گزیده ای از اعتقادات سلف

فهرست کتاب

«لا اله إلاَّ الله پایه و اساس هستی است»

«لا اله إلاَّ الله پایه و اساس هستی است»

همانا لا اله الا الله پایه وجود و هستی است؛ و خداوندأانسان و جن را تنها برای پرستش و توحید خود خلق نموده است.

﴿ وَمَا خَلَقۡتُ ٱلۡجِنَّ وَٱلۡإِنسَ إِلَّا لِيَعۡبُدُونِ٥٦[الذاریات: ۵۶].

«من جن و انس را نیافریدم (و پیامبران را برنگزیدم) جز براى اینکه عبادتم کنند (و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند)!».

و خداوندأ، پیامبرانش را تنها برای توحید و پرستش خود فرستاده است:

﴿ وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِكَ مِن رَّسُولٍ إِلَّا نُوحِيٓ إِلَيۡهِ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنَا۠ فَٱعۡبُدُونِ٢٥ [الانبیاء: ۲۵].

«ما پیش از تو هیچ پیامبرى را نفرستادیم مگر اینکه به او وحى کردیم که: معبودى بحق جز من نیست؛ پس تنها مرا پرستش کنید».

خداوند تبارک و تعالی در این جهان هستی، هیچ چیزی را خلق ننموده مگر برای توحید و تسبیح او، همانگونه که می‌فرماید:

﴿ تُسَبِّحُ لَهُ ٱلسَّمَٰوَٰتُ ٱلسَّبۡعُ وَٱلۡأَرۡضُ وَمَن فِيهِنَّۚ وَإِن مِّن شَيۡءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمۡدِهِۦ وَلَٰكِن لَّا تَفۡقَهُونَ تَسۡبِيحَهُمۡۚ إِنَّهُۥ كَانَ حَلِيمًا غَفُورٗا٤٤ [الاسراء: ۴۴].

«آسمان‌هاى هفتگانه و زمین و کسانى که در آن‌ها هستند، همه تسبیح او مى‏گویند؛ و هر موجودى، تسبیح و حمد او مى‏گوید؛ ولى شما تسبیح آن‌ها را نمى‏فهمید؛ او بردبار و آمرزنده است».

و از هسته و اساس توحید این است که پروردگار جلیل القدر، بزرگوار و مهربان بر این منوال پرستیده شود.

پس ستایش می‌کنیم خداوندی که توحید خویش را اولین چیز قرار داده و بعنوان بزرگترین مساله و پایدارترین حقیقت قرار داده است:

﴿ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ٢ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ٣مَٰلِكِ يَوۡمِ ٱلدِّينِ٤إِيَّاكَ نَعۡبُدُ وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُ٥ٱهۡدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِيمَ٦صِرَٰطَ ٱلَّذِينَ أَنۡعَمۡتَ عَلَيۡهِمۡ غَيۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ عَلَيۡهِمۡ وَلَا ٱلضَّآلِّينَ٧ [الفاتحۀ: ۲-۷].

«بنام خداوند بخشندهء مهربان و بخشایشگر. حمد و ستایش مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است. خداوندی که بخشنده و بخشایشگر است، و رحمت عام و خاصش همه را رسیده است. خداوندی که مالک روز جزاست. تنها تو را می‌پرستیم، و تنها از تو یاری می‌جوییم. ما را به راه راست هدایت فرما. راه کسانی هدایت فرما که آنان را مشمول انواع نعمت‌های خود قرار دادی (نعمت هدایت، نعمت توفیق، و نعمت علم و عمل و جهاد و شهادت) نه آن‌ها که بر اثر اعمال زشت و انحراف عقیده غضب تو دامنگیرشان شد (یعنی یهود)، و نه آن‌ها که جادهء حق را رها کرده و در بیراهه‌ها گمراه و سرگردان شده‌اند (یعنی نصارى)».

﴿ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَجَعَلَ ٱلظُّلُمَٰتِ وَٱلنُّورَۖ ثُمَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ بِرَبِّهِمۡ يَعۡدِلُونَ١هُوَ ٱلَّذِي خَلَقَكُم مِّن طِينٖ ثُمَّ قَضَىٰٓ أَجَلٗاۖ وَأَجَلٞ مُّسَمًّى عِندَهُۥۖ ثُمَّ أَنتُمۡ تَمۡتَرُونَ٢وَهُوَ ٱللَّهُ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَفِي ٱلۡأَرۡضِ يَعۡلَمُ سِرَّكُمۡ وَجَهۡرَكُمۡ وَيَعۡلَمُ مَا تَكۡسِبُونَ٣ [الانعام: ۱-۳].

«ستایش براى خداوندى است که آسمان‌ها و زمین را آفرید، و ظلمت‌ها و نور را پدید آورد؛ اما کافران براى پروردگار خود، شریک و شبیه قرارمى‏دهند (با اینکه دلایل توحید و یگانگى او، در آفرینش جهان آشکار است). او کسى است که شما را از گل آفرید؛ سپس مدتى مقرر داشت (تا انسان تکامل یابد)؛ و اجل حتمى نزد اوست (و فقط او از آن آگاه است). با این همه، شما (مشرکان در توحید و یگانگى و قدرت او،) تردید مى‏کنید! اوست خداوند در آسمان‌ها و در زمین؛ پنهان و آشکار شما را مى‏داند؛ و از آنچه (انجام مى‏دهید و) به دست مى‏آورید، با خبر است».

﴿ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِيٓ أَنزَلَ عَلَىٰ عَبۡدِهِ ٱلۡكِتَٰبَ وَلَمۡ يَجۡعَل لَّهُۥ عِوَجَاۜ١قَيِّمٗا لِّيُنذِرَ بَأۡسٗا شَدِيدٗا مِّن لَّدُنۡهُ وَيُبَشِّرَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ٱلَّذِينَ يَعۡمَلُونَ ٱلصَّٰلِحَٰتِ أَنَّ لَهُمۡ أَجۡرًا حَسَنٗا٢مَّٰكِثِينَ فِيهِ أَبَدٗا٣وَيُنذِرَ ٱلَّذِينَ قَالُواْ ٱتَّخَذَ ٱللَّهُ وَلَدٗا٤مَّا لَهُم بِهِۦ مِنۡ عِلۡمٖ وَلَا لِأٓبَآئِهِمۡۚ كَبُرَتۡ كَلِمَةٗ تَخۡرُجُ مِنۡ أَفۡوَٰهِهِمۡۚ إِن يَقُولُونَ إِلَّا كَذِبٗا٥ [الکهف: ۱-۵].

«حمد مخصوص خدایى است که این کتاب (آسمانى) را بر بنده (برگزیده)اش نازل کرد، و هیچ گونه کژى در آن قرار نداد. در حالى که ثابت و مستقیم و نگاهبان کتاب‌هاى (آسمانى) دیگر است؛ تا (بدکاران را) از عذاب شدید او بترساند؛ و مؤمنانى را که کارهاى شایسته انجام مى‏دهند، بشارت دهد که پاداش نیکویى براى آن‌هاست. (همان بهشت برین) که جاودانه در آن خواهند ماند. و (نیز) آن‌ها را که گفتند: «خداوند، فرزندى (براى خود) انتخاب کرده است‏»، انذار کند. نه آن‌ها (هرگز) به این سخن یقین دارند، و نه پدرانشان! سخن بزرگى از دهانشان خارج مى‏شود! آن‌ها فقط دروغ مى‏گویند».

﴿ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِي لَهُۥ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَهُ ٱلۡحَمۡدُ فِي ٱلۡأٓخِرَةِۚ وَهُوَ ٱلۡحَكِيمُ ٱلۡخَبِيرُ١يَعۡلَمُ مَا يَلِجُ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَمَا يَخۡرُجُ مِنۡهَا وَمَا يَنزِلُ مِنَ ٱلسَّمَآءِ وَمَا يَعۡرُجُ فِيهَاۚ وَهُوَ ٱلرَّحِيمُ ٱلۡغَفُورُ٢ [السباء: ۱-۲].

«حمد (و ستایش) مخصوص خداوندى است که تمام آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آن اوست؛ و (نیز) حمد (و سپاس) براى اوست در سراى آخرت؛ و او حکیم و آگاه است. آنچه در زمین فرومى‏رود و آنچه را از آن برمى‏آید مى‏داند، و (همچنین) آنچه از آسمان نازل مى‏شود و آنچه بر آن بالا مى‏رود؛ و او مهربان و آمرزنده است».

﴿ فَلِلَّهِ ٱلۡحَمۡدُ رَبِّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَرَبِّ ٱلۡأَرۡضِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ٣٦وَلَهُ ٱلۡكِبۡرِيَآءُ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ وَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ٣٧[الجاثیۀ: ۳۶-۳۷].

«پس حمد و ستایش مخصوص خداست، پروردگار آسمان‌ها و پروردگار زمین و پروردگار همه جهانیان. و براى اوست (بزرگی‌ و جلال‌ و) کبریا و عظمت (و سلطه) در آسمان‌ها و زمین، و اوست عزیز (که هیچ‌ غلبه‌ کننده‌ای‌ بر او پیروز نمی‌شود) و حکیم (در سخنان‌ و افعال‌ و در تمام ‌فرمآن‌هایش)».

شهادت می‌دهیم که هیچ معبودى بحق جز خدایه یگانه وجود ندارد شهادتى همچون کسی که در یگانگی ربوبیت خداوند به درجه یقین رسیده باشد:

﴿ إِنَّ ٱللَّهَ فَالِقُ ٱلۡحَبِّ وَٱلنَّوَىٰۖ يُخۡرِجُ ٱلۡحَيَّ مِنَ ٱلۡمَيِّتِ وَمُخۡرِجُ ٱلۡمَيِّتِ مِنَ ٱلۡحَيِّۚ ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُۖ فَأَنَّىٰ تُؤۡفَكُونَ٩٥فَالِقُ ٱلۡإِصۡبَاحِ وَجَعَلَ ٱلَّيۡلَ سَكَنٗا وَٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ حُسۡبَانٗاۚ ذَٰلِكَ تَقۡدِيرُ ٱلۡعَزِيزِ ٱلۡعَلِيمِ٩٦وَهُوَ ٱلَّذِي جَعَلَ لَكُمُ ٱلنُّجُومَ لِتَهۡتَدُواْ بِهَا فِي ظُلُمَٰتِ ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِۗ قَدۡ فَصَّلۡنَا ٱلۡأٓيَٰتِ لِقَوۡمٖ يَعۡلَمُونَ٩٧وَهُوَ ٱلَّذِيٓ أَنشَأَكُم مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖ فَمُسۡتَقَرّٞ وَمُسۡتَوۡدَعٞۗ قَدۡ فَصَّلۡنَا ٱلۡأٓيَٰتِ لِقَوۡمٖ يَفۡقَهُونَ٩٨وَهُوَ ٱلَّذِيٓ أَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَخۡرَجۡنَا بِهِۦ نَبَاتَ كُلِّ شَيۡءٖ فَأَخۡرَجۡنَا مِنۡهُ خَضِرٗا نُّخۡرِجُ مِنۡهُ حَبّٗا مُّتَرَاكِبٗا وَمِنَ ٱلنَّخۡلِ مِن طَلۡعِهَا قِنۡوَانٞ دَانِيَةٞ وَجَنَّٰتٖ مِّنۡ أَعۡنَابٖ وَٱلزَّيۡتُونَ وَٱلرُّمَّانَ مُشۡتَبِهٗا وَغَيۡرَ مُتَشَٰبِهٍۗ ٱنظُرُوٓاْ إِلَىٰ ثَمَرِهِۦٓ إِذَآ أَثۡمَرَ وَيَنۡعِهِۦٓۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكُمۡ لَأٓيَٰتٖ لِّقَوۡمٖ يُؤۡمِنُونَ٩٩وَجَعَلُواْ لِلَّهِ شُرَكَآءَ ٱلۡجِنَّ وَخَلَقَهُمۡۖ وَخَرَقُواْ لَهُۥ بَنِينَ وَبَنَٰتِۢ بِغَيۡرِ عِلۡمٖۚ سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا يَصِفُونَ١٠٠بَدِيعُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ أَنَّىٰ يَكُونُ لَهُۥ وَلَدٞ وَلَمۡ تَكُن لَّهُۥ صَٰحِبَةٞۖ وَخَلَقَ كُلَّ شَيۡءٖۖ وَهُوَ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٞ١٠١ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبُّكُمۡۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ خَٰلِقُ كُلِّ شَيۡءٖ فَٱعۡبُدُوهُۚ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ وَكِيلٞ١٠٢لَّا تُدۡرِكُهُ ٱلۡأَبۡصَٰرُ وَهُوَ يُدۡرِكُ ٱلۡأَبۡصَٰرَۖ وَهُوَ ٱللَّطِيفُ ٱلۡخَبِيرُ١٠٣ [الانعام: ۹۵-۱۰۳].

