امام بخاری [۶۰]
امام بخاری/میفرماید [۶۱]:
با بیش از هزار نفر از اهل علم ملاقات داشتهام در ممالک مختلف از جمله: علمای اهل حجاز، مکه، مدینه، کوفه، بصره، واسط، بغداد، شام و مصر، بارها با این علما دیدار داشتهام در طول قرون متوالی و به مدت ۴۶ سال در میان آنها در رفت و آمد بودهام، دوبار با اهل شام، مصر و جزیره دیدار نمودهام، و چهار بار به بصره رفتهام و آن هم در سالهای متعدد و برای مدت زیاد، شش سال در حجاز ماندهام، ولی نمیدانم چند بار وارد کوفه و بغداد شدهام البته همراه محدثین خراسانی از جمله: المکی بن ابراهیم، یحیی بن یحیی و علی بن الحسن بن شقیق و قتیبه بن سعید، و شهاب بن معمر.
و در شام با این دسته از علما دیدار داشتهام: محمد بن یوسف الفریابی، أبامسهر عبدالاعلی بن مسهر، و ابومغیره عبدالقدوس بن حجاج، و ابوالیمان الحکم بن نافع، و غیر از اینها تعداد زیادی دیگر هم هستند.
و در مصر با یحیی بن کثیر و ابو صالح کاتب لیث بن سعد، و سعید بن أبی مریم، و اصبغ بن الفرج، و نُعیم بن حماد.
و در مکه با: عبدالله بن یزید المقرئ، و الحُمیدی، و سلیمان بن حرب قاضی مکه، واحمد بن محمد أزرقی.
و در مدینه با: إسماعیل بن أبی أویس، و مطرف بن عبدالله، و عبدالله بن نافع زبیری، احمد بن ابی بکر ابومصعب زهری، و ابراهیم بن حمزه زبیری، و ابراهیم بن منذر خرامی.
و در بصره با: ابو عاصم الضحاک بت مخلد شیبانی، و ابو الولید هشام بن عبدالملک، و حجاج بن منهال، و علی بن عبدالله بن جعفر مدینی.
و در کوفه با: ابو نعیم الفضل بن دکین، و عبدالله بن موسی، و احمد بن یونس، و قبیصه بن عقبه، و ابن نمیر، و عبدالله و عثمان فرزندان ابوشیبه.
و در بغداد با: احمد بن حنبل، و یحیی بن معین، و ابومعمر، و ابوخیثمه، و ابو عبید القاسم بن سلام.
و از اهل جزیره با: عمرو بن خالد حرانی.
و در واسط با: عمرو بن عون و عاصم بن علی بن عاصم.
و در مرو با: صدقه بن الفضل و اسحاق بن ابراهیم حنظلی.
با همین مقدار اکتفا میکنیم تا اسامی زیاد طولانی نشود.
در میان تمامی این افراد ندیدم که در مسایل زیر اختلاف داشته باشند.
همانا دین عبارت است از قول و عمل؛ و دلیل بر این مدعی این آیه قرآن میباشد:
﴿ وَمَآ أُمِرُوٓاْ إِلَّا لِيَعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَ حُنَفَآءَ وَيُقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَيُؤۡتُواْ ٱلزَّكَوٰةَۚ وَذَٰلِكَ دِينُ ٱلۡقَيِّمَةِ٥ ﴾[البینة: ۵].
«و دستوری به آنها داده نشده بود جز این که خدا را بپرستند، در حالی که دین خود را برای او خالص کنند، و از شرک به توحید بازگردند، نماز را برپا دارند و زکات را بپردازند، و این است آیین و دین مستقیم و پایدار».
و در این مساله که، قرآن کلام خدا و غیر مخلوق است، بدلیل این آیه:
﴿ إِنَّ رَبَّكُمُ ٱللَّهُ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ يُغۡشِي ٱلَّيۡلَ ٱلنَّهَارَ يَطۡلُبُهُۥ حَثِيثٗا وَٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ وَٱلنُّجُومَ مُسَخَّرَٰتِۢ بِأَمۡرِهِۦٓۗ أَلَا لَهُ ٱلۡخَلۡقُ وَٱلۡأَمۡرُۗ تَبَارَكَ ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِينَ٥٤ ﴾[الأعراف: ۵۴].
