گزیده ای از اعتقادات سلف

فهرست کتاب

تنها دعوتگر عقیده

تنها دعوتگر عقیده

هر کس که در راه دعوت به سوی توحید خالص و عقیده پاک صادقانه عمل کرده باشد. بدون شک در زمینۀ اتحاد و وحدت مسلمانان خالصانه قدم بر داشته است.

و این از بزرگترین مسائلی است که باید علما و دعوتگران در هر عصر و زمآن‌های به آن توجه نمایند و آن را سر لوحه کار خود قرار دهند، و اینکه: وحدت و ائتلاف قرینه توحید، و جدایی و اختلاف قرینه‌ی هوی و بدعت و دو دلی است.

و ابن تیمیه واقعاً یک دعوتگر واقعی بسوی توحید خالص بود، و دعوتگر راستین بسوی عقیدۀ پاکی بود که مردم را از گمراهی می‌رهاند، و در عین حال یک دعوتگر واقعی بسوی اتحاد و همبستگی میان مسلمانان بود.

و از گفته‌های گوهربار ابن تیمیه در این زمینه که به آن هم عمل نمود این بود که می‌فرماید: مردم همه می‌دانند که میان حنبلی‌ها و اشعری‌ها اختلاف و نفرت وجود داشت و من یکی از کسانی بودم که به شدت برای همبستگی مسلمانان می‌کوشیدم و خواستار اتحاد و وحدت آنان بودم و بعد از مدتی هیچ گونه نفرت و دو دستگی میان مسلمانان نماند، و توضیح دادم که اشعری از بزرگترین علمای منتسب به امام احمد می‌باشد که پیرو و یار و یاور او بود همانگونه که اشعری خود در کتاب‌هایش می‌گوید [۹۷].

وقتی که گفته‌های اشعری را بیان نمودم و حنبلی‌ها آن را شنیدند و دیدند، گفتند: این سخنان بهتر از سخنان شیخ موفق [۹۸]هست، و مسلمانان با این اتحاد کلمه خوشحال شدند، و آنچه که ابن عساکر [۹۹]در مناقب خود آورده بیان نمودم که می‌گوید: حنابله و اشاعره مدام متحد الکلام بودند تا زمان قشیری [۱۰۰]زیرا وقتی که در بغداد آن فتنه رخ داد، اتحاد از هم پاشید و این مشخص و معلوم است که در میان هر قوم و دسته‌ای خوب و بد وجود دارد.

با این وجود من هرگز در طول عمر خویش هیچ کسی را در زمینه اصول دین به سوی مذهب حنبلی فرا نخوانده‌ام و در سخنانم هم نگفته‌ام بلکه هر آنچه سلف صالح بر آن اتفاق نموده‌اند می‌گویم و گفته‌ام، و بارها به آنان گفته‌ام.

من به کسانی که با من مخالفت می‌ورزند سه سال مهلت می‌دهم اگر سخنی که موافق یکی از امامان سه قرن گذشته است آورد که بر خلاف سخن من است، من می‌پذیرم و قابل قبول است، ولی من هر چه که می‌گویم لفظ و گفتار خود آنان است که یا خود گفته‌اند و یا کسانی که به اجماع از طوایف و قبایل مختلف نقل نموده‌اند، آورده‌ام [۱۰۱].

[۹۷] مرجع سابق: (۳/۲۲۷-۲۲۸). [۹۸] عبدالله بن احمد بن محمد بن قدامه المقدسی، موفق الدین الدمشقی الحنبلی، مصنف کتاب «المغنی» سال ۶۲۰ هجری در دمشق وفات یافت، (سیر اعلام النبلاء: ۲۲/۱۶۵-۱۷۳). [۹۹] علی بن حسن بن هبة الله، ابوالقاسم ابن عساکر دمشقی، مورخ وحافظ، سال ۵۷۱ هجری در دمشق وفات یافت (سیر اعلام النبلاء: ۲۰/۵۵۴-۵۷۱). [۱۰۰] عبدالرحیم بن عبدالکریم بن هوازن، ابونصر قشیری نیشابوری واعظ، به بغداد سفر کرد و در آنجا مشغول وعظ و ار شاد شد و در این میان نسبت به اشاعره تعصب زیاد بخرج داد و خشم حنابله را بر افروخت و بدین وسیله فتنه بزرگی در آنجا به وقوع پیوست، نظام الملک او را به اصفهان فرا خواند تا فتنه در بغداد خاموش گردد، و در سال ۵۱۴ هجری در نیشابور وفات یافت (سیر اعلام النبلاء: ۱۹/۴۲۴-۴۲۶). [۱۰۱] مجموع الفتاوی لا بن تیمیه: (۳/۲۲۸-۲۲۹).