«خداوند، شکافنده دانه و هسته است؛ زنده را از مرده خارج مى‏سازد، و مرده را از زنده بیرون مى‏آورد؛ این است خداى شما! پس چگونه از حق منحرف مى‏شوید؟! او شکافنده صبح است؛ و شب را مایه آرامش، و خورشید و ماه را وسیله حساب قرار داده است؛ این، اندازه‏گیرى خداوند تواناى داناست! او است که ستارگان را براى شما قرار داد، تا در تاریکی‌هاى خشکى و دریا، به وسیله آن‌ها راه یابید! ما نشانه‏ها(ى خود) را براى کسانى که مى‏دانند، (و اهل فکر و اندیشه‏اند) بیان داشتیم! او است که شما را از یک نفس آفرید! و شما دو گروه هستید: بعضى پایدار (از نظر ایمان یا خلقت کامل)، و بعضى ناپایدار؛ ما آیات خود را براى کسانى که مى‏فهمند، تشریح نمودیم! او کسى است که از آسمان، آبى نازل کرد، و به وسیله آن، گیاهان گوناگون رویاندیم؛ و از آن، ساقه‏ها و شاخه‏هاى سبز، خارج ساختیم؛ و از آن‌ها دانه‏هاى متراکم، و از شکوفه نخل، شکوفه‏هایى با رشته‏هاى باریک بیرون فرستادیم؛ و باغ‌هایى از انواع انگور و زیتون و انار، (گاه) شبیه به یکدیگر، و (گاه) بى‏شباهت! هنگامى که میوه مى‏دهد، به میوه آن و طرز رسیدنش بنگرید که در آن، نشانه‏هایى (از عظمت خدا) براى افراد باایمان است! آنان براى خدا همتایانى از جن قرار دادند، در حالى که خداوند همه آن‌ها را آفریده است؛ و براى خدا، به دروغ و از روى جهل، پسران و دخترانى ساختند؛ منزه است خدا، و برتر است از آنچه توصیف مى‏کنند! او پدید آورنده آسمان‌ها و زمین است؛ چگونه ممکن است فرزندى داشته باشد؟! حال آنکه همسرى نداشته، و همه چیز را آفریده؛ و او به همه چیز داناست. (آرى،) این است پروردگار شما! هیچ معبودى بحق جز او نیست؛ آفریدگار همه چیز است؛ او را بپرستید و او نگهبان و مدبر همه موجودات است. چشم‌ها او را نمى‏بینند؛ ولى او همه چشم‌ها را مى‏بیند؛ و او بخشنده (انواع نعمت‌ها، و با خبر از دقایق موجودات،) و آگاه (از همه) چیز است».

* و گواهی می‌دهیم همچون کسی که در توحید الوهیت به حدّ یقین رسیده است:

﴿ تَنزِيلُ ٱلۡكِتَٰبِ مِنَ ٱللَّهِ ٱلۡعَزِيزِ ٱلۡحَكِيمِ١إِنَّآ أَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ بِٱلۡحَقِّ فَٱعۡبُدِ ٱللَّهَ مُخۡلِصٗا لَّهُ ٱلدِّينَ٢[الزمر: ۱-۲].

«این کتابى است که از سوى خداوند عزیز و حکیم نازل شده است. ما این کتاب را بحق بر تو نازل کردیم؛ پس خدا را پرستش کن و دین خود را براى او خالص گردان».

﴿ هُوَ ٱلۡحَيُّ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ فَٱدۡعُوهُ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَۗ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ٦٥قُلۡ إِنِّي نُهِيتُ أَنۡ أَعۡبُدَ ٱلَّذِينَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ لَمَّا جَآءَنِيَ ٱلۡبَيِّنَٰتُ مِن رَّبِّي وَأُمِرۡتُ أَنۡ أُسۡلِمَ لِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ٦٦ [غافر: ۶۵-۶۶].

«زنده (واقعى) اوست؛ معبودى بحق جز او نیست؛ پس او را بخوانید در حالى که دین خود را براى او خالص کرده‏اید! ستایش مخصوص خداوندى است که پروردگار جهانیان است! بگو: من نهى شده‏ام از اینکه معبودهایى را که شما غیر از خدا مى‏خوانید بپرستم، چون دلایل روشن از جانب پروردگارم براى من آمده است؛ و مامورم که تنها در برابر پروردگار عالمیان تسلیم باشم!».

﴿ وَمَآ أُمِرُوٓاْ إِلَّا لِيَعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَ حُنَفَآءَ وَيُقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَيُؤۡتُواْ ٱلزَّكَوٰةَۚ وَذَٰلِكَ دِينُ ٱلۡقَيِّمَةِ٥ [البینۀ: ۵].

«و دستوری به آن‌ها داده نشده بود جز این که خدا را بپرستند، در حالی که دین خود را برای او خالص کنند، و از شرک به توحید بازگردند، نماز را برپا دارند و زکات را بپردازند، و این است آیین و دین مستقیم و پایدار».

﴿ وَمَا ٱخۡتَلَفۡتُمۡ فِيهِ مِن شَيۡءٖ فَحُكۡمُهُۥٓ إِلَى ٱللَّهِۚ ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبِّي عَلَيۡهِ تَوَكَّلۡتُ وَإِلَيۡهِ أُنِيبُ١٠ [شوری: ۱۰].

«در هر چیز اختلاف کنید، داوریش با خداست؛ این است خداوند، پروردگار من، بر او توکل کرده‏ام و به سوى او بازمى‏گردم».

﴿ ٱلۡيَوۡمَ أُحِلَّ لَكُمُ ٱلطَّيِّبَٰتُۖ وَطَعَامُ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡكِتَٰبَ حِلّٞ لَّكُمۡ وَطَعَامُكُمۡ حِلّٞ لَّهُمۡۖ وَٱلۡمُحۡصَنَٰتُ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ وَٱلۡمُحۡصَنَٰتُ مِنَ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡكِتَٰبَ مِن قَبۡلِكُمۡ إِذَآ ءَاتَيۡتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحۡصِنِينَ غَيۡرَ مُسَٰفِحِينَ وَلَا مُتَّخِذِيٓ أَخۡدَانٖۗ وَمَن يَكۡفُرۡ بِٱلۡإِيمَٰنِ فَقَدۡ حَبِطَ عَمَلُهُۥ وَهُوَ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ٥ [المائدۀ: ۵۰].

«آیا آن‌ها حکم جاهلیت را (از تو) مى‏خواهند؟! و چه کسى بهتر از خدا، براى قومى که اهل یقین هستند، حکم مى‏کند؟!».

﴿ وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ ٱللَّهِ أَندَادٗا يُحِبُّونَهُمۡ كَحُبِّ ٱللَّهِۖ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَشَدُّ حُبّٗا لِّلَّهِۗ وَلَوۡ يَرَى ٱلَّذِينَ ظَلَمُوٓاْ إِذۡ يَرَوۡنَ ٱلۡعَذَابَ أَنَّ ٱلۡقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعٗا وَأَنَّ ٱللَّهَ شَدِيدُ ٱلۡعَذَابِ١٦٥[البقرۀ: ۱۶۵].

«بعضى از مردم، معبودهایى غیر از خداوند براى خود انتخاب مى‏کنند؛ و آن‌ها را همچون خدا دوست مى‏دارند. اما آن‌ها که ایمان دارند، دوستى‏شان به خدا، (از مشرکان نسبت به معبودهاشان،) شدیدتر است. و آن‌ها که ستم کردند، (و معبودى غیر خدا برگزیدند،) هنگامى که عذاب (الهى) را مشاهده کنند، خواهند دانست که تمام قدرت، از آن خداست؛ و خدا داراى مجازات شدید است؛ (نه معبودهاى خیالى که از آن‌ها مى‏هراسند)».

و به طور یقین گواهی می‌دهیم به توحید اسماء الله:

﴿ قُلِ ٱدۡعُواْ ٱللَّهَ أَوِ ٱدۡعُواْ ٱلرَّحۡمَٰنَۖ أَيّٗا مَّا تَدۡعُواْ فَلَهُ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰۚ وَلَا تَجۡهَرۡ بِصَلَاتِكَ وَلَا تُخَافِتۡ بِهَا وَٱبۡتَغِ بَيۡنَ ذَٰلِكَ سَبِيلٗا١١٠[الاسراء: ۱۱۰].

«بگو: «الله‏» را بخوانید یا «رحمان‏» را، هر کدام را بخوانید، (ذات پاکش یکى است؛ و) براى او بهترین نام‌هاست!».

﴿ ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ لَهُ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ٨ [طه: ۸].

«او خداوندى است که معبودى بحق جز او نیست؛ و نام‌هاى نیکوتر از آن اوست».

﴿ هُوَ ٱللَّهُ ٱلۡخَٰلِقُ ٱلۡبَارِئُ ٱلۡمُصَوِّرُۖ لَهُ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰۚ يُسَبِّحُ لَهُۥ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ وَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ٢٤ [الحشر: ۲۴].

(«او خداوندی است خالق، آفریننده‌ای بی‌سابقه، و صورتگری بی‌نظیر، برای او نام‌های نیک است، و آنچه در آسمان‌ها و زمین است تسبیح او می‌گویند، و او عزیز و حکیم است».

