کوششهای ملک عبدالعزیز بن عبدالرحمن آل سعود در زمینه دعوت
امامان آل سعود مدام دعوت توحیدی را در دوران حکمرانی خویش نصرت و یاری دادهاند که این کمکها از یکی به دیگری متفاوت بوده، یعنی به طور متناوب از لحاظ قوّت و ضعف کمکها از امیری به دیگری متفاوت بوده است، و همه آنها بر آن بودند که دولت و حاکمیت دَور بزرگی در پایهریزی دعوت اسلامی و جایگزین آن دارد.
و این به معنی آن نیست که اگر حاکمیت نباشد دعوت اسلامی خاموش میشود، منتهی وقتی که دولت با اخلاص و علم و آگاهی کامل، امر دعوت را بر دوش بکشد، دولت توحید، وسیعتر گشته و هیبتی بزرگ و سلطنتی معنیدار پیدا میکند.
و این واقعیت به خوبی در دورۀ حاکمیت ملک عبدالعزیز بن عبدالرحمن آل سعود/نمایان میشود که دعوت توحیدی را یاری نمود و پرچم آن را به اهتزاز در آورد.
شیخ محمد بن عبداللطیف، سعد بن حمد بن عتیق و عبدالله بن عبدالعزیز عنقری، عمر بن محمد بن سلیم، و محمد بن ابراهیم بن عبداللطیف رحمهم الله میگویند:
«هنگامی که ناشکری و کفران نعمت میان مردم شایع گشت، دچار تفرقه و اختلاف گشتند، و باعث شد دشمنان بر آنان تسلط یابند و به عرفهای جاهلی گذشتگان مبتلا شدند تا اینکه خداوند در این اواخر امام عبدالعزیز بن عبدالرحمن آل فیصل را برایشان فرستاد که باعث زنده شدن دعوت اسلامی گشت و دشمنان را قلع و قمع نمود و بسیاری از مردم شهرها و بیاباننشینها به دعوت او پیوستند و رفتارهای گذشته خویش را ترک نمودند، و نیز باعث برگشت و توبه گناهکاران شد، و دین خدا دوباره در حرمین شریفین بر پا گشت [۱۰۹].
مسأله عقیده نزد امام عبدالعزیز به خوبی نمایان بود، زیرا که میفرماید:
«ما را وهابی مینامند و مذهب ما را وهابی قلمداد میکنند به این اعتبار که گویا این یک مذهب خاص است، ولی این خطای فاحشی است که افراد کینهتوز آن را تبلیغ میکنند زیرا ما مذهب جدیدی نداریم و عقیده ما همانا عقیده سلف صالح است و أئمه اربعه را احترام میگذاریم و هیچ تفاوتی میان شافعی، مالکی، حنبلی و حنفی نزد ما نیست و همه آنها در نظر ما محترم هستند.
و این عقیدهای است که شیخ الاسلام محمد بن عبدالوهاب به آن دعوت مینمود و عقیده ما نیز هست. و عقیدهای است که براساس توحید خداوند پایهریزی شده و به دور از هر گونه شائبه و از هر گونه بدعتی است [۱۱۰].
ملک عبدالعزیز همگام با این که دعوت و عقیده توحیدی را در مملکت خویش گسترش میداد و تبلیغ میکرد، در خارج مملکت خویش نیز آن را به دو شیوه تبلیغ میکرد:
۱- فرستادن دعوتگران به بلاد دیگر.
۲- انتشار کتابهای توحیدی و عقیده اهل سنت و جماعت در آنها.
و از جمله کتابهایی که به دستور ایشان انتشار یافتند. کتابهای عقیدتی زیر بودند:
العقیده الواسطیه، التوسل والوسیله، منهاج السنه، والعبودیه، و این از تألیفات شیخ الاسلام ابن تیمیه میباشند.
و کتاب: «مجموعه التوحید» این مجموعهای است که شیخ الاسلام ابن تیمیه، شیخ محمد بن عبدالوهاب، شیخ عبدالرحمن بن حسن، شیخ سلیمان، آل الشیخ نوه، محمد بن عبدالوهاب، شیخ عبدالله عنقری، شیخ عبداللطیف بن عبدالرحمن و شیخ سلیمان بن سحمان آن را جمعآوری نمودهاند.
و کتاب «لمعه الاعتقاد» ابن قدامه و کتابهای دیگری در زمینه عقیده اهل سنت و جماعت.
به همین خاطر، یعنی به خاطر اینکه سلطه و حاکمیت در اختیار دعوت اسلامی بود، یعنی دعوت شیخ محمد بن عبدالوهاب، که باعث زنده شدن عقیده اهل سنت و جماعت گشت موقعیتی برای انتشار و شکوفایی آن وجود داشت که دعوتگران دیگر نداشتند، و از وقتی که امام محمد بن عبدالوهاب پرچم این دعوت را بر افراشت و با آگاهی و بصیرت کامل بسوی آن دعوت نمود، این دعوت بدون وقفه در شبه جزیره عربستان گسترش مییابد و در تمام ممالک اسلامی پیشرفت میکند، و به حمد خداوند در مدارس فکری و دعوی همچنان با نشاط و طراوت کامل دارد پیش میرود.
انتشار دعوت اسلامی در عصر و قرن جدید اسباب و علتهای مختلفی داشته است و در پیشاپیش این علل میتوان دعوت احیاگرانهی امام محمد بن عبدالوهاب را نام برد که ایشان اقدام به احیا نمودن عقیده اهل سنت و جماعت کردند و آل سعود مدام و پشت سر هم در تمام دوران حاکمیت خویش آن را یاری و نصرت دادهاند از محمد بن سعود گرفته تا به امروز.
و مدام دعوت اسلامی، عربستان سعودی را در تمام جوانب از اعتقاد و اجتهاد گرفته تا جهاد و سلوک و.... را حکومت میکند.
[۱۰۹] «الدرر السنیه فی الاجوبه النجدیه» شیخ عبدالرحمن بن قاسم آن را جمعآوری کرده است: (۷/۲۸۴-۲۸۵). [۱۱۰] «الملک الراشد» نویسنده: عبدالمنعم الغلامی: ص (۳۶۹).