفتاب در عرفه به مردم بیان نمودند: «ای مردم! از دنیایتان نسبت به آنچه که گذشته، به اندازه زمانی که از این روز شما نسبت به آنچه که از آن گذشته است باقی مانده است» [۲۸۴].
*- همچنان آنحضرتص به تقوی و پرهیزگاری، و اموریکه سبب دخول بهشت میگردد امر فرمودند: «از پروردگارتان بهراسید، و پنج نمازتان را ادا کنید و ماهتان (رمضان) را روزه بگیرید و زکات مالهای خود را بدهید و از زمامدارانتان فرمانبرداری کنید، به بهشت پروردگارتان داخل میشوید» [۲۸۵].
*- همچنان ایشانصبه امت آگاهی دادند که هیچ کسی کیفر و جزای جرم و جنایت دیگری را بر دوش نمیکشد، و هرکه خود در نزد خداوندأ مسؤل کردار و گفتار خویش خواهد بود، و هر فرد جوابگوی اعمال خود است، طوری که فرمودند: «آگاه باشید! جنایتکار جز بر خویش تجاوز نمیکند، و هان! نباید تجاوز کاری بر فرزند خویش تجاوز کند، ونه فرزندی بر پدرش...» [۲۸۶].
*- آنحضرتص مردم را به اخلاق نیک وحمیده و انجام اعمال شایسته و سودمند تشویق و ترغیب نموده و از ارتکاب معصیت و گناه، بویژه در اثنای انجام دادن اعمال حج برحذر نمودند، چنانکه فرمودند: «کسی که این خانه را حج کند و فحشگویی نکرده و فسق ننماید، مانند روزی که از مادر بدنیا آمده بود (بیگناه) باز میگردد» [۲۸٧]. و در مقام دیگر به مردم چنین فرمودند: «ثواب و خیر در شتاب و تیز راندن اسپ و شتر نیست» [۲۸۸]. و هنگامی که از نیکی و احسان در ایام حج پرسیده شدند فرمودند: «طعام دادن، و سخن گفتن خوش و نیک -احسان است-» [۲۸٩].
*- همچنان آنحضرتصامتشان را از غلو و زیادهروی در دین منع نمودند و بر اعتدال و میانهروی در همه امور، بویژه امور مربوط به دین امر فرمودهاند، طوری که در یکی از خطبههایشان فرمودند: «ای مردم! از زیادهروی و افراط در دین بپرهیزید، زیرا کسانی که قبل از شما بودهاند، زیادهروی و غلو در دین هلاک کرده است» [۲٩۰].
*- آنحضرتص در این حج توصیه و تأکید بر پیوسته داشتن روابط با خویشاوندان و نزدیکان نموده و در یکی از خطبههایشان در منا چنین فرمودند: «مادرت و پدرت و خواهرت و برادرت سپس پائینتر از آنان بر تو حق احسان و نیکی دارند» [۲٩۱].
*- همچنان ایشانص در مورد ضعیفان و ناتوانان و بردهگان سفارش نمودند تا با آنها نیکی و احسان صورت گیرد. طوری که فرمودند: «از خداوند صدر مورد زنان بترسید، زیرا شما آنان را به امانت الهی گرفته و با کلمه خدا استفاده جنسی ایشان را برای خویش حلال ساختهاید» [۲٩۲]. و در روایت دیگر در مورد آنها چنین سفارش نمودند: «آگاه باشید! و در مورد زنان وصیت به خیر نماید، زیرا آنها در نزد شما بمنزله اسیرانند» [۲٩۳]. و در حدیث مرفوعی از آنحضرتص روایت شده که فرمودند: «بردهگانتان، بردهگانتان! از طعامی که میخورید برای آنها نیز بدهید، و از لباسی که میپوشید برای آنها نیز بپوشانید، اگر مرتکب گناهی شدند و آنها را عفو نکردید، پس بندههای خدا را بفروشید و آنها را شکنجه نکنید» [۲٩۴].
*- پیامبر اکرمص بر اجتناب از آزار و اذیت دیگران توصیه و برحذر داشته، و در طاعت و فرمانبرداری خداوندأو رسولشص و ترک گناه و معصیت ترغیب مینمودند، قسمی که در یکی ازخطبههایشان فرمودند: «آیا شما را از مؤمن آگاه نسازم؟ مؤمن کسیست که مردم در مورد مالها و جانهایشان بر وی اعتماد کنند، و مسلمان کسیست که مردم از دست و زبانش در امان بمانند، و مجاهد کسیست که با نفسش در راه طاعت و فرمانبرداری خداوندأبرزمد، و مهاجر آنست که گناه و خطاهای خود را کنار گذاشته و ترک کند» [۲٩۵].
