دعاي خماس
أمیرالمؤمنین ÷میفرمایند:
«طوبى للزاهدين في الدنيا الراغبين في الآخرة أولئك اتخذوا الأرض بساطا وترابها فراشا وماء ها طيبا، والقرآن شعارا والدعاء دثارا ثم قرضوا الدنيا قرضا على منهاج الـمسيح... إن داؤد ÷قام في مثل هذه الساعة من الليل فقال إنها ساعة لايدعو فيها عبدٌ الا استجيب له إلا أن يكون عشارا أو عريفا أو شرطيا».«خوشا آنان که دل از این جهان گسستند و بدان جهان بستند، آنان مردمیاند که زمین را گستردنی خود گرفتهاند وخاک آن را بستر. و آب آنرا گوارا. قرآن را به جانشان بسته دارند و دعاء را ورد زبان. چون مسیح دنیا را از خود دور ساختهاند –و نگاهی بدان نینداخته- داود در چنین ساعت از شب برون شد و گفت: این ساعتی است که بندهای در آن دعا نکند جز که از او پذیرفته شود مگر آنکه باج ستاند، یا گذارش کار مردمان را به حاکم رساند، یا خدمتگزار داروغه باشد»[۹۱] .
حالا شما مقایسه کنید بین این ارشاد أمیرالمؤمنین ÷و بین حالت امروز ما آنگاه خود قضاوت کنید! باکمال تأسف این نص و هزاران نصوص ارزشمند و طلایی دیگر هیچ تأثیری به حال کسانی که خود را پیروان و عاشقان آل بیت علیهم السلام میخوانند ندارد، زندگی پرناز و نعمتی که دارند زهد أمیرالمؤمنین ÷را از یاد آنان برده است، وبا عرض معذرت چشمانشان را کورکرده است که سخنان پرنور حضرت امیر را ببینند و تدبرکنند وبکار بندند.
«عشّار» کسی است که عشر جمع میکند چنانکه امیرالمؤمنین ÷فرمودند دعای او قبول نمیشود، پس «خماس» چگونه دعایش قبول شود، عشر یک وجه شرعی است و عشار آنرا برای بیت المال جمع میکند درحالیکه جمع کردن خمس غالبا چنین نیست پس چگونه میخواهد دعایش قبول شود؟!.
[۹۱] نهج البلاغة ترجمه شهیدی: ص/۳۷۸-۳۷۹.