‌* و به طور یقین به توحید خداوند در صفات و افعالش گواهی می‌دهیم:

﴿ ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡحَيُّ ٱلۡقَيُّومُۚ لَا تَأۡخُذُهُۥ سِنَةٞ وَلَا نَوۡمٞۚ لَّهُۥ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِۗ مَن ذَا ٱلَّذِي يَشۡفَعُ عِندَهُۥٓ إِلَّا بِإِذۡنِهِۦۚ يَعۡلَمُ مَا بَيۡنَ أَيۡدِيهِمۡ وَمَا خَلۡفَهُمۡۖ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيۡءٖ مِّنۡ عِلۡمِهِۦٓ إِلَّا بِمَا شَآءَۚ وَسِعَ كُرۡسِيُّهُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَۖ وَلَا يَ‍ُٔودُهُۥ حِفۡظُهُمَاۚ وَهُوَ ٱلۡعَلِيُّ ٱلۡعَظِيمُ٢٥٥ [البقرة: ۲۵۵].

«هیچ معبودى بحق نیست جز خداوند یگانه زنده، که قائم به ذات خویش است، و موجودات دیگر، قائم به او هستند؛ هیچگاه خواب سبک و سنگینى او را فرانمى‏گیرد؛ (و لحظه‏اى از تدبیر جهان هستى، غافل نمى‏ماند؛) آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است، از آن اوست؛ کیست که در نزد او، جز به فرمان او شفاعت کند؟! آنچه را در پیش روى آن‌ها (بندگان) و پشت سرشان است مى‏داند؛ (و گذشته و آینده، در پیشگاه علم او، یکسان است) و کسى از علم او آگاه نمى‏گردد؛ جز به مقدارى که او بخواهد. (اوست که به همه چیز آگاه است؛ و علم و دانش محدود دیگران، پرتوى از علم بى‏پایان و نامحدود اوست) عرش او، آسمان‌ها و زمین را دربرگرفته؛ و نگاهدارى آن دو (آسمان و زمین)، او را خسته نمى‏کند. بلندى مقام و عظمت، مخصوص اوست».

﴿ ٱلرَّحۡمَٰنُ عَلَى ٱلۡعَرۡشِ ٱسۡتَوَىٰ٥لَهُۥ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَيۡنَهُمَا وَمَا تَحۡتَ ٱلثَّرَىٰ٦ [طه: ۵-۶].

«همان بخشنده‏اى که بر عرش‌ علو و ارتفاع‌ یافت‌، (علو و ارتفاعی‌ که‌ برای‌ آن‌ مثل‌ و مانندی‌ نیست). از آن اوست آنچه در آسمآن‌ها ، و آنچه در زمین، و آنچه میان آن دو، و آنچه در زیر خاک (پنهان) است».

﴿ رَفِيعُ ٱلدَّرَجَٰتِ ذُو ٱلۡعَرۡشِ يُلۡقِي ٱلرُّوحَ مِنۡ أَمۡرِهِۦ عَلَىٰ مَن يَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦ لِيُنذِرَ يَوۡمَ ٱلتَّلَاقِ١٥[غافر: ۱۵].

«او درجات (بندگان صالح) را بالا مى‏برد، او صاحب عرش است، روح (مقدس) را به فرمانش بر هر کس از بندگانش که بخواهد القاء مى‏کند تا (مردم را) از روز ملاقات (روز رستاخیز) بیم دهد».

﴿ سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ وَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡحَكِيمُ١لَهُۥ مُلۡكُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ يُحۡيِۦ وَيُمِيتُۖ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٌ٢هُوَ ٱلۡأَوَّلُ وَٱلۡأٓخِرُ وَٱلظَّٰهِرُ وَٱلۡبَاطِنُۖ وَهُوَ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٌ٣هُوَ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ يَعۡلَمُ مَا يَلِجُ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَمَا يَخۡرُجُ مِنۡهَا وَمَا يَنزِلُ مِنَ ٱلسَّمَآءِ وَمَا يَعۡرُجُ فِيهَاۖ وَهُوَ مَعَكُمۡ أَيۡنَ مَا كُنتُمۡۚ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِيرٞ٤لَّهُۥ مُلۡكُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ وَإِلَى ٱللَّهِ تُرۡجَعُ ٱلۡأُمُورُ٥يُولِجُ ٱلَّيۡلَ فِي ٱلنَّهَارِ وَيُولِجُ ٱلنَّهَارَ فِي ٱلَّيۡلِۚ وَهُوَ عَلِيمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ٦[حدید: ۱-۶].

«آنچه در آسمان‌ها و زمین است براى خدا تسبیح مى‏گویند؛ و او عزیز و حکیم است. مالکیت (و حاکمیت) آسمان‌ها و زمین از آن اوست؛ زنده مى‏کند و مى‏میراند؛ و او بر هر چیز توانا است! اول و آخر و پیدا و پنهان اوست؛ و او به هر چیز داناست. و او است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز (شش دوران) آفرید؛ سپس بالاى تمامى مخلوقات خود بر عرش استوا یافت (استوایى که سزاوار جناب و جلال اوست)؛ آنچه را در زمین فرو مى‏رود، مى‏داند، و آنچه را از آن خارج مى‏شود، و آنچه از آسمان نازل مى‏گردد، و آنچه به آسمان بالا مى‏رود؛ و هرجا باشید او (با علم خود) با شما است، و خداوند نسبت به آنچه انجام مى‏دهید بیناست! مالکیت آسمان‌ها و زمین از آن اوست؛ و همه کارها به سوى او بازمى‏گردد».

﴿ إِنَّ بَطۡشَ رَبِّكَ لَشَدِيدٌ١٢إِنَّهُۥ هُوَ يُبۡدِئُ وَيُعِيدُ١٣وَهُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلۡوَدُودُ١٤ذُو ٱلۡعَرۡشِ ٱلۡمَجِيدُ١٥فَعَّالٞ لِّمَا يُرِيدُ١٦ [بروج: ۱۲-۱۶].

«گرفتن قهرآمیز و مجازات پروردگارت به یقین بسیار شدید است. اوست که آفرینش را آغاز می‌کند، و باز می‌گرداند. و او آمرزنده و دوستدار (مؤمنان) است. صاحب عرش و دارای مجد و عظمت است. و آنچه را می‌خواهد انجام می‌دهد».

﴿ إِنَّا كُلَّ شَيۡءٍ خَلَقۡنَٰهُ بِقَدَرٖ٤٩وَمَآ أَمۡرُنَآ إِلَّا وَٰحِدَةٞ كَلَمۡحِۢ بِٱلۡبَصَرِ٥٠وَلَقَدۡ أَهۡلَكۡنَآ أَشۡيَاعَكُمۡ فَهَلۡ مِن مُّدَّكِرٖ٥١وَكُلُّ شَيۡءٖ فَعَلُوهُ فِي ٱلزُّبُرِ٥٢وَكُلُّ صَغِيرٖ وَكَبِيرٖ مُّسۡتَطَرٌ٥٣إِنَّ ٱلۡمُتَّقِينَ فِي جَنَّٰتٖ وَنَهَرٖ٥٤فِي مَقۡعَدِ صِدۡقٍ عِندَ مَلِيكٖ مُّقۡتَدِرِۢ٥٥[قمر: ۴۹-۵۵].

«ما همه چیز را به اندازه مقدّر و معین و به استوارى و محکمى تمام آفریده‏ایم! (این آیه بر اثبات قَدَر سابق و ازلى خداوند متعال براى خلقش دلالت دارد، یعنى علم حق تعالى به اشیاء قبل از وجود آن‌ها و نوشتن و ثبت نمودن آن‌ها در لوح محفوظ قبل از روى دادن آن‌هاست). و فرمان ما (در سرعت خود) یک امر بیش نیست، همچون یک چشم بر هم زدن! ما کسانى را که در امت‌هاى گذشته (در کفر) شبیه شما بودند هلاک کردیم؛ آیا کسى هست که پند گیرد؟! و هر کارى را (که امت‌هاى گذشته از خیر یا شرّ) انجام دادند در نامه‏هاى اعمالشان (که به وسیله فرشتگان نگهبان نوشته شده) ثبت است. و هر کار کوچک و بزرگى (در لوح محفوظ) نوشته شده است. یقینا پرهیزگاران (در روز قیامت) در باغ‌ها و نهرهاى بهشتى جاى دارند. در مجلس و جایگاه صدق نزد خداوند مالک مقتدر!».

﴿ قُلۡ أَئِنَّكُمۡ لَتَكۡفُرُونَ بِٱلَّذِي خَلَقَ ٱلۡأَرۡضَ فِي يَوۡمَيۡنِ وَتَجۡعَلُونَ لَهُۥٓ أَندَادٗاۚ ذَٰلِكَ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِينَ٩وَجَعَلَ فِيهَا رَوَٰسِيَ مِن فَوۡقِهَا وَبَٰرَكَ فِيهَا وَقَدَّرَ فِيهَآ أَقۡوَٰتَهَا فِيٓ أَرۡبَعَةِ أَيَّامٖ سَوَآءٗ لِّلسَّآئِلِينَ١٠ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰٓ إِلَى ٱلسَّمَآءِ وَهِيَ دُخَانٞ فَقَالَ لَهَا وَلِلۡأَرۡضِ ٱئۡتِيَا طَوۡعًا أَوۡ كَرۡهٗا قَالَتَآ أَتَيۡنَا طَآئِعِينَ١١فَقَضَىٰهُنَّ سَبۡعَ سَمَٰوَاتٖ فِي يَوۡمَيۡنِ وَأَوۡحَىٰ فِي كُلِّ سَمَآءٍ أَمۡرَهَاۚ وَزَيَّنَّا ٱلسَّمَآءَ ٱلدُّنۡيَا بِمَصَٰبِيحَ وَحِفۡظٗاۚ ذَٰلِكَ تَقۡدِيرُ ٱلۡعَزِيزِ ٱلۡعَلِيمِ١٢[فصلت: ۹-۱۲].

«بگو: آیا شما به آن کس که زمین را در دو روز آفرید کافر هستید و براى او همانندهایى قرار مى‏دهید؟! او پروردگار جهانیان است! او در زمین کوه‏هاى استوارى قرار داد و برکاتى در آن آفرید و مواد غذایى آن را مقدر فرمود، - این‌ها همه در چهار روز بود درست به اندازه نیاز تقاضا کنندگان! سپس به آفرینش آسمان پرداخت، در حالى که بصورت دود بود؛ به آن و به زمین دستور داد: به وجود آیید (و شکل گیرید)، خواه از روى اطاعت و خواه اکراه! آن‌ها گفتند: ما از روى طاعت مى‏آییم (و شکل مى‏گیریم)! در این هنگام آن‌ها را بصورت هفت آسمان در دو روز آفرید، و در هر آسمانى کار آن (آسمان) را وحى (و مقرر) فرمود، و آسمان پایین را با چراغ‌هایى (ستارگان) زینت بخشیدیم، و (با شهاب‌ها از رخنه شیاطین) حفظ کردیم، این است تقدیر خداوند توانا و دانا!».

﴿ وَٱلسَّمَآءَ بَنَيۡنَٰهَا بِأَيۡيْدٖ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ٤٧وَٱلۡأَرۡضَ فَرَشۡنَٰهَا فَنِعۡمَ ٱلۡمَٰهِدُونَ٤٨وَمِن كُلِّ شَيۡءٍ خَلَقۡنَا زَوۡجَيۡنِ لَعَلَّكُمۡ تَذَكَّرُونَ٤٩ [ذاریات: ۴۷-۴۹].

