تعريف گدايی
گدایی معنی کلمه مسئلت (سوالکردن و خواستن) زبان عربی است. (۲ص۱۳۴)
گدا در فارسی به شخص بینوا و نادار و کسی که وجه معاش خود را برایگان از دیگران بخواهد گفته میشود. (۱۸ص۱۰۳۱) و یا این که از دیگران چیزی (پول، خوردنی و پوشیدنی) برای رفع حاجت طلب کند. (۲۴ص۱۳٧۱)
و در اصطلاح: طلبنمودن، آروز کردن و خواستن چیزی را از کسی، بدون عوض، گدایی گفته میشود.
سوال یا مسئلت و طلبکردن چیزی از نظر شریعت اسلام در صورت عدم احتیاج شدید حرام است، زیرا گدایی به شکل حرفوی منافی عزت و کرامت انسانی بوده از بین برنده مروت و شهامت میباشد، روحیه جهاد و اجتهاد را از بین میبرد، انسان را از سعی در طلب رزق از طریق حلال بازمیدارد و او را به خوردن مال حرام عادت میدهد. اسلام براساس عزت و کرامت و عمل نیک و مروت و خوردن آنچه حلال بوده استوار است. مسلمان باید برای کسب رزق حلال سعی نماید، از حق مشروع خود در دنیا استفاده کند، کاری که انجام میدهد بخوبی و اخلاق به پیش ببرد برای خود و دیگران سبب منفعت، گردد با برادر مسلمان خود، مردم و جامعهء که در آن حیات بسر میبرد، متعاون و همکار باشد. گدایی و سوالکردن بدون ضرورت و احتیاج شدید برای شخصی که توان کار و کسب را داشته باشد، از نظر اسلام حرام و نادرست است، از حضرت عبیدالله بن عدی بن خیار روایت است که فرمود:
«أخبرني رجلان أنهما أتيا النبي صلى الله عليه وسلم في حجة الوداع وهو يقسم الصدقة فسألاه منها فرفع فينا البصر وخفضه فرآنا جلدين فقال إن شئتما أعطيتكما ولا حظ فيها لغني ولا لقوي مكتسب».(۱۲ص۳۳٩ج۱)
دو شخص بمن خبر دادند که آنها نزد رسول الله جدر حجة الوداع آمدند، در حال که رسول الله جمال صدقه را توزیع میکرد، آنها از پیامبرجاز مال صدقه سوال کردند، پیامبر جبدقت از پایان تا بالا ایشان را نگریست و فرمود: اگر میخواهید به شما میدهم؛ ولی در مال صدقه (زکات) حصهئی برای شخص ثروتمند و توانمندکار وجود ندارد، و همچنان از حضرت ثوبانسروایت است که پیامبر جفرمود:
«من كفل لي أن لا يسأل الناس شيأ اتكفل له الجنة».(۳ص۱۶۳)
کسی که به من تضمین بدهد تا از مردم چیزی نخواهد (سوال و گدایی نکند) من به وی بهشت را ضمانت میکنم. و در حدیث مفصل ابی عبدالرحمن عوف بن مالک اشجعی آمده است که پیامبر جوقتیکه از صحابه کرامشبیعت میگرفت در جمله چیزی که ایشان بیعت میکردند این هم بودکه «ولا تسألو الناس شياً»(۲۶ص۲۵۴)
این که از مردم چیزی نخواهید (سوال و گدایی نکنید) بود. حضرت عبدالله ابن مسعود از پیامبر جروایت میکند که فرموده است:
«من أصابته فاقة فأنزلها بالناس لم تسد فاقته»(۳ص۱۶۳)
آن که دچار تنگدستی شود و آن را به مردم پیش کند (سوال و گدایی کردن) حاجتش هرگز رفع نخواهد شد. از مجموع روایات و احادیث شریف برمیآیدکه گدایی و سوال کردن بدون حاجت و ضرورت شدید حرام است، شخصیت مسلمان را سزاوار نیست که به آن دست بزند.
