احوال پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در حج

فهرست کتاب

٩- زهد و بی‌میلی آنحضرتص به دنیا

٩- زهد و بی‌میلی آنحضرتص به دنیا

پیامبر خداصهمیشه با پروردگار‌شان بستگی داشتند، سعی و کوشش‌شان برای آخرت و رضامندی او تعالی بود، از دنیا و لذت‌های آن روی گردان بودند، و اگر گاهی چیزی بدست‌شان می‌رسید، به فقرا و مستمندان می‌بخشیدند، بدون اینکه برای خویش یا اهل بیت‌شان چیزی را پس انداز نمایند، چنانکه در وصف زندگی ایشانصآمده که: «آنحضرتصزاهد‌ترین مردمان به امور دنیا بودند» [۱۱۱].

نمونه‌های از بی‌علاقگی ایشان در امور دنیوی و لذت‌‌های آن بسیار زیاد است که قابل شمارش نیست، ما بطور نمونه چند مثالی آن را خدمت خوانندگان یاد‌آور می‌شویم:

*- آنحضرتصهمیشه این دعا را نموده از پروردگار‌شان می‌خواستند که: «خدایا! برای آل محمد قوتی برسان» [۱۱۲]. و در روایت دیگر چنین فرمودند: «خدایا! رزق آل محمد را به اندازه کفایت‌شان بگردان» [۱۱۳].

نمونه دیگر از زهد آنحضرتصبه دنیا این بود که ایشان طول روز را به گرسنگی می‌گذشتاندند، حتی بعضی از روز‌ها از شدت گرسنگی و درد شکم خمیده و بخود می‌پیچیدند، و خرمای ناسره و ناچیز را نداشتند تا شکم‌شان را سیر نمایند، طوری که عبدالله ابن عمرس حکایت نموده است که: «پیامبر خداصرا دیدم که طول روز از گرسنگی بخود می‌پیچید، در حالی که خرمای ناسره نمی‌یافت که شکم خود را سیر کند» [۱۱۴].

*- آنحضرتصواهل بیت‌شان سه روز پی در پی از نان جو سیر نشدند، چنانکه حضرت عایشه صدیقهلحکایت می‌کند که: «پیامبر خداصسه روز پی درپی از نان جو سیر نشدند تا زمانی که وفات یافتند» [۱۱۵]. و در روایت دیگر آمده: «خانواده محمدصسه شبانه روز پی در پی از طعام نان جو سیر نبوده‌اند» [۱۱۶].

اما در حج، آنحضرتصبیشتر از پیش به خداوندأ ارتباط و تعلق خویش را پیوسته داشته و آخرت را بسیار یاد می‌کردند، ایشان هنگام ایستادن در عرفه فرمودند: «حاضرم ای الله، گوش به فرمانم! همانا پاداش نیکو، پاداش روز آخرت است» [۱۱٧]. و در روایت دیگر چنین فرموده‌اند: «گوش بفرمانم! زندگی حقیقی، زندگی آخرت است» [۱۱۸]. اما مظاهر زهد و بی‌رغبتی آنحضرتصبه دنیا که در موسم حج به مردم آشکار گردید، خارج از حساب است که بارزترین آن از قرار ذیل است:

*- ایشان برشتری سوار بودند که پالان آن کهنه، و جامۀ که چهار درهم ارزش داشت یا نداشت، حج را ادا کردند [۱۱٩]. علامه ابن قیم/در این مورد می‌نگارد: «آنحضرتصحج را در حالی ادا نمودند که برشترشان نه تختی و نه هودجی و نه وسیله دیگری که به راحت بر آن سوار شوند، قرار داشت» [۱۲۰]. بعد از گذشت چند سال، هنگامی که عبدالله ابن عمرب صاحب پیامبرخداص، گروه همسفر یمنی را دیدند که پالان شتران‌شان پوسیده، و حلقه بینی شتران آن‌ها بافته از موی است، روزگاران قدیم را به یادش آورد که با پیامبر خداصیکجا حج را ادا نموده بود، سپس فرمود: «آنکه دوست دارد به گروه شبیه به رسول خداصو همراهانش که در حجة الوداع بایشان بودند را ببیند، پس به این گروه همسفر نگاه کند» [۱۲۱].

