بعضي مفاسد صيغه
مخالف با نصوص شرعی است، زیرا که این به مثابه حلال کردن چیزی است که خداوند آنرا حرام کرده است.
این دیدگاه باعث شده که روایات دروغینی ساخته شود وبه ائمه أطهار علیهم السلام منسوب گردد درحالی که در این روایات آنقدر توهین نبست به آنان روا داشته شده که اگر کسی ذرهای ایمان در دل داشته باشد جرأت چنین اهانتهایی را به آنان ندارد.
در این روایات حتی صیغه با زن شوهردار که شوهرش زنده و موجود است جایز دانسته شده، که این خود برای ریشه کن کردن بنیاد خانواده کافی است، در این صورت هیچ مردی نمیتواند به همسرش اعتماد کند، چون هر زمانی ممکن است او با مرد دیگری صیغه کند، این جنایت آنقدر بزرگ است که ابعاد آن را نمیتوان تصور کرد، اگر مردی بداند که همسرش با مرد دیگری صیغه کرده واکنشش چه خواهد بود؟!.
پدران و دیگر اولیای خانواده نیز نمیتوانند بر دختران باکرهشان مطمئن باشند، چون ممکن آنان بدون اطلاع و رضایت خانواده با کسی صیغه شوند، و چه بسا ناگهان پدر متوجه میشود که دخترش قبل از ازدواج حامله است چرا و چگونه؟ نمیداند، آنچه مشخص است این است که از یک مرد حامله شده، اما او گذاشته و رفته! چون با چنین وضعی احساس مسئولیت ندارد.
اکثر آقایانی که صیغه میکنند برای خودشان اجازه میدهند با آبروی مردم بازی کنند اما اگر کسی برای صیغه با دختر یا یکی از نزدیکانشان با آنان صحبت کند، هرگز موافقت نخواهند کرد و راضی نخواهند شد، چونکه این ازدواج! را مثل زنا میدانند و آن را برای خودشان باعث ننگ و عار میپندارند، اگر واقعا صیغه حلال و تا این حد باعث اجر و ثواب و بلکه شرط ایمان است پس چرا حاضر نمیشوند بقیه مردم با دختران آنان صیغه کنند؟!.
صیغه نه گواه دارد و نه اعلان، و نه رضایت سرپرست زن شرط است، و نه هم زن از مردی که او را صیغه کرده میراث میبرد، بلکه صرفا او یک متاع کرایهای است چنانکه این دیدگاه را به امام صادق ÷منسوب کردهاند.
صیغه راه را برای زنان و مردان اوباش باز کرده تا اینکه هر فسق و گناهی را به دین بچسبانند، که در نتیجه آبروی دین و دینداران به تاراج رفته است.
از خلال آنچه ذکر کردیم به مضرات و مفاسد دینی و اجتماعی و اخلاقی صیغه میتوان پی برد، به همین دلیل صیغه حرام گردیده است، اگر در آن خیر و مصلحتی میبود حرام نمیشد، علت اینکه رسول اکرم صو امیر المؤمنین ÷آنرا حرام کردهاند همین مفاسد و مضراتی است که آشکارا در آن بچشم میخورد.