ج- تواضع و فروتنی پیامبر اکرمصبا مردم:
فروتنی و شکسته نفسی، عالیترین مقام اخلاقی، و راه کسب شرف و سروری، و رفعت و بلند رفتن مقام بنده در نزد خداوندأ میباشد، طوری که در حدیث شریف از ابیهریرهس -مرفوعاً- روایت شده که آنحضرتصفرمودند: «هیچ بندهای بخاطر خداوندأ تواضع و فروتنی نمیکند مگر اینکه خداوندأ مقامش را بلند میبرد» [۳۵٩]. و خداوندأ پیامبرشصرا چنین امر میفرماید: ﴿وَٱخۡفِضۡ جَنَاحَكَ لِمَنِ ٱتَّبَعَكَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ٢١٥﴾[الشعراء: ۲۱۵].
«و برای مؤمنانی که از تو پیروی میکنند بال خود را فروگستر». آنحضرتصبا پیروی و فرمانبری از فرموده اللهأ چنان فروتن و متواضع بودند که هیچکس به مقام ایشان رسیدگی نمیتوانست، ایشان باوجود مقام والایشان، خودشان کارهای خویش را انجام میدادند، و در خدمت خانواده خود هم میبودند، چنانکه خودشان در خانه گوسفند را میدوشیدند، و لباسهای خود را پینه میزدند و میدوختند، و کفشهای خود را میدوختند، و در بیرون از منزل حتی بر اطفال سلام میدادند و با آنها خوش طبعی و مزاح مینمودند، و هیچگاهی خویش را بر دیگران برتر جلوه نمیدادند، و اگر کسی ایشان را دعوت مینمود، خواه سیاه پوست میبود و یا سرخ پوست و یا از هر نژادی، ایشانصدعوتش را میپذیرفتند [۳۶۰]. ایشانصمیفرمودند: «چیزی را که غلام میخورد من هم میخورم و در جایی که غلام بنشیند من نیز مینشینم» [۳۶۱]، و گاهی پیر زنی برده نزد آنحضرتصآمده از دست ایشان میگرفت، آنحضرتصنیز تا جایی که او میخواست با وی میرفتند تا اینکه نیازش را برآورده مینمودند [۳۶۲]. با آن هم آنحضرتصامت را از زیادهروی و غلو در حق ایشان و بلند بردن مقام ایشان بیش از حدی که خداوندأ تعین نموده است، منع نموده و میفرمودند: «درباره من غلو و افراط نکنید قسمی که نصارا در مورد عیسی پسر مریم افراط و زیادهروی کردند، من بنده خدا هستم، پس بگویید: بنده وفرستاده خدا ص» [۳۶۳].
و در موسم حج، در حالی که قیادت و رهبری مسلمانان را به عهده داشتند، نمونه و مثالهای بیشماری از تواضع و فروتنی آنحضرتصبه مردم هویدا گردید که به برخی آن اشاره مینماییم:
*- ایشان حجشان را بر شتری که پالان آن کهنه و فرسوده بود و چادری که چهار درهم ارزش نداشت، ادا نمودند [۳۶۴].
*- همچنان آنحضرتصنخواستد در امری از امور بر اصحابشان برتری و مزیتی داشته باشند، و هنگامی که عباسس دید که مردم دستهایشان را در آب داخل مینمایند خواست از خانه برای ایشان آب طلب نماید، لیکن پیامبر اکرمصپیشنهاد عباسس را رد نموده فرمودند: «نیازی به آن ندارم، از آبی برایم بدهید که مردم نیز از آن مینوشند» [۳۶۵].
*- نمونه دیگر از تواضع آنحضرتصاینکه اسامه بن زیدس را با خود از عرفه تا مزدلفه سوار شتر نمودند، درحالی که اسامهس از بردگان آزاد شده بود [۳۶۶].
*- همچنان آنحضرتصدرمیان راه بخاطر پاسخ به یک زن، توقف نموده و سخنانش را شنیدند سپس بوی پاسخ گفتند [۳۶٧].
*- پیامبر اکرمصرا هر کسی میتوانست به آسانی ملاقات نموده و نیاز خویش را به ایشان بازگو نماید، زیرا آنحضرتصدوست نداشتند دربان و یا نگهبانی داشته باشند تا مردم را از دیدن و یا سخن گفتن با ایشان باز دارند [۳۶۸].
*- همچنان پیامبر اکرمصدر ذبح قربانی هم اشتراک نمودند، و با دستان شریفشان شصت و سه شتر را ذبح نمودند [۳۶٩]. در حالی که میتوانستند دیگران را به ذبح آن مکلف بسازند.
تواضع و شکسته نفسی و فروتنی آنحضرتصسبب شد که دوستی و محبت مردم به ایشان بیشتر شده و گرویده اخلاق عالی ایشان گردند، پس طلاب علم و دعوتگران بیشتر از همه به اقتداء به اخلاق عالی و تواضع و فروتنی پیامبر گرامی اسلام نیاز دارند، تا بتوانند در راه دعوت هرچه بیشتر بال تواضع و ملایمت را به مردم بگسترانند، بویژه با ناتوانان و بینوایان و کسانی که با زبانهای مختلف صحبت مینمایند، زیرا برخورد و تعامل خوب با همچو مردمان رأس تواضع و فروتنی است. چنانکه عبدالله بن مبارک/فرموده است: «مرتبه بلند تواضع آنست که در برخورد با مردمانی که نسبت به تو کمتر از نعمتهای دنیا برخورداراند، خویش را از مقامت چنان پایین جلوه دهی تا وی احساس کند که تو با داشتن ثروت و مقام دنیویات، فضیلت و برتریی بروی نداری» [۳٧۰].
پس باید باور داشت که تواضع و فروتنی فرصت را برای دعوتگران مهیا میسازد تا دلهای حجاج را بدست آورده، اطمئنان و اعتماد آنها را بخود جلب نمایند و در نتیجه، گفتارشان را به آسانی بپذیرند.
[۳۵٩] صحیح مسلم: ۲۵۸۸. [۳۶۰] صحیح بخاری شمارههای: ۶٧۶، ۶۰٧۲، ۶۲۴٧ ، و شرح السنة از بغوی: ۳۶٧۵، با اسناد صحیح. [۳۶۱] شرح السنة از بغوی: ۳۶۸۳، حدیث صحیح است. [۳۶۲] صحیح بخاری: ۶۰٧۲. [۳۶۳] صحیح بخاری: ۳۴۴۵. [۳۶۴] سنن ابن ماجه: ۲۸٩۰، با تصحیح البانی: ۲۳۳٧. [۳۶۵] مسند احمد: ۱۸۱۴، حدیث صحیح است و صحیح بخاری: ۱۶۳۶. [۳۶۶] صحیح بخاری: ۱۵۴۴. [۳۶٧] صحیح مسلم: ۱۳۳۵. [۳۶۸] صحیح مسلم: ۱۲٧۴، سنن ابن ماجه: ۳۰۳۵، با تصحیح البانی: ۲۴۶۱. [۳۶٩] سنن ابن ماجه: ۳۰٧۴، با تصحیح البانی: ۲۴٩۴. [۳٧۰] احياء علوم الدين: ۳/۳۴۲.