دلیل شانزدهم:
امام شافعی از این دلیل بهره میبرد. سفیان از عبدالملکبنعمیر و او از پدرش عبداللهبنمسعود سنقل میکند که رسولاللهصفرمود:
«ضَّرَ اللَّهُ عَبْدًا سَمِعَ مَقَالَتِي فَحَفِظَها وَوَعَاهَا وَبَلَّغَهَا مَنْ لَمْ يَسْمَعْهَا فَرُبَّ حَامِلِ فِقْهٍ لا فِقْهَ لَهُ وَرُبُّ حَامِلِ فِقْهٍ ، إِلَى مَنْ هُوَ أَفْقَهُ مِنْهُ ، ثَلاثٌ لا يَغِلُّ عَلَيْهِنَّ قَلْبُ مُؤْمِنٍ : إِخْلاصُ الْعَمَلِ لِلَّهِ وَالنَّصِيحَةُ لأَئِمَّةِ الْمُسْلِمِينَ ، وَلُزُومُ جَمَاعَتِهِمْ» [۵۱]. «الله أ چهرهی آن بنده را شاداب کند که سخنان مرا پس از به خاطر سپردن، فهمید و به دیگران رسانید؛ زیرا بسیاری از افراد آگاه معلوماتشان را به فردی پایینتر یا بالاتر از خود میرسانند. مسلمان در سه چیز خیانت نمیکند: اخلاص برای الله ﻷ، دلسوزی برای مسلمانان و همراهی با گروه آنان».
امام شافعی در تحلیل و نتیجهگیری از این حدیث میگوید: «اینکه رسولالله ج به تک تک مسلمانان فرمان میدهد که پیام دین را فراگرفته و به نسلهای آینده برسانند، نشانهی آن است که هیچکس را جز برای تحقق اتمام حجت، چنین دستوری نمیدهد؛ زیرا چکیدهی پیام ایشان در استفاده از حلال، پرهیز از حرام، بیان حدود، پرداخت و توزیع زکات و دلسوزی دینی و دنیایی برای مسلمانان، تجلی پیدا میکند. همچنین بیانگر این امر است که گاهی یک نفر مسائلی را بدون فهم و درک، به خاطر سپرده و به دیگران میرساند. از دستور ایشان به لزوم پیروی از مسلمانان، چنین برداشت میشود که اجماع آنان معتبر است و باید اجرا شود.»
خلاصه اینکه: اگر خبر یک نفر دادگر، موجب یقین نمیشود، رسولالله صاینگونه فرمان میداد: جز در صورت تحقق تواتر، احادیث ایشان پذیرفته نشوند. از سوی دیگر، برای راوی دعا نمیکرد؛ زیرا در آن صورت کاری که شایستهی دعا باشد انجام نداده است! حال آنکه چنین چیزی خلاف مفهوم و پیام حدیث مورد نظر است و رسولالله صنیز به منظور تحقق اتمام حجت بر مردم، مسلمانان را بر فراگیری و رساندن دین تشویق نموده است.
[۵۱] المسند، شافعی (۱/۲۴۰)، شماره (۱۱۹۰)