مذهب دوم
طرفداران این مذهب معتقدند: چون احادیث آحاد یقینی نیستند، تنها در زمینهی اثبات احکام عملی کاربرد دارند و نمیتوان امور اعتقادی را که باید بر پایهای استوار و یقینی بنا شود، با حدیث واحد اثبات و پایهریزی کرد.
این گروه نیز برای اثبات ادعای خویش، همان دلایل گروه نخست را مستند قرار دادهاند. اما در واقع در دام تناقض گرفتار شدهاند؛ زیرا نصوص و دلایل مورد نظر ایشان، حقجویان را از پیروی ظن و گمان در هر دو زمینهی عقاید و احکام بر حذر میدارد.
عدهی کمی از محدثان متاخر، اصولیان، متکلمان قدیم و جدید و گروهی از صاحبنظران معاصر طرفدار این دیدگاه هستند. آنان موضوع را چنان جلوه دادهاند که برخی افراد بیاطلاع گمان میبرند دیدگاه مزبور مورد اتفاق علما قرار گرفته است؛ حال آنکه هیچکدام از صحابه ش، تابعین و ائمه معتبر همچون: امام مالک، شافعی، ابوحنیفه، احمد، اسحاق، داود ظاهری، بخاری، مسلم، ابوداود و دیگران چنین اعتقادی نداشتهاند. البته پیشتر هم به ضعیف بودن دلایلشان اشاره کردیم؛ زیرا آیات مورد استناد ایشان تنها گمان بیپایهی مشرکان نسبت به خدایان دروغینشان را به باد انتقاد گرفته و مؤمنان را از پیروی آن برحذر میدارد.