ابن سبأ درعُمق روايات
۱- کسی از امام باقر ÷روایت میکند که فرمودند:
«عبدالله بن سبأ مدعی نبوت بود، و عقیده داشت که نعوذ بالله امیرالمؤمنین خودش خداست، وقتی به امیر المؤمنین خبر رسید او را فراخواندند، و در مورد از وی پرسیدند، اعتراف کرد و گفت: آری، تو خدایی، در دلم آمده است که تو خدایی ومن پیامبرم، امیر المؤمنین÷ فرمودند: هلاکت برتو باد، شیطان ترا مسخره کرده است، مادر مرده! فورا برگرد و توبه کن، وی انکار کرد، او را زندان کردند و سه روز به او مهلت دادند که توبه کند ولی توبه نکرد بنابراین امیرالمؤمنین او را به آتش انداختند و فرمودند: شیطان او را فریب داده بود، و چنین کفریاتی را در دلش وسوسه میکرد»[۱] .
۲- و از امام صادق ÷ روایت است که فرمودند:
«خداوند لعنت کند عبد الله بن سبأ را که درباره امیر المؤمنین ÷ادعای ربوبیت میکرد، و به خدا سوگند که امیرالمؤمنین ÷جز بنده فرمانبرداری برای خدا نبود، هلاکت باد برکسی که برما دروغ میبندد، عده درباره ما چیزهایی را ادعا میکنند که خودمان درباره خود ادعا نکردهایم، از آنان بیزاریم و به خدا پناه میجوییم»[۲] .
۳- مامقانی میفرماید:
«عبد الله بن سبأ کسی است که به کفر بازگشت و اظهار غلو نمود و میفرماید: غالی مطعونی است که امیرالمؤمنین او را با آتش سوزاند، وی معتقد بود که علی÷ خدا و خودش پیامبرست»[۳] .
۴- نوبختی میفرماید:
«سبائیها به امامت علی قائل بودند، و اعتقاد داشتند که امامت فرض است و از سوی خدا تعیین میگردد، آنها پیروان عبد الله بن سبأ هستند، ابن سبأ از کسانی بود که بر ابوبکر و عمر و عثمان و دیگر صحابه آشکارا طعن وارد میکرد و از آنان بیزاری میجست و مدّعی بود که علی ÷او را به این کار مکلف کرده است، امیرالمؤمنین از وی در این باره توضیح خواستند، او اعتراف نمود، بنابرین دستور به قتلش دادند، مردم سراسیمه پیش امیر المؤمنین رفتند و گفتند: آیا کسی را میکشی که به محبت شما اهل بیت دعوت میکند و بسوی ولایت شما و بیزاری از دشمنان شما میخواند، بنابراین او را به مدائن تبعید کردند».
۵- نیز میفرماید:
«عدهای از اهل علم حکایت کردهاند که عبد الله بن سبأ مردی یهودی بود که مسلمان شد، و با علی ÷دوستی کرد، او قبلاً، که هنوز یهودی بود درباره یوشع بن نون که پس از موسی ÷آمد همین مقوله را میگفت وقتی که مسلمان شد درباره علی بن ابیطالب ÷نیز چنین ادعائی کرد. او اولین کسی بود که از فرض بودن امامت علی ÷و اظهار بیزاری از دشمنانش سخن گفت از اینجاست که کسانی که با شیعه مخالفند میگویند: اصل رفض از یهودیت است»[۴] .
۶- سعد بن عبدالله اشعری قمی در آغاز سخنش از سبائیت میفرماید:
«سبائیها پیروان عبدالله بن سبأ هستند، او عبد الله بن وهب راسبی همدانی است، عبد الله بن خرسی وابن أسودکه از معتمدترین یارانش بودند او را در این کار یاری کردند، وی اولین کسی بود که بر ابوبکر و عمر و عثمان آشکارا طعن وارد کرد و از آنان اعلان بیزاری نمود»[۵] .
۷- ابن ابی الحدید تصریح کرده که درحالی که علی ÷خطبه میخواند عبد الله بن سبأ بلند شد و گفت: (أنت أنت) تویی تویی، چندین بار این جمله را تکرار کرد، حضرت علی فرمودند:
«نفرین بر تو باد من کیستم؟ گفت: (أنت الله) تو خدایی، دستور دادند که او را با پیروانش دستگیر کنند»[۶] .
۸- آقای نعمة الله جزائری میفرماید:
«عبد الله بن سبأ به امیرالمؤمنین گفت: تو الهِ بر حقی، أمیر المؤمنین او را به مدائن تبعید کردند، او از یهودیت مسلمان شده بود، و مانند آنچه که به حضرت علی ÷گفت در یهودیت به یوشع بن نون و موسی ÷میگفت»[۷] .
[۱] رجال کشی: ۱/۷۰. [۲] رجال کشی: ۱/۷۱. [۳] تنقيح الـمقال: ج۲ / ۱۸۳-۱۸۲. [۴] فرق الشيعة: ص ۳۲-۴۴. [۵] الـمقالات والفرق: ص ۲۰. [۶] شرح نهج البلاغه: ج ۵/۵. [۷] الانوار النعمانية: ج ۲ /۲۳۴.