«و ما آسمان را با قدرت بنا کردیم، و همواره آن را وسعت مى‏بخشیم و زمین را گستردیم، (همچون فرش) و چه خوب گستراننده‏اى هستیم و از هر چیز (از موجودات و مخلوقات) دو جفت آفریدیم، شاید متذکر شوید».

﴿ وَتَمَّتۡ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدۡقٗا وَعَدۡلٗاۚ لَّا مُبَدِّلَ لِكَلِمَٰتِهِۦۚ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ١١٥[الانعام: ۱۱۵].

«و کلام پروردگار تو، با صدق و عدل، به حد تمام رسید؛ هیچ کس نمى‏تواند کلمات او را دگرگون سازد؛ و او شنونده داناست».

﴿ وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ ٱللَّهُ إِلَّا وَحۡيًا أَوۡ مِن وَرَآيِٕ حِجَابٍ أَوۡ يُرۡسِلَ رَسُولٗا فَيُوحِيَ بِإِذۡنِهِۦ مَا يَشَآءُۚ إِنَّهُۥ عَلِيٌّ حَكِيمٞ٥١ [شوری: ۵۱].

«و شایسته هیچ انسانى نیست که خدا با او سخن گوید، مگر از راه وحى، یا از پشت حجاب، یا رسولى مى‏فرستد و بفرمان او آنچه را بخواهد وحى مى‏کند؛ چرا که او بلندمقام و حکیم است».

﴿ قَالَ يَٰمُوسَىٰٓ إِنِّي ٱصۡطَفَيۡتُكَ عَلَى ٱلنَّاسِ بِرِسَٰلَٰتِي وَبِكَلَٰمِي فَخُذۡ مَآ ءَاتَيۡتُكَ وَكُن مِّنَ ٱلشَّٰكِرِينَ١٤٤ [الاعراف: ۱۴۴].

«(خداوند) فرمود: اى موسى! من تو را با رسالت‌هاى خویش، و با سخن‏گفتنم (با تو)، بر مردم برترى دادم و برگزیدم؛ پس آنچه را به تو داده‏ام بگیر و از شکرگزاران باش».

﴿ وَٱتۡلُ مَآ أُوحِيَ إِلَيۡكَ مِن كِتَابِ رَبِّكَۖ لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَٰتِهِۦ وَلَن تَجِدَ مِن دُونِهِۦ مُلۡتَحَدٗا٢٧ [کهف: ۲۷].

«آنچه را از کتاب پروردگارت به تو وحى شده تلاوت کن! هیچ چیز سخنان او را دگرگون نمى‏سازد؛ و هرگز پناهگاهى جز او نمى‏یابى».

﴿ فَاطِرُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ جَعَلَ لَكُم مِّنۡ أَنفُسِكُمۡ أَزۡوَٰجٗا وَمِنَ ٱلۡأَنۡعَٰمِ أَزۡوَٰجٗا يَذۡرَؤُكُمۡ فِيهِۚ لَيۡسَ كَمِثۡلِهِۦ شَيۡءٞۖ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡبَصِيرُ١١ [شوری: ۱۱].

«هیچ چیزی همانند خدا نیست، و او شنوا و بینا است».

‌‌و گواهی می‌دهیم که محمد بنده خدا، فرستاده خدا و برگزیدۀ او است:

همچون گواهی شخص مؤمنی که معتقد است محمد رسول خدا است، بزرگ مردی که در قلبش توحید تو پروردگارا استقرار پیدا کرد.

و همچون گواهی شخص مؤمنی که می‌گوید: محمد رسول خدا است، بزرگترین کسی که خداوند!! مردم را به سوی توحید تو فرا خواند.

و همچون گواهی مؤمنی که باور و اعتقاد دارد که محمد رسول خدا است، بزرگترین کسی که زبانش به توحید تو پروردگارا باز نمود و گفت: «الحمد لله الذی وسع سمُعُه الأصوات» [۱].

«سپاس و ستایش خدایی را سزا است که همۀ صداها را می‌شنود».

«اللهم إنی أستخیرك بعلمك، وأستقدرك بقدرتك» [۲].

«پروردگارا علمت را وسیله طلب خیر و برکت قرار می‌دهم و قدرتت را وسیله طلب قدرت و توانایی قرار می‌دهم».

«ارْبَعوا على أنفسكم، إنّكم لا تدعون أصمَّ ولا غائباً، إنّكم تدعون سمیعاً قریباً وهو معكم» [۳].

«به خودتان رحم کنید، زیرا که شما ناشنوا و غائب را فرا نمی‌خوانید. بلکه کسی را فرا می‌خوانید که شنوا و نزدیک به شما و با شما است».

و نیز پیامبر صمی‌فرماید: ‌«اللهم لك الحمد، أنت رب السموات والأرض، لك الحمد أنت قِیّم السموات والأرض ومن فیهنَّ، لك الحمد، أنت نور السموات والأرض، قولك الحق، ووعدك الحق، ولقاءك حق، والجنة حق، والنار حق، والساعة حق، اللهم لك أسلمت، وبك آمنت، وعلیك توكلت، وإلیك أَنبَتُ، وبك خاصَمتُ، وإلیك حاكمتُ، فاغفر لی ما قَدَّمتُ وما أخَّرتُ وأسررتُ وأعلنت، أنت إلهی لا إله لی غیرُك» [۴].

«خداوندا سپاس و ستایش شایسته تو است، تو پروردگار آسمان‌ها و زمین هستی، حمد و ستایش تنها تو را سزا است، تو ارزش دهندۀ آسمان‌ها و زمین و هر آنچه در آن‌ها است هستی، حمد و ستایش فقط تو را سزا است، تو روشنایی آسمآن‌ها و زمین هستی، قول و گفتار تو حق است. و وعدۀ تو حق است، و دیدار با تو حق است، بهشت حقیقت دارد، و جهنم حق است، و روز رستاخیز حق است، پروردگارا تسلیم تو شدم، و به تو ایمان آوردم، و تنها به تو توکل کردم، و به سوی تو برگشتم، جنگ و خصومتم را پیش تو آوردم، و دادوری را به شما واگذار نمودم، پس (گناهانم را) آنچه که قبلاً مرتکب شده‌ام و آنچه را از این پس مرتکب می‌شوم، و آنچه را که به طور نهان و یا آشکارا مرتکب شده‌ام مورد عفو و غفران خود قرار بده، تو پروردگار منی که غیر از تو معبودی و الهی ندارم».

«أصبحنا على فطرة الإسلام، وعلى كلمة الإخلاص، وعلى دین نبینا محمدص، وعلى ملّة أبینا إبراهیم حنیفاً مسلماً وما كان من المشركین» [۵].

«صبحگاهان داخل دین اسلام که دین فطرت است شدیم، و نیز به کلمۀ اخلاص (توحید) و به دین پیامبرمان محمد ص، و به دین جدمان ابراهیم که مسلمان و بر حق بود و از مشرکین نبود در آمدیم».

«أُمرت أَن أقاتل النّاس حتى یشهدوا أن لا إله إلاّ الله وأنّ محمداً رسول الله» [۶].

«به من دستور داده شده که با مردم بجنگم تا اینکه بگویند لا اله الا الله و أن محمداً رسول الله».

«لا إله إلاَّ الله وحده لا شریك له، له الملك، وله الحمد، وهو علی كل شیءٍ قدیر» [۷].

«هیچ معبود بر حقی بجز الله نیست و او واحد و بی‌همتا است، پادشاهی از آن اوست و حمد و ستایش فقط او را سزا است و بر هر چیزی توانا است».

«اللهم ربَّ السموات وربَّ الأرض ربَّ العرش العظیم، ربّنا وربَّ كلِّ شیءٍ فالق الحب والنّوى، ومنزلَ التوراةِ والإنجیل والفرقان أعوذ بك من شرِّ كلِّ شیء أنت آخذٌ بناصیته، اللهم أنت الأول فلیس قبلك شیءٌ وأنت الآخر فلیس بعدك شیءٌ وأنت الظاهر فلیس فوقك شیءٌ وأنت الباطن فلیس دونك شیءٌ اقض عنّا الدین وأغننا من الفقر» [۸].

«خداوندا! ای پروردگار آسمان‌ها و زمین، پروردگار عرش والامقام، پروردگار ما و خداوند همه چیز!، شکافندۀ دانه‌ها و هستۀ هر چیزی، ای فرو آورنده‌ی (کتاب‌های) تورات، انجیل و فرقان (قرآن) به تو پناه می‌برم از شر هر چیزی که کنترل آن در دست تو است. خداوندا تو اول هر چیزی هستی و قبل از تو هیچ چیزی نبوده و نیست، و تو آخر هر چیزی هستی و بعد از تو هیچ موجودی نیست، و تو ظاهر هستی و بالاتر از تو موجودی نیست، و تو نهانی و در ورای تو چیزی وجود ندارد. پروردگارا! زمینه ادای دین ما را فراهم نما و از فقر و نداری بی‌نیازمان گردان».

«إِنَّكُمْ سَتَرَوْنَ رَبَّكُمْ كَمَا تَرَوْنَ هَذَا الْقَمَرَ، لا تُضَامُّونَ فِی رُؤْیَتِهِ، فَإِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ لا تُغْلَبُوا عَلَى صَلاةٍ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا فَافْعَلُوا» [۹].

«همینطور که این ماه را می‌بینید، پروردگارتان را خواهید دید. در این مورد، هیچ مزاحمتی برای شما، وجود نخواهد داشت. (اگر می‌خواهید دیدار خداوند نصیب شما شود) سعی کنید بر نمازهای صبح و عصر، مواظبت نمایید. و حتماً این کار را انجام دهید».

«احْفَظِ اللهَ یَحْفَظْكَ، احْفَظِ اللهَ تَجِدْهُ تُجَاهَكَ، إِذَا سَأَلْتَ فَاسْأَلِ اللهَ، وَإِذَا اسْتَعَنْتَ فَاسْتَعِنْ بِاللهِ، وَاعْلَمْ أَنَّ الأُمَّةَ لَو اجْتَمَعَتْ عَلَى أَنْ یَنْفَعُوكَ بِشَیْءٍ لَمْ یَنْفَعُوكَ إِلاَّ بِشَیْءٍ قَدْ كَتَبَهُ اللهُ لَكَ، وَإِنْ اجْتَمَعُوا عَلَى أَنْ یَضُرُّوكَ بِشَیْءٍ لَمْ یَضُرُّوكَ إِلاَّ بِشَیْءٍ قَدْ كَتَبَهُ اللهُ عَلَیْكَ، رُفِعَتِ الأَقْلاَمُ وَجَفَّتِ الصُّحُفُ» [۱۰].

«اى جوان! من چند کلمه را به تو مى‌آموزم: خدا را نگه دار تا او تو را نگه دارد ؛ به خدا روى آور تا او را در برابر خود بیابى ؛ هرگاه خواهش و نیازى دارى، از خدا بخواه، و هرگاه یارى و کمک خواستى، از خدا یارى بخواه، و این را یقین بدان که اگر همه امت جمع شوند تا به تو سودى رسانند، نتوانند رسانید، مگر آن چه که خدا براى تو نوشته باشد، و اگر همه امت جمع شوند تا به تو زیانى برسانند، نتوانند رسانید، مگر زیانى که خدا بر تو نوشته باشد ؛ قلم‌هاى سرنوشت برداشته شده و نامه‌ها خشک گشتند».

