پسر عموی ناز!:
«از امیرالمؤمنین ÷روایت است که خدمت رسول خدا صآمدم دیدم ابوبکر و عمر خدمت ایشان نشستهاند «فجلست بينه وبين عائشة فقالت عائشة: ما وجدت إلا فخذي وفخذ رسول الله؟ فقال: مه يا عائشة» «بین او و عائشه نشستم، عائشه گفت: جز ران من و ران رسول خدا جای دیگری نیافتی؟ پیامبر فرمودند: عائشه ساکت باش!»[۲۳] .
[۲۳] البرهان فی تفسیر القرآن: ۴/۲۲۵.