امام مالک [۲۸]
امام مالک/میفرماید:
ایمان عبارت است از گفتار و رفتار که کم و زیاد میشود، و بعضی از ایمان بهتر از دیگرى است.
از امام مالک سوال شد که ایمان چیست؟
پاسخ داد: ایمان، قول و عمل است، گفته شد آیا ایمان کم و زیاد میشود؟
فرمود: خداوند در آیات متعددی به افزون شدن ایمان اشاره کرده است.
گفتند: آیا ایمان کم هم میشود؟ فرمود: در مورد نقصان و کم شدن آن صحبت نکن. گفتند آیا بعضی ایمانها افضلتر از بعضیها هستند؟ فرمود: بله [۲۹].
امام مالک میفرمود: قرآن کلام خداست و کلام خدا از خدا است و هر آنچه از خدا باشد مخلوق نیست؛ و هر کس بگوید قرآن مخلوق است کافر است، و کسی که در این باره توقف کند از آن بدتر است و از وی خواسته میشود که توبه کند، اگر نپذیرفت، گردنش زده میشود [۳۰].
ابوالسّمح از امام پرسید: آیا در روز قیامت خدا دیده میشود؟
فرمود: بله، خداوند میفرماید:
﴿ وُجُوهٞ يَوۡمَئِذٖ نَّاضِرَةٌ٢٢ إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٞ٢٣﴾[القیامة: ۲۲-۲۳].
«در آن روز صورتهای(اهل سعادت) شاداب و مسرور است. و (و با شادابی) به پروردگارش مینگرد».
و برای قومی دیگر میفرماید:
﴿ كَلَّآ إِنَّهُمۡ عَن رَّبِّهِمۡ يَوۡمَئِذٖ لَّمَحۡجُوبُونَ١٥﴾[المطففین: ۱۵] [۳۱].
«چنین نیست که میپندارند، بلکه آنها در آن روز از پروردگارشان محجوبند».
ولید بن مسلم دربارۀ احادیثی که دربارۀ رؤیت خداوند هستند پرسید: امام جواب داد: آنها را همانگونه که روایت شدهاند ذکر کنید بدون اینکه بگوئید کیفیت رؤیت چگونه است [۳۲].
و مردی پرسید و گفت: یا ابا عبدالله خداوند میفرماید:
﴿ ٱلرَّحۡمَٰنُ عَلَى ٱلۡعَرۡشِ ٱسۡتَوَىٰ٥﴾[طه: ۵].
استواء چگونه است؟
فرمود: استواء از جانب خدا معلوم است، و کیفیت از جانب او غیر معقول است، و سوال در این زمینه بدعت است، و ایمان به آن واجب است. و من فکر میکنم که تو گمراه شدهای، و دستور داد که او را از مجلس بیرون کنند [۳۳].
و میفرمود: خدا در آسمان است و علمش در همه جا و هیچ چیز از علم خدا خالی نیست [۳۴].
از امام مالک پرسیده شد چه کسی بعد از رسول الله صفضیلتش بیشتر است؟
فرمود: ابوبکر، باز پرسید سپس چه کسی؟ فرمود: عمر، دوباره پرسید سپس چه کسی؟ فرمود: عثمان، باز پرسید سپس چه کسی؟ فرمود: مردم در اینجا توقف نمودند.
پیامبرصبه ابوبکر دستور داد که برای مردم نماز بخواند. و ابوبکر نیز عمر را انتخاب کرد و عمر هم امر خلافت را به شش نفر واگذار کرد و آن را انتخاب کردند، و بعدش مردم توقف نمودند [۳۵].
و میفرمود: اهل سنت کسانی هستند که نام و القابی ندارند که به آن معروف باشند، نه جهمی هستند نه قدری و نه رافضی.
و کسانی که اصحاب رسول الله را سب و دشنام میدهند در «فیء»، حقى ندارند.
خداوند «فیء» را بر سه دسته تقسیم نموده است:
﴿ لِلۡفُقَرَآءِ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ ٱلَّذِينَ أُخۡرِجُواْ مِن دِيَٰرِهِمۡ وَأَمۡوَٰلِهِمۡ٨ ﴾[الحشر: ۸].
«این اموال برای فقیران مهاجرانی است که از خانه و کاشانه و اموال خود بیرون رانده شدند».
و نیز میگوید:
﴿ وَٱلَّذِينَ تَبَوَّءُو ٱلدَّارَ وَٱلۡإِيمَٰنَ مِن قَبۡلِهِمۡ٩﴾[الحشر: ۹].
«و برای کسانی است که در این سرا (سرزمین مدینه) و در سرای ایمان پیش از مهاجران مسکن گزیدند».
و بعد میفرماید:
﴿ وَٱلَّذِينَ جَآءُو مِنۢ بَعۡدِهِمۡ يَقُولُونَ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِينَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِيمَٰنِ١٠ ﴾[الحشر: ۱۰].
«(همچنین) کسانی که بعد از آنها (مهاجران و انصار) آمدند و میگویند: پروردگارا! ما و برادرانمان را که در ایمان بر ما پیشی گرفتند بیامرز».
و پس برای این سه دسته میباشد [۳۶].
و امام فرمود: بدترین قوم، کسانی هستند که اهل هوا و هوس هستند، بر آنان سلام نمیشود و کنار گذاشتن آنها برایم بهتر است [۳۷].
امام مالک بیشتر اوقات این شعر را زمزمه میکرد:
وخیر أمور الدین ما كان سنةً
وشرُّ الأمور المحدثاتُ البدائعُ
[۳۸]