*- همچنان یکی از مظاهر زهد آنحضرتصبه دنیا این بود که شتری مستقل بخاطر زاد و متاع سفرشان تخصیص داده نشده بود، طوری که ثمامهس وصف می‌نماید که انسس بر شتری حج کرد که تنها پالانی بر آن بوده، درحالی که وی مردی بخیل نبود، ولی با تأسی به پیامبرصاینکار را انجام داد و فرمود: پیامبر خداصبرشتری حج کردند که زاد و متاع‌شان نیز بر بالای همان شتر بارشده بود» [۱۲۲].

*- همچنان آنحضرتصبر شترشان اسامهس و فضلس را سوار نمودند، قسمی که روایت است: «از عرفات تا مزدلفه اسامهس و از مزدلفه تا منا فضلس پشت سر پیامبر خداصسوار بودند» [۱۲۳].

* - مظهر دیگر زهد و فروتنی آنحضرتصآن بود که دوست نداشتند تا نسبت به دیگران امتیاز و برتریی داشته باشند، چنانکه روایت است که پیامبر خداصدر جایی که برای حجاج آب می‌دهند آمدند و طلب آب نمودند، عباسس به فرزندش (فضل) گفت: نزد مادرت برو، و برای پیامبر خداصاز آنجا آب بیاور! پیامبرخداصفرمودند: «از همین جا برایم آب بده» عباسس گفت: یا رسول الله! مردم دست‌های خود را در آب داخل می‌کنند، پیامبر خداصفرمودند: «از همین جا برایم آب بده» و آبرا نوشیدند [۱۲۴]. و در روایت دیگر آمده که به ایشانصگفته شد: از خانه برایتان آب می‌آوریم، فرمودند: «به آن نیازی ندارم، از آبی برایم بدهید که مردم نیز از آن می‌نوشند» [۱۲۵].

*- همچنان نمونه بزرگی از زهد آنحضرتصبه متاع دنیا، قربانی نمودن صد شتر است، بدیهی است کسی که قلبش به دنیا ومتاع آن بسته باشد بیشتر از قدر واجب، چیزی اضافه بیرون نمی‌آورد.

* - همچنان از ایشانص(طوری که آشکار می‌گردد) قربانی مربوط به مناسک حج را با خود به مکه برده بودند قربانی روز عید اضحی را نیز با آن‌ها یکجا برده بودند [۱۲۶]، در حالی که برای حاجی تنها قربانی کفایت می‌کند.

*- همچنان نمونه دیگر از زهد و سخای آنحضرتصصدقه دادن بسیار ایشان به مردم است، قسمی که در روز ترویه -یک روز قبل عرفه- هفت شتر را به دست خود در حالت ایستاده ذبح نمودند [۱۲٧]، چنانکه علیس را امر نمودند تا شتران ذبح شده را، اعم از گوشت و پوست و پوشش‌های زیر پالان آن‌ها را بر مساکین تقسیم نماید» [۱۲۸].

*- همچنان آنحضرتصدر روز نحر -عید- رمه از گوسفندان را خریده و آن را به مردم صدقه دادند [۱۲٩]. و هنگامی که آنحضرتصصدقه را تقسیم می‌کردند، دو مردی آمده از ایشان صدقه خواستند، آنحضرتصسراپای آندو را نگاه کرده دیدند که هردو چابک و تنومند هستند، فرمودند: «اگر می‌خواهید برایتان می‌دهم، لیکن -بدانید که- برای ثروتمند و نیرومندی که روزی خود را بدست آورده می‌تواند، در آن نصیبی نیست» [۱۳۰].