«إنَّ الله تعالى یبسط یده باللیل لیتوب مسیء النهار، ویبسط یده بالنهار لیتوب مسیء اللیل حتى تطلع الشمس من مغربها» [۱۱].

«خداوند دست خود را در شب پهن می‌کند تا گناهکاران روز توبه کنند، و دست خود را در روز پهن می‌کند تا گناهکاران شب توبه کنند، و این کار ادامه دارد تا وقتی که خورشید از طرف مغرب طلوع می‌کند، یعنی تا وقتی که دنیا به آخر می‌‌‌رسد».

«سبحان الله عدد خلقه، سبحان الله رضاء نفسه، سبحان الله زنة عرشه، سبحان الله مداد كلماته» [۱۲].

«پاک و منزه است خداوند، به اندازه تعداد مخلوقاتش، پاک و منزه است به مقدار رضایت نفس پروردگار، پاک و منزه است به مقدار سنگینى عرش خود، پاک و منزه است پروردگار به مقدار جوهری که مصرف کلمات بی‌انتهای او می‌شود».

«اللهم باسمك أموت وأحیا ...» [۱۳].

«خداوندا با نام تو می‌میرم و با نام تو زنده می‌شوم».

«لا إله إلاَّ الله العظیم الحلیم، لا إله إلاَّ الله رب العرش العظیم، لا إله إلاَّ الله رب السموات، ورب الأرض، ورب العرش الكریم» [۱۴].

«هیچ معبود به حقی نیست بجز الله که با شکوه و بردبار است، هیچ معبودی حقیقی وجود ندارد بجز الله که پروردگار عرش پر عظمت و شکوه است، هیچ معبودی بحق نیست بجز الله که پروردگار آسمان‌ها و زمین است و پروردگار کاخ سخاوتمندان است».

و گواهی می‌دهیم ‌که تمام زندگی پیامبر صخالصاً بخاطر توحید پروردگار بوده:

یعنی: ایمانش توحیدی بوده، نیتش توحیدی بوده، عبادتش، اعمالش و اخلاقش همگی توحیدی و به خاطر رضای خداوند بوده است.

و شاهد این مدعی خود قرآن کریم است که می‌فرماید:

﴿ قُلۡ إِنَّنِي هَدَىٰنِي رَبِّيٓ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٖ دِينٗا قِيَمٗا مِّلَّةَ إِبۡرَٰهِيمَ حَنِيفٗاۚ وَمَا كَانَ مِنَ ٱلۡمُشۡرِكِينَ١٦١قُلۡ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحۡيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ١٦٢لَا شَرِيكَ لَهُۥۖ وَبِذَٰلِكَ أُمِرۡتُ وَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلۡمُسۡلِمِينَ١٦٣قُلۡ أَغَيۡرَ ٱللَّهِ أَبۡغِي رَبّٗا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيۡءٖۚ وَلَا تَكۡسِبُ كُلُّ نَفۡسٍ إِلَّا عَلَيۡهَاۚ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٞ وِزۡرَ أُخۡرَىٰۚ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّكُم مَّرۡجِعُكُمۡ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمۡ فِيهِ تَخۡتَلِفُونَ١٦٤ [الانعام: ۱۶۱-۱۶۴].

«بگو: پروردگارم مرا به راه راست هدایت کرده؛ آیینى پابرجا (و ضامن سعادت دین و دنیا)؛ آیین ابراهیم؛ که از آیین‌هاى خرافى روى برگرداند؛ و از مشرکان نبود. بگو: نماز و تمام عبادات من(قربانى‏ام)، و زندگى و مرگ من، همه براى خداوند پروردگار جهانیان است. همتایى براى او نیست؛ و به همین مامور شده‏ام؛ و من نخستین مسلمانم! بگو: آیا غیر خدا، پروردگارى را بطلبم، در حالى که او پروردگار همه چیز است؟! هیچ کس، عمل (بدى) جز به زیان خودش، انجام نمى‏دهد؛ و هیچ گنهکارى گناه دیگرى را متحمل نمى‏شود؛ سپس بازگشت همه شما به سوى پروردگارتان است؛ و شما را از آنچه در آن اختلاف داشتید، خبر خواهد داد».

و گواهی می‌دهیم که محمد صرسول خدا و بهترین کسی بود که در راه کلمۀ توحید مجاهدت نمود تا این که وفات یافت.

و گواهی می‌دهیم هر توحیدی که بعد از بعثت پیامبر صبوقوع پیوسته، سبب آن پیامبر صو به توفیق و یاری خداوند بوده.

خداوندا! بر محمد فرستاده خود درود فرست به اندازه هر قلبی که به توحید تو آباد گشته، و به همان اندازه که مجتمعی به وسیله نور ایمان تو روشن گشته است.

و پروردگارا رضا و رحمتت را شامل حال یاران پیامبر صقرار بده، همان‌هایی که این هستی و کائنات بهتر از آنان را بغیر از پیامبران به خود ندیده است.

اما بعد:

این دریچه‌ای توحیدی است که دارای راه و روشی هدفمند می‌باشد:

اما اینکه می‌گوییم دارای راهی هدفمند می‌باشد این است که:

عقیده شامل همۀ امور و ملاک هر کاری است و در منش دین مداران بالاتر از عقیده چیز دیگری وجود ندارد، و در راه دینداری و اصلاح قلب و عمل هیچ چیزی بجای توحید نمی‌نشیند.

و هر پیامبری که فرستاده شده، عقیده نخستین و اساسی‌ترین مسأله در دعوتشان بوده، همانگونه که قرآن کریم اشاره می‌کند و می‌فرماید:

﴿ لَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوۡمِهِۦ فَقَالَ يَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَكُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَيۡرُهُۥٓ إِنِّيٓ أَخَافُ عَلَيۡكُمۡ عَذَابَ يَوۡمٍ عَظِيمٖ٥٩ [الاعراف: ۵۹].

«ما نوح را به سوى قومش فرستادیم؛ او به آنان گفت: اى قوم من! (تنها) خداوند یگانه را پرستش کنید، که معبودى بحق جز او براى شما نیست! (و اگر غیر او را عبادت کنید،) من بر شما از عذاب روز بزرگى مى‏ترسم!».

﴿ وَإِلَىٰ عَادٍ أَخَاهُمۡ هُودٗاۚ قَالَ يَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَكُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَيۡرُهُۥٓۚ أَفَلَا تَتَّقُونَ٦٥[الاعراف: ۶۵].

«و به سوى قوم عاد، برادرشان «هود» را (فرستادیم)؛ گفت: اى قوم من! (تنها) خدا را پرستش کنید، که جز او معبودى بحق براى شما نیست! آیا پرهیزگارى پیشه نمى‏کنید؟!».

﴿ وَإِلَىٰ ثَمُودَ أَخَاهُمۡ صَٰلِحٗاۚ قَالَ يَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَكُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَيۡرُهُۥۖ قَدۡ جَآءَتۡكُم بَيِّنَةٞ مِّن رَّبِّكُمۡۖ هَٰذِهِۦ نَاقَةُ ٱللَّهِ لَكُمۡ ءَايَةٗۖ فَذَرُوهَا تَأۡكُلۡ فِيٓ أَرۡضِ ٱللَّهِۖ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوٓءٖ فَيَأۡخُذَكُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٞ٧٣ [الاعراف: ۷۳].

«و به سوى (قوم) ثمود، برادرشان صالح را (فرستادیم)؛ گفت: اى قوم من! (تنها) خدا را بپرستید، که جز او، معبودى براى شما نیست».

﴿ وَإِلَىٰ مَدۡيَنَ أَخَاهُمۡ شُعَيۡبٗاۚ قَالَ يَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَكُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَيۡرُهُۥۖ [الاعراف: ۸۵].

«و به سوى مدین، برادرشان شعیب را (فرستادیم)؛ گفت: «اى قوم من! خدا را بپرستید، که جز او معبودى ندارید».

﴿ وَلَقَدۡ بَعَثۡنَا فِي كُلِّ أُمَّةٖ رَّسُولًا أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَٱجۡتَنِبُواْ ٱلطَّٰغُوتَۖ

[نحل: ۳۶].

«ما در هر امتى رسولى برانگیختیم که: خداى یکتا را بپرستید؛ و از طاغوت اجتناب کنید!».

و هر دعوتگر موفقی، راه و روش پیامبران را پیش گرفته و توحید را علم خود کرده است.

و این حقیقت را که عقیده ملاک هر کاری است، می‌تواند از گذشته و واقع امر سراغ گرفت؛ زیرا هر کار که بدون عقیده پایه‌ریزی شده باشد، همچون ساختمانی بی‌پایه است که دوام نمی‌آورد اگر چه به ظاهر سر به فلک هم کشیده باشد.

مردم علت فروپاشی تمدنها، ابر قدرت‌ها، ملتها و از بین رفتن جوامع و تزلزل خانواده‌ها را صدها مورد شمرده‌اند ولی این‌ها از سبب و علت اساسی که همانا انحراف عقیده است غافل مانده‌اند و فراموش کرده‌اند که فساد اعتقادی، کفر و شرک و گمراهی علت اصلی و اساسی آن می‌باشد.

و این سببی است که خداوند آن را در قرآن کریم بر شمرده و درخواست نموده که از نتایج آن پند و عبرت بگیرند:

خداوند جل جلاله می‌فرماید:

﴿ وَمَن يَتَبَدَّلِ ٱلۡكُفۡرَ بِٱلۡإِيمَٰنِ فَقَدۡ ضَلَّ سَوَآءَ ٱلسَّبِيلِ١٠٨ [البقره: ۱۰۸].

«کسى که کفر را به جاى ایمان بپذیرد، از راه مستقیم (عقل و فطرت) گمراه شده است».

﴿ إِنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ وَصَدُّواْ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِ قَدۡ ضَلُّواْ ضَلَٰلَۢا بَعِيدًا١٦٧إِنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ وَظَلَمُواْ لَمۡ يَكُنِ ٱللَّهُ لِيَغۡفِرَ لَهُمۡ وَلَا لِيَهۡدِيَهُمۡ طَرِيقًا١٦٨إِلَّا طَرِيقَ جَهَنَّمَ خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدٗاۚ وَكَانَ ذَٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ يَسِيرٗا١٦٩ [النساء: ۱۶۷-۱۶۹].

«کسانى که کافر شدند، و (مردم را) از راه خدا بازداشتند، در گمراهى دورى گرفتار شده‏اند. کسانى که کافر شدند، و (به خود و دیگران) ستم کردند، هرگز خدا آن‌ها را نخواهد بخشید، و آنان را به هیچ راهى هدایت نخواهد کرد، مگر به راه دوزخ! که جاودانه در آن خواهند ماند؛ و این کار براى خدا آسان است».

﴿ وَمَن يَكۡفُرۡ بِٱللَّهِ وَمَلَٰٓئِكَتِهِۦ وَكُتُبِهِۦ وَرُسُلِهِۦ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ فَقَدۡ ضَلَّ ضَلَٰلَۢا بَعِيدًا١٣٦ [النساء: ۱۳۶].

