كنجكاوي
خلاصه اینکه درسم را به پایان رساندم و مدرک علمی خودم را در نیل به درجه اجتهاد و از فرید عصرش سید محمد حسین آل کاشف الغطاء رئیس حوزه نجف اشرف حاصل نمودم، اینک به طور جدی در این موضوع شروع به اندیشیدن کردم که چگونه ما امور شریعت را میخوانیم تا اینکه توسط آن خدا را بپرستیم اما در همین کتابها نصوص صریح و آشکاری وجود دارد که کفر به خدا را ثابت میکند؟!.
آری! بخدا سوگند گیجم نمیدانم ما چه میخوانیم؟ آیا واقعا ممکن است مذهب اهل بیت علیهم السلام همین باشد؟! این قضیه انسان را دچار تناقض و سردرگمی میکند، چگونه ممکن است که از یکسو خدا پرستیده شود و در عین حال تکذیب گردد؟! چگونه ممکن است که هم از پیامبر صپیروی شود و هم به ایشان طعن وارد گردد؟! چگونه ممکن است که شخصی از اهل بیت پیروی کند، با آنها محبت داشته باشد و مذهبشان را تدریس کند در حالیکه او آنان را دشنام میدهد و به آنها توهین میکند؟!!.
خدایا! رحمت و لطف ترا میخواهم، اگر با رحمت خودت مرا در نیابی حتما از گمراهان و بلکه از زیانکاران خواهم بود، مجدداً برمیگردم و از خودم میپرسم، که موضع این همه علمای بزرگ و رهبران گذشته ما در این باره چه بوده است؟ آیا چیزی که من الآن دارم میبینم آنها نمیدیدند؟ آنچه من اکنون خواندهام آنها نمیخواندهاند؟! آری نه تنها خواندهاند بلکه آنچه که بسیار دردناک و تأسف آور است این که بسیاری از این کتابها نوشته خود آنهاست، این چیزی بود که خیلی مرا رنج میداد، من به شخصی احتیاج داشتم که با او درد دل کنم و غم و پریشانی خودم را به او باز گویم.