«پروردگار شما، خداوندى است که آسمانها و زمین را در شش روز ( شش دوران) آفرید؛ سپس به تدبیر جهان هستى پرداخت؛ با (پرده تاریک) شب، روز را میپوشاند؛ و شب به دنبال روز، به سرعت در حرکت است؛ و خورشید و ماه و ستارگان را آفرید، که مسخر فرمان او هستند».
ابو عبدالله محمد بن إسماعیل گفت: ابن عیینه میگوید: خداوند خلق را از أمر جدا کرده و میگوید:
﴿ أَلَا لَهُ ٱلۡخَلۡقُ وَٱلۡأَمۡرُۗ تَبَارَكَ ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِينَ٥٤ ﴾[الأعراف: ۵۴].
«آگاه باشید که آفرینش و تدبیر (جهان)، از آن او (و به فرمان او)ست! پر برکت (و زوالناپذیر) است خداوندى که پروردگار جهانیان است!».
و هر چه خیر و شر است بوسیله قدر خداوند است، خداوند میفرماید:
﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلۡفَلَقِ١ مِن شَرِّ مَا خَلَقَ٢ ﴾[الفلق: ۱-۲].
«بگو: پناه میبرم به پروردگار سپیدهء صبح. از شر تمام آنچه آفریده است».
و نیز میفرماید:
﴿ وَٱللَّهُ خَلَقَكُمۡ وَمَا تَعۡمَلُونَ٩٦ ﴾[الصافات: ۹۶].
«با اینکه خداوند هم شما را آفریده و هم بتهایى که مىسازید!».
و در سوره قمر میفرماید:
﴿ إِنَّا كُلَّ شَيۡءٍ خَلَقۡنَٰهُ بِقَدَرٖ٤٩﴾[القمر: ۴۹].
«ما همه چیز را به اندازه مقدّر و معین و به استوارى و محکمى تمام آفریدهایم! (این آیه بر اثبات قَدَر سابق و ازلى خداوند متعال براى خلقش دلالت دارد، یعنى علم حق تعالى به اشیاء قبل از وجود آنها و نوشتن و ثبت نمودن آنها در لوح محفوظ قبل از روى دادن آنهاست)».
و هیچ احدی از اهل قبله را بخاطر گناهی که مرتکب شدهاند تکفیر نمیکردند، و آن هم بدلیل این آیه قرآن که میفرماید:
﴿ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَغۡفِرُ أَن يُشۡرَكَ بِهِۦ وَيَغۡفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَآءُۚ وَمَن يُشۡرِكۡ بِٱللَّهِ فَقَدِ ٱفۡتَرَىٰٓ إِثۡمًا عَظِيمًا٤٨ ﴾[النساء: ۴۸].
«خداوند (هرگز) شرک را نمىبخشد! و پایینتر از آن را براى هر کس (بخواهد و شایسته بداند) مىبخشد».
و در میان آنها مشاهده نکردم که نسبت به اصحاب پیامبرصحرفی بزنند بجز خیر. عایشهلمیفرماید: دستور داده شده که برای آنها طلب مغفرت نمائیم، همانگونه که قرآن میفرماید:
﴿ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِينَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِيمَٰنِ وَلَا تَجۡعَلۡ فِي قُلُوبِنَا غِلّٗا لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ رَبَّنَآ إِنَّكَ رَءُوفٞ رَّحِيمٌ١٠ ﴾[الحشر: ۱۰].
«پروردگارا! ما و برادرانمان را که در ایمان بر ما پیشی گرفتند بیامرز، و در دلهایمان حس و کینهای نسبت به مؤمنان قرار مده، پروردگارا! تو مهربان و رحیمی».
و آنها مدام از بدعت نهی میکردند و از کاری که پیامبر و اصحابش به آن عمل نکرده بودند دوری میجستند. و برای این کار به این آیه استدلال میکردند:
﴿ وَٱعۡتَصِمُواْ بِحَبۡلِ ٱللَّهِ جَمِيعٗا وَلَا تَفَرَّقُواْۚ١٠٣ ﴾[آل عمران: ۱۰۳].
