دلیل چهاردهم:
الله ﻷمیفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَ وَأُوْلِي ٱلۡأَمۡرِ مِنكُمۡۖ فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِي شَيۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ إِن كُنتُمۡ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ﴾[النساء: ۵۹].
«ای مومنان! از الله اطاعت کنید و از پیامبر و صاحبان امرتان فرمانبرداری نمایید و هرگاه در چیزی اختلاف داشتید، آنرا به الله و پیامبر بازگردانید، اگر به الله و روز رستاخیز ایمان دارید».
از این آیه چنین برداشت میشود که مسلمانان باید به هنگام اختلاف و درگیری، به کتابالله و سنت پیامبراکرم صمراجعه نمایند. بنابراین اگر ایندو مرجع درست و یقینی نباشد، چگونه الله ﻷمؤمنان را به ایندو فرمان میدهد؟ چطور ممکن است چیزی مرجع قرار گیرد که حق و باطل بودنش مبهم باشد؟!.
البته باید دانست که این آیه دلیلی بسیار واضح و محکم است. طرفداران ظنی بودن احادیث معتقدند: باید هنگام وقوع نزاع و درگیری خرد و اندیشهی انسانی را مرجع دانست و قضایای مورد اختلاف را از این طریق حل کرد.