دلیل هجدهم:
مالک از اسحاقبنعبد اللهبنأبیطلحه و او از أنسبنمالک س روایت کرد که:
«کُنتُ أَسقِی أَبَا عُبَیدَةِبنِالجَرَّاحِ وَ أَبَا طَلحَةِ الأَنصَارِی وَ آُبَیِّبنِکَعبِ شَرَاباً مِن فَضِیخ، فَجائَهُم آتٍ فَقَالَ: إِنَّ الخَمرَ قَد حُرِّمَت. فَقَالَ اَبُوطَلحَةِ: قُم یَا اَنَسُ إِلَی هذِه الجَرَارِ فَأکسِرهَا. فَقُمتُ إِلَی مِهرَاسٍ لَنَا فَضَرَبتُهَا بِاَسفَلِهَا حَتَّی کَسَّرتُهَا». «عصارهی انگور را برای ابوعبیدهبنجراح، ابوطلحه انصاری و ابیّبنکعب آوردم که ناگاه شخصی آمد و گفت: شراب حرام شد. ابوطلحه گفت: ای انس! بلند شو و این کوزه را بشکن. من هم با یک هاون بر پایین کوزه زدم و آنرا شکستم».
دیدیم ابوطلحه و اطرافیانش خبر تحریم شراب از سوی رسولالله صرا بدون تردید پذیرفتند و به محض آگاهی از آن، شراب را ریختند. بنابراین اگر خبر واحد موجب یقین نمیبود، اموال حلال خویش را از بین نمیبردند. در حالیکه میتوانستند تا زمان دیدن پیامبر صو شنیدن خبر تحریم از زبان خود ایشان، آن شراب را نریزند.