د) اعتماد به صدقات و خيرات:
یکی از علل و اسباب گدایی، اعتماد یک عده مردم به صداقات و خیرات است، آنانی که انتظار دارند ممکن است از طریق اخذ صداقات و خیرات مایحتاج زندگیشان پوره شود و در انتظار بدست آوردن آن مینشینند، قوت و استعداد بشریشان را که باید از آن کار میگرفتند و از آن خودشان و هم مردم و افراد جامعه را مستفید میگردانیدند، معطل قرار میدهند شاید برای یک مدت خیرات و صدقات از طرف یکتعداد افراد و انسانهای خیراندیش برایشان برسد و امرار معاش نمایند، اما اینکار چنان مدوام نیست، بعد از گذشت یک مدت شخص صدقه کننده شاید جهت اعطای صدقات و خیرات را تغیر دهد و برای این اشخاص ندهد، این اشخاص در انتظار چنان طمعه نشته بودند، استعداد و توان بشری را هم از دست دادهاند، ناچار دست به گدایی و سوالگری میزنند وحقیقتاً بار دوش جامعه میگردند.
سوال کردن این افراد شرعاً مجاز نیست و از طرفی نظر به ارشادات پیامبر جاعطای صدقات، زکات و خیرات به این افراد درست نیست. چنانچه پیامبر جفرموده است که عبدالله بن عدی بن خیار میگوید:
«أخبرني رجلان أنهما أتيا النبي صلى الله عليه وسلم في حجة الوداع وهو يقسم الصدقة فسألاه منها فرفع فينا البصر وخفضة فرآنا جلدين فقال إن شئتما أعطيتكما ولا حظ فيها لغني ولا لقوي مكتسب» (۱۲ص۳۳٩ج۱)
دو شخص بمن خبر دادند که آنها در حجة الوداع نزد رسول الله جآمدند، در حالی که او جمال صدقه را توزیع میکرد، آنها پیامبر جرا از مال صدقه سوال کردن، پیامبر جبدقت از پایان تا بالا ایشان را نگریست، آنها را قوی و توانمند کار یافت و فرمود: اگر میخواهید به شما میدهم ولی در مال صدقه (زکات) حصه برای شخص ثروتمند و توانمند کار نیست، و همچنان شخصی که توان کسب و کار را داشته باشد و خود را به تنبلی باندازد استعداد و توانائیاش را عاطل و باطل بسازد و دست به گدایی دراز کند در حقیقت دروازه فقر را بروی خود گشوده است، ارشاد پیامبر جدر مورد چنان است:
«ولا فتح عبد باب مسئلة إلا فتح الله عليه باب فقر»(۲۶ص۲۶۲)
هیچ انسانی دروازه سوال و گدایی را نمیگشاید، مگر این که خداوند دروازه فقر و ناداری را بروی او میکشاید. بناً در روشنائی مفاهیم فوق گفته میتوانیم، آن که دروازه گدایی را گشود علاوه برین که آبرو و عزت خود را از دست داده است برای همش در ناداری و تنگدستی به سر میبرد روی غنا و ثروتمندی را نخواهد دید.