ج) نيافتن كار:
از علل روآوردن به گدایی و سوالگری نبودن و نیافتن کار، کمبود زمینههای آن در جوامع بشری به شمار میرود، بسا انسانها که به گدایی دست میزنند انگیزه کار خود را نیافتن کار و مهیا نبودن فرصت کار در وطن و منطقهشان تلقی میکنند، و چنان وانمود میسازند که زمینه کار اینجا مساعد نیست و توان سفر و مسافرت و دوری از اهل، فرزندان و نزدیگان را ندارند، ناگزیر به خاطر امرار معاش و بقای حیات خود و عائلهشان دست به گدایی زدهاند؛ واقیعت این است که اگر انسان به ماهیت کار متوجه شود، کار عنقا و زمینه آن کوه قاف نیست که به دسترس انسان قرار نمیگیرد، و یا انسان نمیتواند به آن رسد، با توجه به این حقیقت انسان میتواند با جزئیترین سرمایه زمینه کار را مساعد بسازد، بگونهء که در عصر و زمان پیامبر جافرادی بودند دست به مسئلت و سوالگری میزدند که راه حل را پیامبر جبه آنها چنان بیان کرد و ایشان را صاحب کار ساخت.
شخصی از انصار مدینه نزد پیامبر جآمد و او کمک میخواست پیامبرجبه وی گفت: در خانه چه داری؟ آن شخص گفت: نبدی دارم که نصف آن را میپوشم و نصف دیگر آن را زیرپایم میکنم و ظرفی که در آن آب مینوشم، پیامبر جفرمود: آنها را بیار، آن شخص آنها را آورد؛ پیامبر جفرمود: چه کسی اینها را اضافه از یک درهم میخرد؟ دو سه بار تکرار کرد، شخصی گفت: من آنها را به دو درهم میخرم، پیامبر جاجناس را به دودرهم به او داد، بعداً به شخص گداییگر رو کرده گفت:یک درهم را غذا بخر و به خانه ببر و درهم دیگر را ریسمان و نزد من بیا، آن شخص چنان کرد؛ پیامبر جریسمان را به چوبی محکم بست و فرمود: برو چوب جمعآوری کن و به بازار بفروش و پانزده روز تو را نبینم، آن شخص به جمعآوری چوب مشغول شد، روزی آمد که ده درهم از جمعآوری چوب و فروش آن با او بود؛ پیامبر جفرمود: به آن برایت غذا و لباس تهیه کن و در آخر فرمود: اینکار برای تو به عوض آن که گدایی کنی بهتر است، از این که در روز قیامت داغ به رویت باشد. گدایی برای شخصی است که کار نتواند، قرضدار باشد و مسؤل پرداخت خونبها و دیت باشد. (۳ص۱۶۳)
این کار بیانگر آن است که جمعآوری چوب اگرچه پرمشقت و فایدهاش کم است، باز هم از نظر اسلام از گدایی و بار دوش بودن دیگران ارزشمند است، زیرا بیکاری و عاجزی و خواستن از دیگران بدون کدام دلیلی نه تنها نادرست است، بلکه از آفات اجتماعی به شمار میرود که سبب زیان اقتصادی به فرد و جامعه میگردد.
اسلام کار و عمل را تقدیر و احترام میکند و دورکردن چیزهای زیانآور را از راه، شاخههای ایمان میداند، دین مقدس اسلام انسان را به هجرت و مهاجرت به خاطر بدست آوردن رزق تشویق میکند و مسافرت به خاطر کسب و طلب روزی را مساوی به جهاد فی سبیل الله میداند، قرآن کریم میفرماید:
﴿وَءَاخَرُونَ يَضۡرِبُونَ فِي ٱلۡأَرۡضِ يَبۡتَغُونَ مِن فَضۡلِ ٱللَّهِ وَءَاخَرُونَ يُقَٰتِلُونَ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ﴾[المزمل: ۲۰].
«برخی سفر میکنند در زمین میطلبند فضل خدا (رزق) را و دیگران میجنگند در راه خدا».
در این آیه آنانی که برای کسب و بدست آوردن روزی مسافرت مینمایند با مجاهدان فی سبیل الله در یک ردیف قرار دارند. امام شافعی/میفرماید: کسی که عقل و ادب دارد راحت خود را در سفر و دوری از وطن مییابد، سفر کن و عوض آن چه را که از دست دادهای و مفارقت کردئی بدست خواهی آورد، زحمت بکش، زیرا لذت زندگی در زحمت کشی است، آب ایستاده فاسد و گنده میشود، اما وقتی که جاری گشت صاف میشود، شیر اگر از جنگل بیرون نهآید شکار کرده نمیتواند، تیر از کمان دور نشود، به هدف اصابت نمیکند، اگر آفتاب در آسمان میایستاد و حرکت نمیکرد همه مردم چه عرب و چه عجم از آن خسته میشدند و مهتاب اگر از نظر پنهان نمیشد، چشم مراقب به او هرلحظه نمینگریست، طلا در زمین مانند خاک است، سفر قدر انسان را میافزاید. (٩ص۲٧۴)