شاهراه اتحاد یا بررسی نصوص امامت

فهرست کتاب

۷-۱) بررسی سند حدیث

۷-۱) بررسی سند حدیث

«محمد بن الفضل النحوی» و «محمد بن علی بن عبدالصمد الکوفی» از هیچ کدام نامی در کتب رجال شیعه نیست و ما نمی‌دانیم چه کسانی بوده‌اند. اما «علی بن عاصم» در کتب رجال شیعه و هم در کتب رجال عامه نامی دارد و هر دو طائفه او را به شیعه بودن نسبت می‌دهند. ممقانی در جلد دوم «تنقیح المقال» (ص ۲۹۴)، شرح حال او را آورده که وی از شیوخ متقدم شیعه بوده و در زمان «المعتضد بالله» عباسی او را با جماعتی از اصحابش به جرم تشیع، در غل و زنجیر به بغداد آورده و زندانی کردند و او در زندان جان سپرد در کتب رجال عامّه چون «میزان الاعتدال» ذهبی و غیر او از قبیل ابن حجر عسقلانی در «التقریب» نیز گفته‌اند که به تشیع متهم بوده و در سال دویست و یک هجری فوت نموده است، اما هیچ یک از این سخنان با «علی بن عاصم» راوی این حدیث موافق نیست زیرا چنانچه وی مورد غصب و تعقیب «معتضد» عباسی بوده باشد، چون معتضد هفتاد و هشت سال پس از مرگ «علی بن عاصم»، یعنی در سال ۲۷۹ هجری به خلافت رسیده! پس چگونه علی بن عاصم را گرفته و حبس کرده است؟! و چون مدت خلافت او تا سال ۲۸۹ می‌‌باشد و از زمان وفات حضرت امام محمد تقی در سال ۲۲۰ هجری، که «علی بن عاصم» ظاهراً این حدیث را بلا واسطه از او گرفته، در حدود هفتاد سال فاصل است، و لا اقل در زمانی که عاصم این حدیث را از آن حضرت شنیده، باید بلوغ را پشت سر گذاشته باشد؛ بنابر این، سنّ علی بن عاصم باید نزدیک به هشتاد و پنج سال باشد و هیچ کس چنین سنی دربارة او گزارش ننموده است. و چون معتضد عباسی نسبت به شیعیان رفتاری نسبتا ملایم داشته هر گز باور نمی‌‌شود که یک مرد هشتاد و پنج ساله را گرفته و در زندان کرده باشد. بنابر این وجود چنین شخصی در زمان معتضد بسیار بعید است. در قاموس الرجال (ج۷/ص۱۰) و در مجمع الرجال (ص ۲۰۲) نامی از وی آمده که معاصر معتضد عباسی بوده است و در زندان او جان سپرده است. این شخص غیر از علی بن عاصم است که در تاریخ بغداد (ج۱۱ ص۴۴۶-۴۴۸) شرح حال او آمده است که فضل بن شاذان نیز در الایضاح (ص ۴۵) او را از مُرجئه (که یکی از فرق ضالّه است) شمرده. آری، این علی بن عاصم که در سال ۲۰۱ فوت نموده، بیش از نود سال داشته و آن که در زندان «المعتضد» بوده، هر چند شیعه بوده، اما چنین کسی نمی‌‌تواند از حضرت امام محمد تقی ÷مستقیما حدیثی روایت کرده باشد. و اما آنکه علمای رجال عامه از او نامی برده و او را متهم به تشیع کرده‌اند، متفق القول‌اند که او در سال ۲۰۱ فوت کرده است، و چون در این سال حضرت رضا حیات داشته و در خراسان بوده و علی بن عاصم، که ظاهراً در کوفه بوده، هر گز برای حدیث به حضرت جواد ÷، که در سال فوت علی بن عاصم شش ساله بوده، رجوع نمی‌کند، چون مرجع شیعه در آن زمان حضرت رضا ÷بوده است. پس انتساب این حدیث به علی بن عاصم، هر که باشد نسبتی دروغ است. دیگر آنکه صدور این حدیث- که راوی آن حضرت حسین بن علی ÷است که در حیات رسول الله صآن را از جدّ بزرگوارش شنیده در حالی که در نزد او فقط «اُبَیّ بن کعب» بوده- از چند جهت مورد اشکال است:

الف) چرا حسین بن علی علیهما السلام این حدیث را برای فرزندش حضرت علی بن الحسین علیهما السلام نقل نکرده و دیگری از آن جناب نشنیده است و همچنین ائمة دیگر چرا به یکدیگر نگفته‌اند؟ و چنان می‌‌نماید که جزء اسرار بوده تا هنگامی که حضرت امام محمد تقی به علی بن عاصم نامعلوم، بلکه ناموجود، گفته است، و قبلاً اثری از آن نبوده است.

ب) «اُبَیّ بن کعب» تنها کسی بوده که این حدیث را شنیده زیرا از هیچ یک از اصحاب رسول خدا چنین اظهاری نشده! چرا «اُبَیّ» آن را پنهان کرده و به کسی نگفته در حالی که او مانند جابر ممنوع نبوده که حدیث اولو الأمر را به کسی نگوید، «اُبَیّ» چنین منعی نداشته، پس این کتمان حق و بلکه کتمان ما انزل الله، موجب لعن است، در حالی که «اُبَیّ بن کعب» از معاریف دوستداران اهل بیت بوده، چنین کتمانی نمی‌کند.

ج) در این حدیث دعاهایی از ائمه روایت شده که رسول خدا لابد به وحی الهی می‌‌دانسته که این ادعیه مخصوص آن بزرگواران است، و در متن حدیث ثوابهای زیادی برای این دعاها آمده. فرضاً که نام بردن ائمه ممنوع بوده اما این دعاها که دارای این همه ثواب‌هاست. جا داشت رسول خدا و یا ائمه آنها را به مردم تعلیم می‌‌کردند تا با خواندنشان به آن ثواب‌‌ها نائل شوند؛ و چنین بخلی از هادیان راه خدا شایسته نیست، در حالی که حدیث این معنی را می‌‌رساند.

د) دعاهائی در این حدیث است معروف و مشخص، امامی که این دعا ویژة اوست و چون مُعَرِّف باید اقوای از مُعَرَّف باشد، بنابر این شناختن این دعاها بسی لازم بوده و متأسفانه چنین اقدامی عملی نشده است!