آنچه در فقره گذشته از حرمت مطلق گدایی و سوالگری تذکر رفت، اصل است به این معنی که گدایی خواری ذلت، حقارت و تنبلی را به میان میآورد و روحیه، بذل مساعی و مجاهدت را از انسان میگیرد و این همه خصلتهایاند که در شأن مسلمان نمیزیبد و بر مسلمان است که دست بالا داشته باشد و دیگران را یاری رساند، اما در حالات استثنایی و ضرورت شدید جهت بدستآوردن اهداف عالی و سد نیازمندی، در چند صورت به خصوص سوال و گدایی جایز است؛ در مورد حدیثی از پیامبر جرا تذکر میدهم؛ از حضرت ابوبشر قبیصه بن مخارقسروایت است که فرمود: من باری را بر دوش داشتم و خدمت رسول الله آمدم، تا در مورد از ایشان چیزی بطلبم، آن حضرت جفرمود: اینجا باش تا صدقهای بما برسد و چیزی از آن برایت بدهم و سپس فرمود:
«يا قبيصة! إن المسألة لا تحل إلا لأحد ثلاثة رجل تحمل حمالة فحلت له المسألة حتى يصيبها ثم يمسك ورجل أصابته جائحة اجتاحت ماله فحلت له المسألة حتى يصيب قواما من عيش (أو قال سدادا من عيش) ورجل أصابته فاقة حتى يقوم ثلاثة من ذوي الحجا من قومه لقد أصابت فلانا فاقة فحلت له المسألة حتى يصيب قواما من عيش (أو قال سدادا من عيش) فما سواهن من المسألة ياقبيصة سحتا يأكلها صاحبها سحتا».(۳ص۱۶۲)
ای قبیصه هما ناسوالگری جواز ندارد، مگر برای یکی از این سه نفر:
۱- مردی که باری بر دوش بردارد (یعنی جنگی میان دو گروه به وقوع بپیوندد و شخصی میانشان طرح صلح افگنده برای رفع خصومت مالی برذمهاش نهند، پس سوال کردن برای اورواست) تا به آن رسد و باز خود را از سوال و گدایی نگهدارد.
۲- مردی که به او آفتی رسیده و مالش را نابود کند، پس سوال کردن برای وی رواست تا به آن چه که زندگیاش را بدان ادامه دهد برسد و یا گفت: برای (سد رمق) نجات از مردن به اثر گرسنهگی.
۳- مردی که، به تنگ دستی مبتلا شود و سه نفر از قومش بگویند به حقیقت که فلانی به فقر و فاقه گرفتار شده پس سوالکردن او را جائز است، تا به آنچه زندگیاش را بدان ادامه دهد برسد و یا فرمود (سد رمق) نجات از مردن به اثر گرسنهگی، ماورای این (سه) حالت، ای قبیصه سوال کردن حرام است و صاحبش (سوالگر) آن را به گونه حرام میخورد بنابرین گدایی بصورت استثنایی درحالات ذیل جائز است:
۱- برای شخصی که ضمانت و تاوانی را بر ذمه گرفته باشد آنهم جهت برآوردهساختن یک هدف مشروع رفع خصومت و برداشتن نزاع و نفاق از میان دو جماعه از مسلمانان و این سوال تا وقتی به او جائز است که آن هدف برآورده شود.
۲- برای شخصی که آفتی او را برسد تمام مال و زندگیاش را هلاک سازد (مانند حادثه حریق، وقوع سیلاب و زلزله وغیره) برای چنین شخص گدایی تا وقتی جائز است که ضروریات اولیه زندگیاش پوره شود و یا حداقل به (سد رمق) نجات از مردن به اثر گرسنهگی برسد.
۳- برای شخصی که فقر و فاقه دامنگیرش گردد و سه نفر از اهل رسوخ قومش از فقر و تنگ دستیاش تصدیق کند، چنین شخص را سوال و گدایی تا حدی رواست که ضروریات زندگیاش پوره و یا حداقل به (سد رمق) برسد در غیر این صورتها سوال و گدایی نادرست و حرام است و سوالگر آنچه را از این طریق بدست میآورد خوردنش به وی حرام است.
مقصد از گدایی حرام و مذموم آن است که انسانی بدون ضرورت، مشکل فقر و فاقه به آن اقدام نماید و هدفاش از آن ثروتاندوزی، جمعآوری مال بدون زحمت و تکلیف خویش از دست مزدودست رنج دیگران امرار معیشت کند. پیامبر جدر مورد چنین فرموده است: «من سأل الناس أموالهم تكثرا فإنما يسأل جمرا فليستقل أو ليستكثر»(۲۶ص۳٩۴)
کسی که از مردم مالشان را بخواهد و (بواسطه سوالگری مالش را) زیاد کند همانا پارههای آتش را میخواهد پس بر اوست که کم میطلبد و یا زیاد.
گدایی برای شخصی که هدف آن ثروتاندوزی باشد در حالی که ضرورت شدید فقر و یا متحمل مسؤلیت مالی برای منفعت اجتماعی نباشد و آفات طبیعی هم ثروت و داراییاش را هلاک نکرده باشد و در عین حال توان کار و کسب حلال و بدستآوردن مایحتاج زندگی خویش را از راه غیر از گدایی داشته باشد سوالگری و گدایی به همچو شخص شرعاً نادرست و حرام است.