۱- قرآن منبع ادلة نقلی و عقلی است.
قرآن کریم در بر گیرندۀ دعوت بسوی توحید خداوند است، و در آفاق و انفس، دلایل توحید را پخش و منتشر کرده است، و دیدگاه و نظر انسان را به آن متوجه ساخته است و او را واداشته است که به آن توجه نموده و فکر نماید. و با دلایل عقلی صفات خداوند را اثبات نموده است و پیامبرانش را تصدیق نموده و مسأله معاد را مهر تایید گذاشته، و دیگر موارد اصول دین را نیز تصدیق کرده است، و مخالفتهای مشرکین را جواب داده و شبهات آنان را بخوبی کشف و بر طرف نموده است و اقوال و گفتههایشان را نقض نموده و گمآنهایشان را از میان برداشته است.
و این دلایل، دلایل شرعی هستند زیرا شرع بر آن دلالت نموده و بر آن رهنمایی میکند. و این دلایل عقلی نیز هستند، زیرا صحت و درستی آن بوسیله عقل فهمیده میشود. پس هر گاه خداوند به چیزی خبر داد و با دلایل عقلی بر آن دلالت نمود، بوسیله خبر، مدلول علیه میشود و با دلیل عقلی هم ثابت است زیرا که بوسیله دلیل عقل معلوم میشود، بنابراین آن مسأله هم با دلیل سمعی و هم با دلیل عقلی ثابت میگردد، و هر دوی آنها در دلالت قرآن که دلالت شرعی نامیده میشود وجود دارد.
سلف آنجا که علم کلام را نقد کردهاند، براساس منهج و روش عقلی، آن را نقد نکردهاند بلکه با مقیاسهای شرعی آن را رد کردهاند، زیرا دلایل شرعی، دلایل عقلی هم بحساب میآیند و این بلیغتر و کاملتر از ادله متکلمین است، علاوه بر اینکه دلایل شرعی آن مغالطه کاریهای متکلمین را هم ندارد.
و این دلایل با اسلوبی روشن و پیشرفته که دارای سرزندگی و قدرت است ظاهر میشود و با آوردن دلایل و مثالهایی از واقعیت زندگانی انسان، و آنچه که زندگی انسان را در بر گرفته تقدیم شده هر چند نوع زندگی، جنس، محیط و دوره و زمانه آن هم متفاوت باشد. و این اسلوب از هر روش دیگری بلیغتر و تاثیراتش در نفس انسان از هر اسلوب دیگری بیشتر است، و در آن مجال بیشتری برای عقل وجود دارد که اندیشهها و کارکردهای خویش را در آن بکار گیرد، البته به علاوه اینکه در این راهکار یک نوع ضمانت وجود دارد که رفتن در این مسیر را بدون لغزش و انحراف تضمین میکند.
خداوند عقلها را با یک صفت عام برای فهمیدن آنچه که شرعاً مطلوب است آماده کرده است؛ و به آن چیزهایی بخشیده است که باعث میشود از فطرتهای ناپاک و تابع اهواء دور شده و با فطرتهای بیآلایش مرتبط گشته و با آیات آفاق و انفس در آمیزد، سپس خداوند آن را با کتاب و سنت تکمیل گردانید.
در این زمینه، سلف صالح با قرآن کریم و سنت پیامبرصاکتفا کردهاند و آن دو را بعنوان تنها منبع هدایتگر و راهنما برگرفتهاند، و از آیات قرآن قواعد نظری و عقلی استنباط کردهاند، و از همه مردم بهتر و تواناتر مسائل اعتقادی را توضیح میدادند و آن را با دلایل و برهان قاطع محکم مینمودند و هر سوال و مسایل شک برانگیز را جواب میدادند.