*- زندگی آنحضرتصساده و بی‌آلایش بود، درخورد و نوش نیز متواضع و فروتن بودند، هنگامی که قربانی‌شان را ذبح نمودند، به ثوبانس امر فرمودند تا از گوشت آن بپزد، ثوبانس حکایت می‌کند: من فرموده آنحضرتصرا تنفیذ نموده گوشت را آماده نمودم، ایشان تا رسیدن به مدینه نیز از همان گوشت می‌خوردند، و در روایت دیگری آمده که فرمود: «تا رسیدن به مدینه نیز از همان گوشت به ایشانصتقدیم نمودم» [۱۳۱].

پس برادر و خواهر مسلمان! اگر قلبت به زیب و زینت لذت‌های دنیا بسته است و آرزوهای بی‌پایان آن را در خود می‌پرورانی، پس حذر نما از اینکه بنده لذت‌های آن نشوی، عشق و علاقه بیش از حدش بر دلت چیره نشود، زیرا دنیا خانه بی‌بقا و ذلت و خواری است، قسمی که روایت است که: «دنیا خانه کسی است که خانه ندارد -یعنی از خانه و زندگی جاودانه آخرت بی‌بهره است- و مال کسی است که ثروت ندارد -یعنی برای آخرت خویش توشه نه اندوخته و ثروت حقیقی را در بهشت برای خود آماده نکرده است- و آنکه عقل و خرد ندارد، چشم به دنیا و مال و ثروت آن می‌دوزد- زیرا از حقیقت آن و کوتاهی عمر خویش و رسیدن مرگ غافل شده است» [۱۳۲]، اگر دنیا قیمت و ارزشی می‌داشت البته خداوندأ آن را برای اولیای خود و بهترین بندگانش، حضرت محمدصبر‌می‌گزید.

پس برادر مسلمان! هیچگاه به دنیا دل مبند، و حقیقت آن را درک کن که بی‌ارزشتر از آن است که عمر عزیزت را در حرص و جمع‌آوری آن ضایع نموده و از آخرت غافل شوی، پس لازم است آن را به عنوان وسیله، نه هدف، مورد استفاده قرار دهی. زندگی دنیا برای کسانی که به آن فریفته شده و برای آخرت خویش عمل نکنند، بهره فریب و متاع غرور است، اما کسانی که با طلب دنیا برای آخرت خویش یاری می‌جویند، پس دنیا برایشان هم بهره است و هم وسیله‌ای که ایشان را بسوی خیری می‌رساند که بهتر از دنیا ست.

این بود برخی از مظاهر و نمایش روشن و آشکاری که گوشه از پیوند و رابطه آنحضرتصبا پروردگارأ وطاعت و فرمانبرداری تام و عاجزی و ذلت در برابر الله سبحان را، با وجود مسؤلیت‌های بزرگ‌شان در این موسم عظیم به تصویر کشید.

به راستی که حج فرصتی کم یافتی است که باید بنده مؤمن در آن برای آخرتش توشه برگیرد، از توبه آغاز کند، و از گناهان و سرپیچی‌ها و کوتاهی‌های که مرتکب آن شده، مخلصانه ببارگاه پروردگار اعلان پشیمانی نموده و با جدیت کامل به طاعت و عبادت روی آورد، وبرای حصول رضا و خوشنودی پروردگارش بشدت تلاش ورزد. و می‌دانیم که هیچ انسانی از گناه و خطا خالی نیست، طوری که حضرت مصطفیصفرموده‌اند: «همه بنی آدم خطا می‌کنند لیکن بهترین خطا کنندگان کسانی‌اند که توبه می‌نمایند» [۱۳۳]. پس آیا به راه و روش و فرامین و دساتیر پیامبر خداصدر حج اقتدا نموده‌ای؟! و در جمله بندگان نیک و توبه کار خویش را شامل گردانیده‌ای؟ آیا تلاش بخرچ داده‌ای تا در نزد خداوند از پرهیزگاران و فرمانبرداران محسوب شده و در راه رضا و خوشنودی وی با ترک گناه و معاصی، و انجام طاعات و حسنات گام‌های جدی برداشته‌ای؟ تا به او تعالی نزدیک شده و از توفیق و نصرت وی در دنیا و آخرت برخوردار گردی! طوری که او تعالی در حدیث قدسی فرموده است: «و بنده‌ام به هیچ عملی بهتر از انجام دادن فرایض، به من تقرب نجسته است، بنده‌ام در انجام نوافل تا جایی به من تقرب می‌جوید که او را مورد محبت خود قرار می‌دهم، و چون او را مورد محبت خود قرار دادم، برایش گوشی می‌شوم که با آن می‌شنود، و چشمی می‌شوم که با آن می‌بیند، و دستی می‌شوم که با آن کاری انجام می‌دهد، و پایی که با آن راه می‌رود، اگر از من چیزی بخواهد برایش می‌دهم، اگر به من پناه بجوید، او را در پناه خود قرار می‌دهم» [۱۳۴]. و از خداوند سبحان تمنا داریم که به ما توفیق عمل صالح عنایت فرماید تا از بندگان مقرب و مطیع وی باشیم.