*- همچنان آنحضرتص بر تبلیغ و رسانیدن فرمودههای ایشان به دیگران ترغیب نمودند و از دروغ بستن به ایشان شدیداً نهی نمودند، چنانکه فرمودند: «شاد و خرم دارد خداوندأ شخصی را که از ما حدیثی شنیده و آن را حفظ کند تا آنکه به دیگری آن را برساند، زیرا بعضی حمل کنندهگان فقه، فقیه نیستند، و کسانیاند که فقه را به کسی حمل میکنند که نسبت به او فقیهتراند» [۲٩۶]. همچنان فرمودند: «همانا شما مرا دیده و از من شنیدید و شما در مورد من بازپرس خواهید شد، پس کسی که بر من دروغ میبندد، یقیناً جایگاه خود را در دوزخ آماده نموده است» [۲٩٧].
*- پیامبر اکرمصدر این حج مردم را بر مناجات و حضور قلب در دعا فرا خواندند، تا حاجات خویش را به زاری و ناله و اظهار عاجزی و شکستگی از پروردگار بخواهند، تا مورد عفو و بخشش خداوندأ و رحمت بیکران و بهشت برین او تعالی نایل آیند، طوری که فرمودند: «هیچ روزی نیست که در آن خداوندأ بندگان را از دوزخ آزاد نکند، بیش از روز عرفه، و او تعالی نزدیک میآید -به آسمان دنیا- و بر فرشتگان افتخار نموده میفرماید: «آیا میدانید آنها چه میخواهند؟!» [۲٩۸]. ای کاش میدانستیم! وقتیکه پیامبر خداص با چنین کوشش و تلاش پیهم، در اندرز دادن دو بزرگ مرد تاریخ، ابوبکر صدیقسو عمر فاروقس و متباقی عشره مبشره، و اهل بدر و اصحاب شجره، و سایر صحابه کرامشمیکوشیدند و به آنان اندرزهای بزرگ و ارزشمندی میدادند که قلبها با شنیدن آن هراسان شده و وجدان مسلمان را تکان داده و به لرزش میآورد، و اشک را از دیدهگان سرازیر میسازد، آیا نیاز ما به همچو اندرزها بیشتر از آنها نیست؟! آنحضرتصبخاطر ابلاغ این اندرزها افرادی را به مردم فرستادند تا میان آنان با آواز بلند صدا زده و آنان را آگاه سازند، در حالی که آنان بهترین این امت بودند و از صفایی دل و علم فراوان برخوردار بوده، و در همه امورشان کم تکلف، صادق، راستکار، پارسا و با خدا بودند، و خداوندأآنها را بخاطر یاری پیامبرشصو نصرت دینش برگزید، پس آیا ما بیشتر از آن بزرگان به پند و اندرز و آگاهی به دین نیاز نداریم؟! آیا ما نسبت به هر زمانی به آموختن احکام و مناسک حج محتاج نیستیم؟! درحالی که میان ما، جهل، نادانی، غفلت، فراموشی، گناه، معصیت، شهوترانی رایج یافته و شبههای شیطانی بیش از هر زمانی دامن زده میشود؟!.
بدون شک این واقعیتی است که نمیتوان از آن چشم پوشید، و نباید مسأله را خورد و بیاهمیت شمرد، مسؤلیت بزرگ بدوش همه افراد امت است، بویژه صاحبان علم و معرفت، تا مردم را از خواب غفلت بیدار نموده و آنها را از دین و آیینشان آگاه سازند، امروز نیاز مسلمانان به علم و دانش اسلامی بیشتر از خورد و نوششان است زیرا وضعیت چنین امر را ایجاب میکند. پس کسانی که قادر به اندرز دادن و آموزش امور دین به مردم هستند، نباید در انجام وظیفۀشان سستی و کوتاهی نمایند، بلکه فرصت طلایی حج را غنیمت شمرده در راه آموزش و اندرز دادن حجاج تلاش ورزند، زیرا چنین موقعی مناسب در هیچ زمان و مکانی دیگر، امکانپذیر نیست. و امید است که خداوندأ بوسیله کوشش و تلاش برادران دعوتگر، نفسهای به خواب رفته بیدار گردیده، و دلهای پریشان و آشفته را زنده گرداند، تا این تلاشها سبب تابیدن نور ایمان بر قلبها گردیده، تا فرزندان این امت با حضور قلب و اظهار عاجزی، به درگاه رب العزت روی بیاورند، وسبب هدایت بندگان خداأ و نشر و پخش هدایات و ارشادات پیامبر خداص درمیان امت گردد.