«کسى که خدا و فرشتگان او و کتاب‌ها و پیامبرانش و روز واپسین را انکار کند، در گمراهى دور و درازى افتاده است».

﴿ وَٱلَّذِينَ كَفَرُواْ فَتَعۡسٗا لَّهُمۡ وَأَضَلَّ أَعۡمَٰلَهُمۡ٨ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمۡ كَرِهُواْ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ فَأَحۡبَطَ أَعۡمَٰلَهُمۡ٩۞أَفَلَمۡ يَسِيرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ فَيَنظُرُواْ كَيۡفَ كَانَ عَٰقِبَةُ ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِمۡۖ دَمَّرَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِمۡۖ وَلِلۡكَٰفِرِينَ أَمۡثَٰلُهَا١٠ [محمد: ۸-۱۰].

«و کسانى که کافر شدند، مرگ بر آنان! و اعمالشان نابود باد. این (ناکامی‌) بخاطر آن است که از آنچه خداوند (بر محمدص) نازل کرده کراهت داشتند؛ از این رو خدا اعمالشان را تباه و نابود کرد. آیا (این‌ کافران‌) در زمین سیر نکردند تا ببینند عاقبت کسانى که قبل از آنان بودند چگونه بود؟! خداوند آن‌ها را هلاک کرد؛ و براى کافران امثال این مجازات‌ها خواهد بود».

﴿ حُنَفَآءَ لِلَّهِ غَيۡرَ مُشۡرِكِينَ بِهِۦۚ وَمَن يُشۡرِكۡ بِٱللَّهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ ٱلسَّمَآءِ فَتَخۡطَفُهُ ٱلطَّيۡرُ أَوۡ تَهۡوِي بِهِ ٱلرِّيحُ فِي مَكَانٖ سَحِيقٖ٣١[الحج: ۳۱].

«(برنامه و مناسک حج را انجام دهید) در حالى که همگى خالص براى خدا باشد!هیچ گونه همتایى براى او قائل نشوید! و هر کس همتایى براى خدا قرار دهد، گویى از آسمان سقوط کرده(فرو افتاده)، و پرندگان (در وسط هوا) او را مى‏ربایند؛ و یا تندباد او را به جاى دوردستى پرتاب مى‏کند!».

﴿ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَغۡفِرُ أَن يُشۡرَكَ بِهِۦ وَيَغۡفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَآءُۚ وَمَن يُشۡرِكۡ بِٱللَّهِ فَقَدۡ ضَلَّ ضَلَٰلَۢا بَعِيدًا١١٦ [النساء: ۱۱۶].

«خداوند، شرک به او را نمى‏آمرزد؛ (ولى) کمتر از آن را براى هر کس بخواهد (و شایسته بداند) مى‏آمرزد. و هر کس براى خدا همتایى قرار دهد، در گمراهى دورى افتاده است».

﴿ فَلَمَّا زَاغُوٓاْ أَزَاغَ ٱللَّهُ قُلُوبَهُمۡۚ وَٱللَّهُ لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلۡفَٰسِقِينَ٥[صف: ۵].

«هنگامی که آن‌ها از حق منحرف شدند خداوند قلوبشان را منحرف ساخت، و خدا فاسقان را هدایت نمی‌کند».

﴿ وَلَقَدۡ بَعَثۡنَا فِي كُلِّ أُمَّةٖ رَّسُولًا أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَٱجۡتَنِبُواْ ٱلطَّٰغُوتَۖ فَمِنۡهُم مَّنۡ هَدَى ٱللَّهُ وَمِنۡهُم مَّنۡ حَقَّتۡ عَلَيۡهِ ٱلضَّلَٰلَةُۚ فَسِيرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ فَٱنظُرُواْ كَيۡفَ كَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُكَذِّبِينَ٣٦ [نحل: ۳۶].

«ما در هر امتى رسولى برانگیختیم که: «خداى یکتا را بپرستید؛ و از طاغوت اجتناب کنید!» خداوند گروهى را هدایت کرد؛ و گروهى ضلالت و گمراهى دامانشان را گرفت؛ پس در روى زمین بگردید و ببینید عاقبت تکذیب‏کنندگان چگونه بود».

﴿ فَلَمَّا جَآءَتۡهُمۡ ءَايَٰتُنَا مُبۡصِرَةٗ قَالُواْ هَٰذَا سِحۡرٞ مُّبِينٞ١٣وَجَحَدُواْ بِهَا وَٱسۡتَيۡقَنَتۡهَآ أَنفُسُهُمۡ ظُلۡمٗا وَعُلُوّٗاۚ فَٱنظُرۡ كَيۡفَ كَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُفۡسِدِينَ١٤ [نمل: ۱۳-۱۴].

«و هنگامى که آیات روشنى‏بخش ما به سراغ آن‌ها آمد گفتند: این سحرى است آشکار! و آن را از روى ظلم و سرکشى انکار کردند، در حالى که در دل به آن یقین داشتند! پس بنگر سرانجام تبهکاران (و مفسدان) چگونه بود!».

چیزی‌که از این دیدگاه به دست می‌آید، این است که ما مسلمان‌ها، معبود بی‌نام و نشان را نمی‌پرستیم: بلکه پروردگاری را پرستش می‌کنیم که با نام‌ها و صفاتی برجسته قابل تعریف است. و همچنین طریقه شناخت خداوند در دین اسلام امری توقیفی است بدین معنی که علم به خداوند از طریق وحی و سنت پیامبرصصورت می‌پذیرد.

خداوند جلَّ جلاله، در قرآن کریم، دلایل ربوبیت و الوهیت خویش را بیان فرموده و صفات و اسماء جلیل القدر خویش را بر شمرده؛ و پیامبرصبه هر آنچه که خداوند نازل فرموده ایمان آورده و آن را به اصحابش یاد داده و به آن ایمان آورده‌اند:

﴿ ءَامَنَ ٱلرَّسُولُ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيۡهِ مِن رَّبِّهِۦ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَۚ كُلٌّ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَمَلَٰٓئِكَتِهِۦ وَكُتُبِهِۦ وَرُسُلِهِۦ لَا نُفَرِّقُ بَيۡنَ أَحَدٖ مِّن رُّسُلِهِۦۚ وَقَالُواْ سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَاۖ غُفۡرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيۡكَ ٱلۡمَصِيرُ٢٨٥ [البقره: ۲۸۵].

«پیامبر، به آنچه از سوى پروردگارش بر او نازل شده، ایمان آورده است. (و او، به تمام سخنان خود، کاملا مؤمن مى‏باشد.) و همه مؤمنان (نیز)، به خدا و فرشتگان او و کتاب‌ها و فرستادگانش، ایمان آورده‏اند؛ (و مى‏گویند:) ما در میان هیچ یک از پیامبران او، فرق نمى‏گذاریم (و به همه ایمان داریم). و (مؤمنان) گفتند: «ما شنیدیم و اطاعت کردیم. پروردگارا! (انتظار) آمرزش تو را (داریم)؛ و بازگشت (ما) به سوى توست».

پیامبرصاز بدو بعثت خود تا وقتی که از دنیا رفت مدام توحید را به یاران خود یاد می‌داد ‌و در این فاصله وحی قطع نمی‌شد و پیامبرصهم قیامت و رفیق اعلی را بر دنیا ترجیح نمی‌داد تا وقتی که دین توحید پا گرفت و پیروزی نصیبش گشت و پایه‌های محکم توحید در دنیا رسوخ پیدا نمود و پرچم راستین توحید و ایمان خالص، پرچم فروزانش را بر افراشت.

و اصحاب پیامبرصبعد از رحلت رسول اللهصپاسداران توحید و سربازان با وفای توحید بودند، و پیرو برنامه‌های پیغمبرشان بودند زیرا آن‌ها را براساس توحید ربوبیت و الوهیت و توحید أسماء و صفات پروردگار تربیت کرده بود، همانگونه که خداوند آنان را در قرآن کریم چنین توصیف می‌کند:

﴿ إِنَّ ٱلَّذِينَ هُم مِّنۡ خَشۡيَةِ رَبِّهِم مُّشۡفِقُونَ٥٧وَٱلَّذِينَ هُم بِ‍َٔايَٰتِ رَبِّهِمۡ يُؤۡمِنُونَ٥٨وَٱلَّذِينَ هُم بِرَبِّهِمۡ لَا يُشۡرِكُونَ٥٩وَٱلَّذِينَ يُؤۡتُونَ مَآ ءَاتَواْ وَّقُلُوبُهُمۡ وَجِلَةٌ أَنَّهُمۡ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ رَٰجِعُونَ٦٠ [المؤمنون: ۵۷-۶۰].

«مسلما کسانى که از خوف پروردگارشان بیمناکند و آنانکه به آیات پروردگارشان ایمان مى‏آورند، و آن‌ها که به پروردگارشان شرک نمى‏ورزند، و آن‌ها که نهایت کوشش را در انجام طاعات به خرج مى‏دهند و با این حال، دل‌هایشان هراسناک است از اینکه سرانجام بسوى پروردگارشان بازمى‏گردند».

و در سورۀ آل عمران می‌فرماید:

﴿ هُوَ ٱلَّذِيٓ أَنزَلَ عَلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ مِنۡهُ ءَايَٰتٞ مُّحۡكَمَٰتٌ هُنَّ أُمُّ ٱلۡكِتَٰبِ وَأُخَرُ مُتَشَٰبِهَٰتٞۖ فَأَمَّا ٱلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمۡ زَيۡغٞ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَٰبَهَ مِنۡهُ ٱبۡتِغَآءَ ٱلۡفِتۡنَةِ وَٱبۡتِغَآءَ تَأۡوِيلِهِۦۖ وَمَا يَعۡلَمُ تَأۡوِيلَهُۥٓ إِلَّا ٱللَّهُۗ وَٱلرَّٰسِخُونَ فِي ٱلۡعِلۡمِ يَقُولُونَ ءَامَنَّا بِهِۦ كُلّٞ مِّنۡ عِندِ رَبِّنَاۗ وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّآ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ٧رَبَّنَا لَا تُزِغۡ قُلُوبَنَا بَعۡدَ إِذۡ هَدَيۡتَنَا وَهَبۡ لَنَا مِن لَّدُنكَ رَحۡمَةًۚ إِنَّكَ أَنتَ ٱلۡوَهَّابُ٨رَبَّنَآ إِنَّكَ جَامِعُ ٱلنَّاسِ لِيَوۡمٖ لَّا رَيۡبَ فِيهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُخۡلِفُ ٱلۡمِيعَادَ٩ [آل عمران: ۷-۹].