[۱۱۱] مسند احمد: ۱٧٧٧۳، حدیث صحیح است. [۱۱۲] صحیح بخاری: ۶۴۶۰. [۱۱۳] صحیح مسلم: ۱۰۵۵. [۱۱۴] صحیح مسلم: ۲٩٧۸. [۱۱۵] صحیح مسلم:۲٩٧۰. [۱۱۶] صحیح بخاری: ۵۴۳۸. [۱۱٧] صحیح ابن خزیمه با تصحیح البانی: ۵۰۵۸. [۱۱۸] مصنف ابن ابی شیبه: ۳/۴۴۲ موصولا، و سنن بیهقی: ۵ /۴۵ مرسلاً. [۱۱٩] سنن ابن ماجه: ۲۸۳۱، با تصحیح البانی: ۲۳۳٧. [۱۲۰] زاد الـمعاد: ۲/ ۱۶۰. [۱۲۱] سنن ابو داود: ۴۱۴۴، با تصحیح البانی: ۳۴٩۱، مسند احمد: ۶۰۱۶، با اسناد صحیح. [۱۲۲] صحیح بخاری: ۱۵۱٧، و سنن ابو داود با تحسین البانی: ۱۶۰۲ و در آن از اسماءبروایت است که فرمود: «زاد و متاع ابوبکرس و پیامبرصبا هم یکجا بود». [۱۲۳] صحیح بخاری: ۱۵۴۴. [۱۲۴] صحیح بخاری: ۱۶۳۶. [۱۲۵] مسند احمد: ۱۸۱۴ حد یث صحیح است. [۱۲۶] صحیح مسلم: ۳۱۸۰، حجة الوداع از ابن حزم: ۱۲۳، ۳۰۱. [۱۲٧] صحیح بخاری: ۱۵۵۱، و سنن ابو داود: ۱٧٩۶. [۱۲۸] متفق علیه. [۱۲٩] صحیح بخاری: ۳۱۸۰، پیامبرصپنجم حصه مال غنیمت و فئ را به امر خداوندأبرمی‌داشتند، بنابرین در حج شتران و گوسفندان بسیار را قرنانی و یا صدقه نمودند، ایشانصمال را پس انداز نمی‌کردند، و همچو کسی که از فقر نمی‌هراسد، بخشش می‌کردند، لذا به ماه‌ها در خانه آنحضرتصغذا پزیده نمی‌شد و با آب و خرما شب و روز را سپری می‌کردند (مترجم). [۱۳۰] سنن ابو داود: ۱۶۳۳، با تصحیح البانی: ۱۴۳۸. [۱۳۱] صحیح مسلم: ۱٩٧۵. [۱۳۲] مسند احمد: ۲۴۴۶۴، به روایت عایشه صدیقهل، هیثمی فرمود: رجال آن همه رجال صحیح‌اند، غیر ذوید که آن هم ثقه است، مجمع الزوائد: ۱۰ /۲۸۸. [۱۳۳] سنن ابن ماجه: ۴۲۵۱، با تصحیح البانی: ۳۴۲۸. [۱۳۴] صحیح بخاری: ۶۵۰۲.