[۲٧۰] صحیح بخاری: ٧۰. [۲٧۱] جامع ترمذی: ۲۶٧۶، با تصحیح البانی: ۲۱۵٧. [۲٧۲] صحیح بخاری: ٧۲۸۳. [۲٧۳] صحیح بخاری شمارههای: ۱۶٧۱، ۱٧۴۱، ۴۴۰۳، ۴۴۰۶ ، ۵۵۵۰، و صحیح مسلم: ۱۲۱۸، و مسند احمد شمارههای: ۲۲۶۴ ، ۶۱٧۳ ،۲۰۶٩۵، با اسناد صحیح. [۲٧۴] آنحضرتصهنگام عودت از حج بسوی مدینه در غدیرخم توقف نموده و به مردم پند و اندرزهای ارزشمندشان را بیان نمودند، طوری که از زید بن ارقمس روایت شده که فرمود: «پیامبر خداصهنگام عودت از حج در غدیرخم فرود آمده و فرمودند: من درمیان شما دو چیز گرانبها را گذاشتم که یکی از دیگر ارجمند تراست: کتاب خدا و اهل بیت من، پس ببینید که بعد از من چگونه با آنها برخورد دارید، زیرا آندو تا وقتی از هم جدا نمیشوند که برحوض من برگردند». سنن نسایی: ۸۴۶۴، باتصحیح ذهبی، و سیرت نبی از ابن کثیر: ۴/۴۱۶. [۲٧۵] صحیح بخاری: ۱٧۴۱. [۲٧۶] سنن ابو داود: ۲۰۱۵، با تصحیح البانی: ۱٧٧۵. [۲٧٧] صحیح بخاری: ۶٧ ،۱٧۴۱، و صحیح مسلم: ۱۲۱۸، و مسند احمد: ۲۰۶٩۵، صحیح لغیره، و سنن ابوداود: ۲۰۱۵، با تصحیح البانی: ۱٧٧۵، و سنن نسایی: ۴۰۰۲. [۲٧۸] صحیح بخاری: ۱٧۳٩. [۲٧٩] صحیح ابن خزیمه: ۲٩۶۰، با اسناد صحیح. [۲۸۰] صحیح بخاری: ۱۵۲۱. [۲۸۱] سنن ابن ما جه: ۳۰۲۴، با تصحیح البانی:۲۴۵۰. [۲۸۲] جامع ترمذی: ۸۸۵، با تصحیح البانی: ٧۰۲. [۲۸۳] زاد الـمعاد: ۲/۲۵۵. [۲۸۴] مسند احمد: ۶۱٧۳، صحیح لغیره. [۲۸۵] جامع ترمذی: ۶۱۶، با تصحیح و تحسین البانی: ۵۰۲. [۲۸۶] سنن ابن ماجه: ۲۶۶٩، با تصحیح البانی: ۲۱۶۰. [۲۸٧]صحیح بخاری: ۱۸۱٩. [۲۸۸] صحیح بخاری: ۱۶٧۱، و مسند احمد: ۲۲۶۴، حدیث صحیح است. [۲۸٩] مستدرک حاکم: ۱/۶۵۸، با تحسین هیثمی در مجمع: ۳/۲۰٧ ، و البانی درصحیح الجامع: ۲۸۱٩. [۲٩۰] سنن ابن ماجه: ۳۰۲٩، با تصحیح البانی: ۲۴۵۵. [۲٩۱] الـمجمع الكبير از طبرانی: ۴۸۴، با تصحیح البانی در صحيح الجامع: ۱۴۰۰. [۲٩۲] صحیح مسلم: ۱۲۱۸. [۲٩۳] جامع ترمذی: ۳۰۸٧، با تحسین البانی: ۲۴۶۴. [۲٩۴] مسند احمد: ۱۶۴۰٩، با اسناد ضعیف، و اصل آن در صحیحین از ابوذرس روایت شده است. صحیح بخاری: ۳۰، و صحیح مسلم: ۱۶۶۱. [۲٩۵] سنن ابن ماجه: ۳۰۵۶، با تصحیح البانی: ۳۱٧٩، و صحیح ابن حبان: ۴۸۶۲. [۲٩۶] سنن ابن ماجه: ۳۰۵۶، با تصحیح البانی: ۲۳۸۰. [۲٩٧] مسند احمد: ۲۳۵۴۴، با سند صحیح. [۲٩۸] صحیح مسلم: ۱۳۴۸.