«و همگى به ریسمان خدا ( قرآن و اسلام، و هرگونه وسیله وحدت)، چنگ زنید، و پراکنده نشوید».
و یا میفرماید:
﴿ وَإِن تُطِيعُوهُ تَهۡتَدُواْۚ٥٤ ﴾[النور: ۵۴].
«و اما اگر از او(پیامبر) اطاعت کنید، هدایت خواهید شد».
و بر آنچه که پیامبرصبدان عمل مینمود، مردم را بر میانگیختند، و برای این کار استدلال میکردند به آیه:
﴿ وَأَنَّ هَٰذَا صِرَٰطِي مُسۡتَقِيمٗا فَٱتَّبِعُوهُۖ وَلَا تَتَّبِعُواْ ٱلسُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمۡ عَن سَبِيلِهِۦۚ ذَٰلِكُمۡ وَصَّىٰكُم بِهِۦ لَعَلَّكُمۡ تَتَّقُونَ١٥٣ ﴾[الأنعام: ۱۵۳].
«این راه مستقیم من است، از آن پیروى کنید! و از راههاى پراکنده (و انحرافى) پیروى نکنید، که شما را از طریق حق، دور مىسازد! این چیزى است که خداوند شما را به آن سفارش مىکند، شاید پرهیزگارى پیشه کنید!».
و همه آنها متفق بودند بر اینکه: نباید با امراء در افتاد، و برای این ادعا که داشتند، به این حدیث استناد میکنند: «ثلاثٌ لا یغل علیهن قلب امریءٍ مسلم: اخلاص العمل لله، وطاعة ولاة الأمر، ولزوم جماعتهم، فإنَّ دعوتهم تحیط من ورائهم» [۶۲].
«سه چیز هستند که قلب شخص مسلمان در آنها خیانت نمیکند: خالصانه عمل کردن بخاطر خدا، فرمانبرداری کردن از ولی امر و ملتزم بودن به جمع آنها، زیرا دعوت آنها تمام پیروانشان را در بر میگیرد».
سپس این حدیث را با این آیه تقویت میکند که میفرماید:
﴿ يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَ وَأُوْلِي ٱلۡأَمۡرِ مِنكُمۡۖ٥٩ ﴾[النساء: ۵۹].
«اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الامر (علما و حکام مسلمان) را».
و نیز میگفتند: نباید بر امت محمد شمشیر کشید!!.
الفضیل میگوید: اگر دعایم مستجاب میبود، تنها برای امام مسلمین دعا میکردم، زیرا اگر امام صالح باشد، مملکت و بندگان خدا همگی در امن و آسایش بسر خواهند برد [۶۳].
[۶۰] محمد بن اسماعیل بن ابراهیم، ابو عبدالله بخاری حافظ، صاحب کتاب: «الجامع الصحیح» در سال ۲۵۶ هجری در یکی از روستاهای سمرقند دار فانی را وداع گفت. «سیر اعلام النبلاء» ذهبی (۱۲/۳۹۱ – ۴۷۱). [۶۱] «شرح اصول اعتقاد اهل السنه والجماعه» اللالکائی: (۱/۱۷۲ – ۱۷۶). [۶۲] این حدیث در مسند امام احمد است: (۵/۱۸۳) و لفظ این حدیث در مسند چنین است: «....ثلاث خصال لا یغل علیهن قلب مسلم أبداً، اخلاص العمل لله، ومناصحة ولاة الأمر، ولزوم الجماعة، فإن دعوتهم تحیط مَن ورائهم...»این حدیث را زید بن ثابتسروایت کرده. کتاب الترغیب والترهیب منذری، مبحث: ترغیب در اخلاص وصدق (۱/۲۳). و مسند امام شافعی: ص (۲۴۰) ومجمع الزوائد هیثمی: کتاب العلم، مبحث: گوش دادن به حدیث و تبلیغ آن: (۱/۱۳۷). [۶۳] منبع: شرح أصول اعتقاد اهل السنه والجماعه اللالکائی: (۱/۱۷۲-۱۷۶).