«او است که این کتاب (آسمانى) را بر تو نازل کرد، که قسمتى از آن، آیات «محکم‏» (صریح و روشن) است؛ که اساس این کتاب مى‏باشد؛ (و هر گونه پیچیدگى در آیات دیگر، با مراجعه به این‌ها، برطرف مى‏گردد) و قسمتى از آن، «متشابه‏» است (آیاتى که به خاطر بالا بودن سطح مطلب و جهات دیگر، در نگاه اول، احتمالات مختلفى در آن مى‏رود؛ ولى با توجه به آیات محکم، تفسیر آن‌ها آشکار مى‏گردد) اما آن‌ها که در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنه‏انگیزى کنند (و مردم را گمراه سازند)؛ و تفسیر (نادرستى) براى آن مى‏طلبند؛ در حالى که تفسیر آن‌ها را، جز خدا و راسخان در علم، نمى‏دانند. (آن‌ها که به دنبال فهم و درک اسرار همه آیات قرآن در پرتو علم و دانش الهى) مى‏گویند: «ما به همه آن ایمان آوردیم؛ همه از طرف پروردگار ماست» و جز صاحبان عقل، متذکر نمى‏شوند (و این حقیقت را درک نمى‏کنند). (راسخان در علم، مى‏گویند:) «پروردگارا! دل‌های‌مان را، بعد از آنکه ما را هدایت کردى، (از راه حق) منحرف مگردان! و از سوى خود، رحمتى بر ما ببخش، زیرا تو بخشنده‏اى! پروردگارا! تو مردم را، براى روزى که تردیدى در آن نیست، جمع خواهى کرد؛ زیرا خداوند، از وعده خود، تخلف نمى‏کند. (ما به تو و رحمت بى‏پایانت، و به وعده رستاخیز و قیامت ایمان داریم)».

همچنین می‌فرماید:

﴿ إِنَّ فِي خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱخۡتِلَٰفِ ٱلَّيۡلِ وَٱلنَّهَارِ لَأٓيَٰتٖ لِّأُوْلِي ٱلۡأَلۡبَٰبِ١٩٠ٱلَّذِينَ يَذۡكُرُونَ ٱللَّهَ قِيَٰمٗا وَقُعُودٗا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمۡ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ رَبَّنَا مَا خَلَقۡتَ هَٰذَا بَٰطِلٗا سُبۡحَٰنَكَ فَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ١٩١رَبَّنَآ إِنَّكَ مَن تُدۡخِلِ ٱلنَّارَ فَقَدۡ أَخۡزَيۡتَهُۥۖ وَمَا لِلظَّٰلِمِينَ مِنۡ أَنصَارٖ١٩٢ رَّبَّنَآ إِنَّنَا سَمِعۡنَا مُنَادِيٗا يُنَادِي لِلۡإِيمَٰنِ أَنۡ ءَامِنُواْ بِرَبِّكُمۡ فَ‍َٔامَنَّاۚ رَبَّنَا فَٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرۡ عَنَّا سَيِّ‍َٔاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ ٱلۡأَبۡرَارِ ١٩٣رَبَّنَا وَءَاتِنَا مَا وَعَدتَّنَا عَلَىٰ رُسُلِكَ وَلَا تُخۡزِنَا يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِۖ إِنَّكَ لَا تُخۡلِفُ ٱلۡمِيعَادَ ١٩٤ فَٱسۡتَجَابَ لَهُمۡ رَبُّهُمۡ أَنِّي لَآ أُضِيعُ عَمَلَ عَٰمِلٖ مِّنكُم مِّن ذَكَرٍ أَوۡ أُنثَىٰۖ بَعۡضُكُم مِّنۢ بَعۡضٖۖ فَٱلَّذِينَ هَاجَرُواْ وَأُخۡرِجُواْ مِن دِيَٰرِهِمۡ وَأُوذُواْ فِي سَبِيلِي وَقَٰتَلُواْ وَقُتِلُواْ لَأُكَفِّرَنَّ عَنۡهُمۡ سَيِّ‍َٔاتِهِمۡ وَلَأُدۡخِلَنَّهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ ثَوَابٗا مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِۚ وَٱللَّهُ عِندَهُۥ حُسۡنُ ٱلثَّوَابِ١٩٥[آل عمران: ۱۹۰-۱۹۵].

«مسلما در آفرینش آسمان‌ها و زمین، و آمد و رفت شب و روز، نشانه‏هاى (روشنى) براى خردمندان است. همان‌ها که خدا را در حال ایستاده و نشسته، و آنگاه که بر پهلو خوابیده‏اند، یاد مى‏کنند؛ و در اسرار آفرینش آسمان‌ها و زمین مى‏اندیشند؛ (و مى‏گویند:) بار الها! این‌ها را بیهوده نیافریده‏اى! منزهى تو! ما را از عذاب آتش، نگاه دار! پروردگارا! هر که را تو (بخاطر اعمالش،) به آتش افکنى، او را خوار و رسوا ساخته‏اى! و براى افراد ستمگر، هیچ یاورى نیست! پروردگارا! ما صداى منادى (تو) را شنیدیم که به ایمان دعوت مى‏کرد که: «به پروردگار خود، ایمان بیاورید!» و ما ایمان آوردیم؛ پروردگارا! گناهان ما را ببخش! و بدی‌هاى ما را بپوشان! و ما را با نیکان (و در مسیر آن‌ها) بمیران! پروردگارا! آنچه را به وسیله پیامبرانت به ما وعده فرمودى، به ما عطا کن! و ما را در روز رستاخیز، رسوا مگردان! زیرا تو هیچ‏گاه از وعده خود، تخلف نمى‏کنى. خداوند، درخواست آن‌ها را پذیرفت؛ (و فرمود:) من عمل هیچ عمل‏کننده‏اى از شما را، زن باشد یا مرد، ضایع نخواهم کرد؛ شما همنوعید، و از جنس یکدیگر! آن‌ها که در راه خدا هجرت کردند، و از خانه‏هاى خود بیرون رانده شدند و در راه من آزار دیدند، و جنگ کردند و کشته شدند، بیقین گناهانشان را مى‏بخشم؛ و آن‌ها را در باغ‌هاى بهشتى، که از زیر درختانش نهرها جارى است، وارد مى‏کنم. این پاداشى است از طرف خداوند؛ و بهترین پاداش‌ها نزد پروردگار است».

و منظور پیامبرصدر بهترین قرن‌ها هم یاران و اصحابی است که با او مهاجرت کردند و.... همانگونه که می‌فرماید: «خیر الناس قرنی، ثم الذین یلونهم، ثم الذین یلونهم ...» [۱۵].

«بهترین مردم، کسانی هستند که هم قرن من هستند، سپس آن‌هایی که بعد از این‌ها می‌آیند و به همین ترتیب...».

پس ‌نتیجه می‌گیریم علت اوّلیت و امتیاز نزدیکی به پیامبرصو برتری یافتن بر بقیه مردم، توحید خالصانه و پابرجایی آن‌ها است، زیرا هیچ قوم و ملتی نمی‌تواند بر دیگری برتری یابد مگر با صداقت در توحید و عمل نمودن به مقتضای آن.

حافظ ابوالقاسم لالکائی می‌گوید: «مهمترین چیزی که برای انسان لازم و ضروری می‌باشد این است که باید اعتقادات دینی را بشناسد و بداند که خداوند چه چیزی را بر او واجب نموده است و توحید و صفات توحید را بشناسد و پیامبران خدا را با دلایل محکم و یقین بشناسد، و بزرگترین گفتار و روشن‌ترین دلیل را و معقول‌ترین کلام را که همانا قرآن و سپس سنت رسول اللهصمی‌باشد یاد بگیرد و فهم کند، سپس به آنچه از اصحاب بر جای مانده تمسک جوید، و به آنچه سلف صالح بر آن اجماع نموده‌اند چنگ بزند، سپس دست به دامان همه این‌ها شده و بر آن بماند تا روز رستاخیز و از بدعت و خرافه‌پرستی و گوش دادن به آن‌ها که گمراهان و کج فهمان ایجاد کرده‌اند دوری جوید.

این است گفتار و وصیت بجا مانده و آثار حفظ شده و راه و روش پیرو شده که صحابه و تابعین و کسانی که بعد از آن‌ها آمده‌اند، بر این مسلک رفته‌اند و به آن اعتقاد داشته‌اند، و بعنوان یک حجت میان خود و خدا به آن ایمان داشته‌اند [۱۶].

سپس در ادامه می‌گوید:

این کلمه توحید در عهد صحابه و تابعین و سلف صالح در حالی که جمع مسلمانان افزون گشته بود همچنان بگونه‌ای متحدانه پاس داشته‌ می‌شد، تا اینکه در اوایل خلافت عبدالملک بن مروان صدایی ناآشنا برخواست و مسأله قدر را به بحث و جدال کشاند! [۱۷].

ولی خداوند تبارک و تعالی وعده فرموده که در هر زمانه و دوره‌ای افراد شایسته و برگزیده خویش را بر می‌انگیزد و بر یاوه‌گویان و اهل باطل می‌تازد و توحید را پاک و بی‌آلایش برای مردم تبیین می‌کند؛ پیامبر عظیم الشأنصمی‌فرماید: «لا تزال طائفه من أمتی ظاهرین على الحق لا یضرهم من خذلهم حتى یأتی أمرالله وهم كذلك» [۱۸].

«همچنان گروهى از امت من بر دین خدا استوار خواهد ماند و مخالفت مخالفان به آن‌ها ضرری نخواهد رساند تا اینکه قیامت فرا رسد و آنان همچنان بر حق هستند».

بحمدالله والمنه محتوای این حدیث در هر دوره‌ای به تحقق پیوسته است.

و تحقق پیدا کردن واقعیت این حدیث شریف، بگونه‌ای درخشش داشته که پرتو افکنیش خیلی بیشتر از عقیدۀ توحیدی و ایمان مخلصانه بوده، زیرا در هر عصر و زمانی مردانی برخواسته‌اند که در مسیری که با خدا پیمان بسته بودند صادقانه ادامه دادند و از عقیده راستین و درست دفاع کرده‌اند و در راه تثبیت پایه‌های آن بهترین کوشش‌ها و جهادها نموده‌اند، و روش آنان در کار دعوت، علم و عمل بوده است و این بهترین راه و بیشترین ثمر را داده است!!

مثلاً در اواخر قرن اول هجری و اوایل قرن دوم، قاسم بن محمد بن أبی‌بکر و سلیمان بن یسار بر خواستند.

و در قرن دوم، مالک بن أنس، سفیان ثوری و وکیع بن جراح ظهور کردند.

و در میانه قرن دوم و اوایل قرن سوم: ابو عبدالله محمد بن إدریس شافعی و فضل بن دُکین آمدند.

و در میانه قرن سوم: احمد بن حنبل، محمد بن اسماعیل بخاری و ابوداود و سلیمان بن اشعث قد علم کردند.

و در اواخر قرن سوم، محمد بن جریر طبری ظهور کرد.

و در قرن چهارم، عبدالرحمن بن ابی حاتم و علی بن عمر دارقطنی ظهور کردند.

و در قرن پنجم، هبه الله بن حسن بن منصور لالکائی پیدا شد.

و در قرن ششم، حسین بن مسعود بغوی و عبدالغنی بن عبدالواحد بن سرور حنبلی آمد.

و در اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم، امام جلیل القدر، شیخ الاسلام ابن تیمیه/ظهور نمود که آمدن او دنباله‌دار شد.

بگونه‌ای که ابن تیمیه منهج اهل سنت و جماعت را از علم و اعتقاد و فهم و عمل و سلوک را جمع آوری کرد؛ و با قلمی شیوا آن را نوشت و با گستردگی دانشش، و قدرت ایمانی و دقت و قدرت ضبطی که داشت آن را دوباره زنده کرد.

