اثر فقر براستقلال ملتها:
اگر فقر ناشی از قلت منابع و زیادت نفوس مردم باشد، درین حالت امکان دارد که ایشان صبر کنند، ولی اگر فقر ناشی از توزیع نادرست و غیر عادلانه امکانات باشد، ظلم بعضی مردم بر بعضی دیگر و رفاهیت و آسایش اقلیت جامعه بحساب حقوق اکثریت، درین صورت مردم خشمگین شده فتنهها بروز کرده و پراگندهگی و آشوب به میان میآید، محبت و آسایش خودبخود از جامعه رخت میبندد، احتمال دارد که فقر انسان را وامیدارد، رهزنی کند، خون مسلمان را بریزد و آتش فتنه شعلهور شود، آشوب و بینظمی به میان آید امنیت و آرامش مختل گردد، احتمال دارد که دشمنان از فرصت استفاده کرده از فقیران استعانت جسته راهها را ویران کنند، منازل را منهدم سازند، ترس و وحشت بر مردم چیره شود، مردم به عاقبت بدی روبرو گردند. بویژه وقتی که در جامعه دو طبقه غنی و فقیر از هم دور باشند، اگر از یک طرف کاخها و منزلهای مجلل وجود داشته باشد و از جانب دیگر مردم به فقر مواجه باشند در این صورت آتش بعض و کینه در دلها افروخته شده، خشک و تر همه میسوزد، فاصله در بین ثروتمندان و ناداران زیاد میشود که در این صورت قبول مبادی و افکار تخریب کننده به سهولت صورت میگیرد، همین است که روشها و افکار تخریب کار مزبور در بین فقراء لانه میکند و از دل بینوایان و ناداران حماسه و شوق دفاع از وطن و مقدسات و مردم کوچ میکند، زیرا وطن آنها در گرسنگی رها کرده ملت و مردم به آنها دست مساعدت و همکاری دراز نکردهاند که از گرداب هلاکت و بدبختی نجات یابند. (٩ص٧۵و٧۶)