ولی قبل از امام ابن تیمیه، همانگونه که گفتیم و اشاره نمودیم، کسانی با جهاد علمی و عملی، صادقانه و با پشتکار زیاد، این راه را ادامه داده بودند و از ایشان پیشی گرفته بودند.

و در اینجا لازم می‌دانم که دو حقیقت بسیار مهم را گوشزد نمایم [۱۹].

اولاً: اینکه اهل سنت و جماعت حامل عقیده‌ای هستند که نجات دهنده و فرقه‌ی ناجیه هستند، خصوصاً در ارتباط با توحید و متعلقات آن، و در عین حال، براساس منهج و راه و روش درست و صحیحی که دارند اعتقاد و باور راستین خویش را در رابطه با مسایل زیر آشکارا ابراز می‌دارند:

نسبت به عدالت اصحاب رسول اللهصو فضلیت خلفای راشدین، یعنی: ابوبکر، عمر، عثمان و علی و نسبت به بقیه اصحاب، و نسبت به بهتر بودن کسانی که در قرون اولیه می‌زیسته‌اند، و نیز در مسأله امامت، و جدل و مناقشه نکردن در این امور، و ادامه دادن جهاد و خودداری کردن از تکفیر کردن مسلمانان بسبب گناه و اشتباهی که مرتکب می‌شوند، مگر اینکه دلیلی بر کافر شدن آن‌ها وجود داشته باشد، مانند ترک نماز بطور عمد، چون دلیل بر کافر بودن آن وجود دارد.

و نیز اهل سنت و جماعت همیشه ملتزم جمع بوده و تابع وحدت و یکپارچگی بوده و ملتزم به راه و روش صحیح دین بوده است.

از این ارتباط محکم و روشمند میان توحید و مسایل ذکر شده نتایج زیر بدست می‌آید:

الف: توحید تنها منهج و تنها راهی است که هر مسأله‌ای باید در سایه‌ی آن فهمیده شود.

ب: انحراف در این مسایل راهی است بسوی خلل وارد کردن در توحید و بیمار شدن توحید.

برای نمونه، عدالت صحابه، اگر نسبت به عدالت صحابه خللی ایجاد کنیم این به معنی رد آیات قرآنی است زیرا قرآن صراحتاً فضیلت صحابه و عدالت آن‌ها را بیان فرموده و رد آن الحاد و کفر است.

ج: کسانی که در این مسایل مناقشه و مجادله کرده‌اند، چه در دوران جدید و چه در قدیم بعنوان افرادی که دارای عقیده صحیح هستند شناخته نشده‌اند.

ثانیاً جمهور علمای اهل سنت و جماعت و امامان آن‌ها در هر چهار مذهب، بر یک عقیده می‌باشند، اگر چه در فروعات اجتهادی اختلاف نظر دارند.

و در این زمینه علمای مشهور از مذاهب مختلف نوشته‌های زیادی دارند، مانند امام ابوحنیفه در رساله مشهور خویش (الفقه الاکبر) و امام طحاوی حنفی در کتاب عقیده طحاوی و شرحی که بر کتاب ابن ابی العز نموده، و امام احمد بن حنبل در پرسش و پاسخ‌هایی که در زمینه عقیده از وی شده، و امام بخاری و ابن ابی زید قیروانی مالکی در رساله مشهور خویش و غیره.

برای بیشتر روشن شدن این واقعیت‌ها، نمونه‌هایی از آنچه از امامان اهل سنت و جماعت در زمینه عقیده نقل شده می‌آوریم.

[۱] نسائی در مبحث طلاق باب ظهار (۳۴۶۰)، و ابن ماجه در مقدمه، باب فیما انکرت الجهمیه: (۱۸۸)، و امام احمد در مسند خود (۶/۴۶) از زبان عایشهلآن را روایت کرده‌اند. [۲] بخاری در مبحث دعوات، باب الدعاء عند الأستخاره: (۶۳۸۲)، و ترمذی در کتاب الصلاه، باب ما جاء فی صلاه الاستخاره: (۴۸۰)، و نسائی در کتاب النکاح، باب کیف الاستخاره (۳۲۵۳) آن را آورده‌اند. [۳] بخاری این حدیث را در کتاب المغازی باب غزوه خیبر (۴۲۰۵) آورده و لفظ از آن بخاری می‌باشد. و مسلم نیز در کتاب الذکر باب استحباب خفض الصوت بالذکر (۲۷۰۴)، و ابوداود، در کتاب الصلاه، باب الاستغفار (۱۵۲۶) آن را ذکر کرده‌اند. [۴] بخاری این حدیث را در کتاب التوحید، باب قول الله تعالی ﴿ وَهُوَ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ[الأنعام: ۷۳]. (۷۳۸۵) آورده و لفظ بخاری است. مسلم در کتاب الذکر والدعاء والتوبه والاستغفار، «باب التعوذ من شر ما عمل ومن شر مالم یعمل» (۲۷۱۷) این حدیث را نقل کرده‌اند. [۵] امام احمد این حدیث را در مسند خود آورده و لفظ حدیث هم از آن او است (۳/۴۰۶) دارمی در کتاب الأستئذان باب ما یقول إذا اصبح (۲۶۹۱). و ابن السنی در مبحث عمل الیوم واللیله، باب ماذا یقول إذا أصبح (۳۳) نقل کرده‌اند. [۶] بخاری در کتاب الایمان باب «فان تابوا واقاموا الصلاه .... »(۲۵) ولفظ از بخاری است. ومسلم در کتاب الایمان باب الامر بقتال الناس حتی یقولوا لا اله الا الله محمد رسول الله نقل کرده است (۲۲) و ابن حبان در کتاب الایمان باب فرض الایمان (۲۱۹،۱۷۵)، و بغوی در کتاب الایمان باب البیعه علی الاسلام وشرائعه وقتال من ابی (۳۳) از طریق ابن عمر روایت کرده و از طرق دیگر نیز روایت شده است. [۷] بخاری این حدیث را در کتاب العمره، باب ما یقول اذا رجع من الحج او العمره او الغزو؟ (۱۷۹۷). ومسلم در کتاب الحج باب ما یقول إذا قفل من سفر الحج و غیره (۱۳۴۴). [۸] مسلم در کتاب الذکر والدعاء باب ما یقول عند النوم واخذ المضجع (۲۷۱۳) نقل کرده و لفظ از مسلم است. و ابو داود در کتاب الادب ... باب ما یقال عند النوم (۵۰۵۱) آورده. وترمذی در کتاب الدعوت، باب ما جاء فی الدعا إذا آوی إلی فراشه (۳۴۰۰) نقل کرده است. [۹] بخاری در کتاب مواقیت الصلاه (۵۵۴) مبحث فضیلت نماز عصر نقل کرده و لفظ هم از بخاری است. ومسلم در کتاب المساجد و مواضع الصلاه، مبحث فضیلت نمازهای عصر و صبح نقل نموده است (۶۳۳). وابو دادود در کتاب السنه مبحث رؤیت خداوند ذکر نموده است (۴۷۲۹). و ترمذی در کتاب صفه الجنه، مبحث آن چه درباره رؤیت پروردگار آمده نقل کرده است (۲۵۵۴) و ابن ماجه در مقدمه مبحث آنچه که جهمیه انکار کرده‌اند ذکر کرده است (۱۷۷). و امام احمد در مسند خود این حدیث را نقل کرده است (۳/۱۶)، (۴/۱۱، ۱۲). [۱۰] ترمذی در کتاب صفه القیامه، باب ما جاء فی صفه أوانی الحوض: (۲۵۶۱)، و امام احمد در مسند خویش (۱/۲۹۳) و طبرانی در «الکبیر»: (۱۲/۱۲۹۸۸، ۱۲۹۸۹)، این حدیث را نقل کرده‌اند، و لفظ حدیث را ترمذی است. [۱۱] مسلم این حدیث را در کتاب التوبه مبحث، جایز بودن توبه از گناه اگر چه تکرار شده باشد (۲۷۵۹). نقل کرده و امام احمد در مسند خویش (۵/۳۹۵) این حدیث را آورده است. [۱۲] امام احمد ابن حدیث را در مسندش نقل نموده. (۱/۳۵۳)، (۶/۳۲۵، ۴۳۰). [۱۳] بخاری این حدیث را در کتاب الدعوات باب وضع الید الیمنی تحت الخد الأیمن (۶۳۱۴) نقل کرده و لفظ حدیث از بخاری است. و ابوداود در کتاب الادب، مبحث: آنچه به هنگام خواب گفته می‌شود، نقل کرده (۵۰۴۹). و ترمذی در کتاب الدعوات مبحث: آنچه به هنگام بیدار شدن از خواب گفته می‌شود (۳۴۱۷). و امام احمد نیز در مسند خود (۵/۳۸۵) این حدیث را آورده. [۱۴] این حدیث را بخاری نقل نموده و لفظ از مسلم است، در کتاب التوحید، مبحث: و کان عرشه علی الماء ... (۷۴۲۶). و مسلم نیز در کتاب الذکر والدعاء .....، مبحث: دعاء الکرب (۲۷۳۰) این حدیث را آورده. و ترمذی در کتاب الدعوات، مبحث: آنچه به هنگام غم و غصه گفته می‌شود نقل نموده (۳۴۳۵). [۱۵] بخاری این حدیث را در کتاب فضائل أصحاب النبیصمبحث فضایل اصحاب پیامبرص(۳۶۵۱) ولفظ از بخاری است. ومسلم در کتاب فضائل الصحابه، مبحث فضیلت صحابه و کسانی که بعد از آن‌ها می‌آیند .... (۲۵۳۳). وأبوداود در کتاب السنه مبحث فضیلت اصحاب رسول اللهص(۴۶۵۷) آورده. و ترمذی در کتاب الفتن، مبحث: آنچه در قرن سوم آمده (۲۲۲۱) نقل کرده. و نسائی در کتاب الأیمان والنذور، باب الوفاء بالنذر: (۳۸۰۹) این حدیث را نقل نموده. [۱۶] کتاب شرح اصول اعتقاد اهل السنه و الجماعه، نویسنده: ابوالقاسم لا لکائی (۱/۹). [۱۷] یعنی در دوران عبدالملک بن مروان، معبد جهنی بر علیه خلیفه خروج کرد و نخستین کسی بود که موضوع قضا و قدر را به چالش کشید. شرح اصول اعتقاد اهل السنه والجماعه (۱/۱۶). [۱۸] بخاری این حدیث را در کتاب الاعتصام بالکتاب والسنه، مبحث (قول النبیص: (لا تزال طائفه....) (۷۳۱۲،۷۳۱۱). ومسلم در کتاب الأماره، مبحث قولهص(لاتزال...) (۱۹۲۰). وترمذی در کتاب الفتن، مبحث: آنچه درباره پیشوایان گمراه آمده: (۲۲۲۹) نقل نموده. وابن ماجه در المقدمه، مبحث اتباع سنت پیامبرص(۱۰) این حدیث را نقل کرده‌اند). [۱۹] این گفتار از مقدمه کتاب «شرح العقیده الطحاویه» امام ابن ابی العز دمشقی، تحقیق: دکتر عبدالله ترکی و شیخ شعیب ارناؤوط: (ص ۳۶، ۳۵) گرفته شده است.